English Version
This Site Is Available In English

پهلوانی؛ نه به قدرت مال، به قدرت قلب

پهلوانی؛ نه به قدرت مال، به قدرت قلب

جلسه آموزشی و هماهنگی لژیونهای سردار نمایندگی‌های استان خراسان (رضوی، رضا، شفا، فردوسی، بنیان، غزالی، عصارزاده ، خیام، عطار، سنایی، سبزوار، معدن‌فیروزه، زال‌پارس، کاشمر، بیرجند، شیروان، قوچان، بردسکن، گلمکان ، تربت‌حیدریه و همسفران‌آقا)  در روز پنجشنبه ۱۴۰۴/۸/۱۵ راس ساعت ۱۲ ، باحضور دیده‌بان محترمِ لژیون های سردار، مسافر علیرضا زرکش در نمایندگی شفا برگزار  گردید.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم مسافر.

امروز در خدمت‌تون هستیم و لطف کردید تشریف آوردید. امیدوارم این یک ساعت و نیمی که در کنار هم هستیم بتونیم از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم.

حتماً به صحبت‌های آقای مهندس در روز چهارشنبه گوش کردید؛ دیدید یا ندیدید، قطعاً اون‌هایی که در جریان کنگره هستن، نمی‌تونن از جریان خارج بشن. یا بعضی‌ها در اون جلسه حضور داشتن، یا به‌صورت زنده لایو رو دیدن، یا از طریق دوستان در جریان قرار گرفتن.

کنگره سه ضلع مهم داره:
وقتی از جسم صحبت می‌کنیم یعنی از تعقل صحبت می‌کنیم؛
وقتی از روان صحبت می‌کنیم یعنی از عشق سخن می‌گیم؛
و وقتی از جهان‌بینی حرف می‌زنیم یعنی داریم درباره ایمان صحبت می‌کنیم.

آن ضلعی که می‌تواند تعقل و عشق را به هم متصل کند تا اتفاقی رخ بدهد، همان ایمان است.
اگر قرار باشد مثل همه زندگی کنیم، نفس بکشیم، رفتار کنیم و تکرار کنیم، چه تغییری رخ می‌دهد؟
برای ما که در کنگره آموزش می‌بینیم، تفاوت در این است که حال بهتری را تجربه کنیم؛ و این حالِ بهتر را برای خودمان می‌خواهیم.

دستور جلسه این هفته وادی نهم است؛ یعنی نقطه تحمل.
کل کنگره در نهایت جمع می‌شود در وادی نهم.
وقتی نیرویی از کم شروع می‌شود و زیاد و زیادتر می‌شود، به نقطه تحمل می‌رسد.
شما هفت وادی را باید پشت سر بگذارید تا تازه برسید به حرکت.

حرکت برای چیست؟
برای ایجاد نقطه تحمل.
تا چه شود؟
تا در وادی بعد، صفت تغییر کند.

آن صفت باید آن‌قدر بزرگ و حجیم شود که تبدیل شود به رود خروشان؛
و تازه از آن‌جا باید حرکت کند تا برسد به بحر و اقیانوس.

اما چگونه نقطه تحمل ایجاد و تقویت می‌شود؟
چطور یک عمل سالم آن‌قدر تکرار شود که جزئی از وجود ما شود؟
تا نور و فهم و دانش تبدیل شود به ظهور؟
این‌جا است که روش اهمیت پیدا می‌کند؛
و این روش در کنگره در سه ضلع عشق، عقل و ایمان تعریف شده است.

سفر اول و سفر دوم، اتصال بین تن و خویش و خویش و خویشتن است.
این اتصال از طریق جهان‌بینی، خدمت، بخشش و عمل سالم تکمیل می‌شود.

در وادی نهم، مثلثی هم مطرح می‌شود:
صبر، استقامت و آرامش.
نقطه تحمل همیشه قابل تحمل نیست؛
گاهی حتی یک ذره از آن رد می‌شویم و می‌رسیم به نقطه آشوب.
این صبر و استقامت است که ما را دوباره به آرامش برمی‌گرداند.

 

حرکت رنج دارد.
نفرت رنج دارد.
تغییر رنج دارد.
سفر رنج دارد.

