جلسه یازدهم از دور پانزدهم کارگاههای آموزشی عمومی شعبه دنا
با استادی پهلوان مسافر امیر، نگهبانی مسافر پهلوان علی و دبیری مسافر محمد،
با دستور جلسه: وادی نهم؛ وقتی نیرویی از کم آغاز شود و به مرتبهای بالاتر برسد، نقطهٔ تحمل پیدا میشود.
این جلسه در روز پنجشنبه ۱۵ آبانماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، امیر هستم، یک مسافر. بسیار خوشحالم که امروز از تهران، از شعبهٔ امیرکبیر، در خدمت شما عزیزان در شعبهٔ دنا شهرضا هستم. هر جا که در کنگره حضور پیدا میکنیم، همانند خانهٔ خود احساس آرامش داریم. وقتی تابلوها، تصاویر کنگره ۶۰، شالها و دوستانمان را میبینیم، حس آشنایی و نزدیکی در ما زنده میشود؛ زیرا سرچشمهٔ آموزشهای ما یکی است، و حس و اعلام ما یکی. به همهٔ خدمتگزاران شعبه دنا، بهویژه آقای حمیدرضا ضرغامزاده، ایجنت محترم، و مرزبانان خداقوت میگویم. همچنین، به مناسبت هفتهٔ گلریزان، افتخار دارم که بهعنوان عضوی کوچک از کنگرهٔ ۶۰ در جمع شما حضور دارم و پیام نشان سردار را ابلاغ نمایم. عضویت در لژیون سردار برای من برکتی بزرگ بوده است؛ زیرا باعث شد تا به آرامش درونی برسم و از گرههای منفی درونم رهایی یابم. همانگونه که آقای مهندس میفرمایند، درمان اعتیاد شامل سه بخش است: *جسم، روان و جهانبینی.* اما این سه ضلع، تنها ابزار درمان نیستند؛ بلکه با تغییر جهانبینی، *نقطهٔ تحمل* نیز در انسان افزایش مییابد. نقطهٔ تحمل من نیز در کنگره بهتدریج و با گذر زمان بالا رفت، چرا که در آغاز، جهانبینی درستی نداشتم. در دوران مصرف مواد مخدر، الکل و سیگار، آرامش از من گرفته شده بود، اما ورود به کنگره موجب شد آرامآرام به تعادل جسمی و رفتاری برسم. آقای مهندس به زبان ساده به ما میآموزند: فردی که به کنگره ایمان آورده است، در مسیر صراط مستقیم قرار میگیرد و میفهمد که جز آن، هیچ راه درست و پایداری وجود ندارد. در این مسیر، جایگاه اجتماعی، ثروت یا شغل تفاوتی ندارد؛ آنچه مهم است، رضایت انسان از خودش و عمل به درستی است. من به این باور و ایمان رسیدهام که بدون ایمان، تغییر واقعی ممکن نیست. همانطور که برای به ثمر رساندن دانه گندم یا برنج به زمان نیاز است، برای ساختن انسان نیز زمانی طولانی لازم است؛ اما در کنگره ۶۰، این رشد در مدتی کوتاه امکانپذیر میشود. درک ما از آموزشهای کنگره این است که پس از *تبدیل*، باید *ترخیص* شویم؛ و مهم نیست در این جهان باشیم یا از آن جهان رفته باشیم؛ آنچه اهمیت دارد، در صراط مستقیم ماندن است. انسانِ در مسیر تزکیه و پالایش، میآموزد که بخشش و گذشت، بخش مهمی از رهایی است. در کنگره هیچ اجباری وجود ندارد؛ نه در درمان و نه در خدمت. هر کس به اختیار و از روی آگاهی قدم برمیدارد و به دانایی میرسد، و درنتیجه درمان اعتیاد یا سیگار برایش آسان میشود. در کنگره ۶۰، اعضا دانا و آگاه میشوند؛ آنقدر بزرگ میشوند که مواد مخدر و رفتارهای ضد ارزشی برایشان بیارزش میگردد و در کارهای نیک از یکدیگر سبقت میگیرند. یادم هست با آقای حمید، ایجنت محترم، دربارهٔ پهلوان جواد صحبت میکردیم که هر روز از اصفهان به گلپایگان رفتوآمد میکرد و در این مسیر، جان خود را از دست داد. او نمونهای از انسانی بود که در *جنگ نرمِ درون* به مقام رهایی رسید. ساختار کنگره سرشار از پاکی است؛ حس انسان در آن آلوده نمیشود. زمانی که در مسیر نادرست بودم، حسم فریبخورده و آلوده بود، اما با ورود به کنگره، به طهارت و آرامش رسیدم. بنیان کنگره پاک است و همین پاکی در آموزشها و رفتار خدمتگزاران آن نیز نمایان است. در زمان خدمتم در امور مالی، دیدم که حتی برای مبلغی اندک، با نهایت دقت حسابرسی میشود؛ زیرا این پولها امانتی است از اعضای کنگره. این وسواس مالی، نشانهٔ صداقت و سلامت ساختار است. امیدوارم توفیق داشته باشم همیشه در کنگره بمانم، خدمت کنم و هیچگاه از مسیر آموزش و خدمت دور نشوم. از اینکه با حوصله به سخنانم گوش دادید، صمیمانه سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ:مسافر محمودرضا (لژیون ۵)، مسافر مهدی (لژیون ۲)
ویرایش و ارسال:مسافر بهنام (لژیون ۷)
- تعداد بازدید از این مطلب :
78