چه چیزی کمک می‌کند این رنج را تحمل کنیم؟
دانش کنگره.
روش.
تمرین تکرار.
و فهمِ عمل سالم.

آقای مهندس می‌فرمایند: «انسان‌های آباد، بناهای خراب را آباد می‌کنند؛ و انسان‌های خراب، بناهای آباد را خراب می‌کنند.»

این سخن کلام آسمانی است.
وقتی یک انسان را نجات دهی، گویی کل انسان‌ها را نجات داده‌ای.
همگی به هم متصلیم؛
یک درختی که آزارش بدهی، آن‌سوی زمین فهمیده می‌شود.
هر کار ما، اثرش در کل هستی پخش می‌شود.

در کنگره، بدون علم، نیروی انسانی و سرمایه هیچ کاری پیش نمی‌رود.
این مثلث باید کامل باشد.
خدمت مالی فقط پول نیست؛ عمل ایمان است.

آقای مهندس فرمودند:
«اگر بخشش کردی، هیچ تمنایی نداشته باش؛ تا صفت ارحم‌الراحمین در تو جاری شود.»

صفت باید آن‌قدر رشد کند تا برسد به اقیانوس.
و این با شوخی و نمایش به دست نمی‌آید.

خدمت مالی برای سفر اولی مثل داروست.
از همان سبد شروع می‌شود.
همه‌ی پهلوان‌ها از همان‌جا شروع کردند.
نه برای نمایش؛
برای تغییر صفت.

کنگره ثروتمند است؛
اگر ما با فهم ثروت حرکت کنیم، ما هم ثروتمند می‌شویم.

آنچه محاسبه می‌شود، داخل کنگره نیست؛
در خانه است.
در رفتار با خانواده، در معاشرت، در عمل واقعی.

دانش زمانی به درد می‌خورد که در لحظه اجرا شود؛
قبل و بعدِ لحظه فایده‌ای ندارد.
همه‌چیز در لحظه سنجیده می‌شود.

خدمت مالی اندازه دارد؛
و این اندازه برای هرکس متفاوت است.
این اندازه را خود انسان باید در صداقت درونی پیدا کند.

امروز دور هم جمع شدیم تا دوباره آن چیزهایی را یادآوری کنیم که تا امروز ما را نگه داشته است.
بیایید با فهم قدم برداریم؛
نه از روی احساس لحظه‌ای.

یک می‌رود سرِ جای خودش می‌ایستد، دو می‌آید و بعد او می‌ایستد، سه می‌آید و همین‌طور عددها به ترتیب کنار هم قرار می‌گیرند. یعنی حرکتی منظم و بر مبنای احترام.
ما برای اینکه درک واقعی داشته باشیم که چگونه داریم بازی می‌کنیم، کافی است نگاهی کنیم به استان تهران با شعبی که دارد. استان تهران رتبه اول خدمت‌گزاران لژیون سردار یا «گریزان» را دارد؛ یعنی میزان مشارکت‌های مالی‌اش بسیار بالاست. مثلاً شعبه‌هایی هستند که شصت یا هفتاد نفر عضو دارند، اما وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که پنج یا شش میلیارد تومان خدمت مالی انجام داده‌اند.

بعد از استان تهران، استان اصفهان قرار دارد. اصفهانی‌ها در تعداد اعضای حاضر در جلسات، شباهت زیادی با شما دارند؛ شما هم جلسات بزرگ دارید. تهران این‌گونه نیست؛ به‌خاطر هزینه‌های بالای فضا، امکان جمع شدن دویست یا سیصد نفر در یک سالن وجود ندارد، اما شما و اصفهان این امکان را دارید. خیلی از شعب شما هم دارای چنین ظرفیت و اعداد هستند. پس بعد از تهران، اصفهان است.

اما امسال بهترین خطه‌ای که در این مسیر بازی کرد، خوزستان بود.
یعنی نسبت مشارکت مالی به تعداد سفر اولی‌ها، در خوزستان بسیار بالا بود. کل خطه‌ی خوزستان حدود سیصد سفر اولی دارد، اما میزان مشارکت‌شان نسبت به این تعداد بسیار چشم‌گیر بود؛ یعنی هر سفر اولی حدود صد میلیون تومان و بالاتر مشارکت مالی انجام داده بود.

من این را گفتم، اما بدانید:
هر سفر اولی برای کنگره هزینه دارد.
هر راهنما به تعداد سفر اولی‌هایی که کنارش می‌نشینند، برای کنگره هزینه دارد. اگر راهنمایی بیست سفر اولی داشته باشد، بیست تا صد میلیون یعنی دو میلیارد تومان هزینه.
ایجنت و مرزبان‌ها نیز برای تعداد سفر اولی‌هایی که وارد شعبه می‌شوند، برای کنگره هزینه دارند.

متوجه می‌شوید که کنگره چقدر برای شما هزینه می‌کند؟
ما سیزده هزار سفر اولی داریم. به تعداد سیزده هزار سفر اولی، کنگره دارد برای ما هزینه می‌کند.

می‌گویند خداوند بهای سنگینی داد که انسان را خلق کرد؛
و من می‌خواهم بگویم خداوند بهای سنگین‌تری پرداخت می‌کند تا به انسانی که خلق کرده آموزش بدهد که روی این دو پا درست حرکت کند.

اما پرهزینه‌ترین افراد در کنگره، همین پهلوان‌ها هستند؛
همین کسانی که خدمت مالی می‌کنند؛
همین شمایید.

برای اینکه انسان یاد بگیرد شش میلیون تومان خدمت کند، هستی باید خیلی کار کند؛ خیلی هزینه شود تا آن انسان بتواند از کنار موضوعی که درونش حقیقت و انسانیت نهفته است، بی‌تفاوت عبور نکند.

شمایی که می‌آیید و با تمام قدرت، نه با بخشی از قدرت،
با یک‌پنجم مال‌تان مشارکت می‌کنید؛
هستی برای این اتفاق، انرژی و هزینه‌ی بزرگی صرف کرده است.

فکر نکنید آدم‌ها متفاوت‌اند؛ نه.

آن کسی که یک میلیون تومان با تمام توانش مشارکت می‌کند، او هم در همین مسیر است.
ارزش به مقدار نیست؛ به عمق و قدرت مشارکت است.
کسی که وارد این روند می‌شود، فقط آن کسی نیست که یک یا دو میلیارد می‌دهد.

امیدوارم ما بتوانیم عددِ خودمان را پیدا کنیم.
هر عددی را بخواهی، به تو می‌دهند؛ اما هستی برای هر عددی واکنش نشان نمی‌دهد.
پس وقتی «گریزان» شروع می‌شود، اگر رفتید بالا، با عدد واقعی خودتان مشارکت کنید.

چه می‌خواهید عضو سردار شوید، چه دنور، چه پهلوان، یا «نشانی در بی‌نشانی».
اعلام می‌کنید و هر کس با عدد خودش حرکت می‌کند. قرار نیست کسی بگوید:

«من می‌خواهم دنور شوم و باید شصت میلیون بکشم.»
با پنج میلیون شروع کن؛ یک سال وقت داری.

در کنگره هر جایگاهی را بخواهید تجربه کنید، یک سال زمان برای تجربه وجود دارد.
«نشانی بی‌نشانی» یک سال وقت دارد؛
دنور یک سال وقت دارد؛
عضو سردار یک سال وقت دارد.
شدنی است.
فقط یک فرمانده می‌خواهد که بتواند فرمان بدهد.
در کنگره خیلی چیزها متفاوت است.

در گریزان جشن نمی‌گیریم ما داریم بازی‌مان را انجام می‌دهیم.
راهنما می‌آید بالا، لژیونش هم می‌آید بالا.
راهنما نگران نباشد که «من پهلوان نیستم».
من می‌آیم شش میلیون اعلام می‌کنم؛ یکی دیگر صد میلیارد اعلام می‌کند. مهم نیست.

رهجو می‌داند راهنمایش چه لباسی بر تن دارد.
می‌داند راهنما با چه ظرفیت و چه دلی دارد حرکت می‌کند.
و به همین دلیل، راهنما محترم‌تر می‌شود؛ چون رهجو می‌فهمد که این راهنما با چه عمقی و چه راستی در این مسیر ایستاده است.

 

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
عکاس جلسه: مسافرین مجتبی ل16، صابر ل11
تایپ:  مسافر مهراد ل11
تنظیم و ارسال خبر: مسافر احمد ل18

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .