چهارمین جلسه از دوره دوم لژیون سردار، نمایندگی سنایی نیشابور، با استادی مسافر محمود، نگهبانی مسافر محمد، دبیری مسافر امیر و خزانهداری مسافر مجتبی با دستور جلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من» در تاریخ 14 آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام عرض میکنم خدمت نگهبان محترم، دبیر گرانقدر، مرزبانان عزیز، راهنمایان گرامی، و همه مسافرین و همسفران گرامی. این افتخار بزرگی است که امروز در این جایگاه قرار گرفتهام تا چند کلامی از تجربه سفرم را با شما عزیزان در میان بگذارم و خدمت کنم. هزاران مرتبه شکرگزارم که خداوند در مسیر زندگیام، این جایگاه رفیع و این بستر امن را برایم فراهم نمود تا در راهی قدم بردارم که سراسر نور، ایمان و انرژی مثبت است.
دستور جلسه امروز، «وادی نهم» است که میفرماید: «هنگامی که نیرویی از نقطه کم شروع بشود و رفتهرفته افزایش یابد، نقطه تحمل ایجاد میشود.» این وادی، کلید اصلی درک سفر من و هر مسافری در کنگره ۶۰ است. خداوند متعال در بدو خلقت، منِ محمود را با تعادل آفرید و در مسیر خیر و شر قرار داد. متأسفانه، من مسیر آموزش را از اعتیاد آغاز کردم. درست مانند متد DST، پلهپله در مسیر مصرف بالا رفتم و نقطه تحمل خودم را در مسیری کاملاً اشتباه بنا نهادم.
آنقدر این نیروهای منفی و ضد ارزشها را تکرار کردم که در نقاط آشوب قرار میگرفتم. به جایی رسیدم که همه چیز معنا و مفهوم خود را از دست داده بود؛ حتی به نقطه تسلیم مطلق و تفکر به پایان دادن به زندگی رسیده بودم. اینها نیروهای تاریکی بودند که نقطه تحمل مرا در برابر ناامیدی، ترس و ضد ارزشها ایجاد کرده بودند. من ترسیدم؛ با خودم میگفتم: «دیگر نمیتوانم، من یک مصرفکننده شدهام و هیچ راه نجاتی نیست.»
اما لطف بیکران خداوند بود که در اعماق آن تاریکی، نوری را به من نشان داد؛ «الماس کنگره ۶۰» زمانی که وارد کنگره شدم، اولین آموزشها بسیار چالشبرانگیز بود. از من خواستند سیدی بنویسم. در آن زمان، ذهنیتم هنوز درگیر همان تفکر غلط بود و با خودم میگفتم: «اینجا فقط میخواهند سیدی بفروشند.» اما با تداوم در جلسات، و با گذراندن پلههای سفر اول، کمکم متوجه شدم که خداوند چقدر مرا دوست داشته که مرا در این مسیر قرار داده است.
ما در هر مسیری نقطه تحملی میسازیم. من نقطه تحمل خود را در مسیر مصرف و ضد ارزشها بنا کردم و به خودم اجازه میدادم به راحتی غیبت کنم، قضاوت کنم و ضد ارزشها را برایم توجیه کند. این عوامل باعث پایین آمدن نقطه تحمل من در برابر سختیهای زندگی واقعی میشد. در محیط کار با مشتریان و در خانه با خانواده درگیر بودم، چون نقطه تحمل من در مسیر ضد ارزشها شکل گرفته بود. اما کنگره به من آموخت که هر چیز نقطه تحملی دارد. هنگامی که قدم در مسیر صحیح کنگره ۶۰ میگذاری، اتفاقاتی که باید برایت بیفتد، به شرطی که «فقط در مسیر باشی»، میافتد.
بهترین زمان عمر من از دوم بهمن ماه سال ۹۸، یعنی آغاز سفر اول، شروع شد. اکنون میتوانم انرژی و آموزشهای کنگره را در زندگیام پیاده کنم. در گذشته اگر مشکلی سد راهم میشد، به زمین و زمان و حتی گاهی به خداوند ناسزا میگفتم. اما امروز میدانم که مشکلات برای این سر راهم قرار میگیرند که آموزش بگیرم، رشد کنم و جایگاهم بالاتر برود.
شکرگزارم که توانستم خدمت کنم؛ ابتدا در نمایندگی عطار، سپس سبزوار و خیام، و سال گذشته توفیق رسیدن به جایگاه **پهلوانی** را پیدا کردم. زمانی که تشنه رسیدن به لژیون سردار بودم، با خودم میگفتم: «آیا من لیاقت ندارم؟» اما بعدها به این نتیجه رسیدم که وقتی **تفکر درست** باشد، میتوان تمامی جایگاهها را تجربه کرد. لژیون سردار فقط در مورد پول نیست؛ جناب مهندس این لژیون را قرار دادهاند تا منِ محمود را از تاریکیها به درجات بالاتر برسانند، تا رشد کنم، گذشت را یاد بگیرم و بتوانم در زندگیام ببخشم.
هفته آینده جشن «گلریزان» را در پیش داریم. امیدوارم همگی بتوانیم با تمام وجود شرکت کنیم؛ همانطور که بزرگان و پیشکسوتان خدمت کردند و ما به درمان رسیدیم، ما نیز بتوانیم خدمت کنیم تا مسافران و همسفران دیگری به رهایی برسند. از اینکه به حرفهای من گوش دادید و با سکوت زیبایتان به من انرژی دادید، صمیمانه سپاسگزارم.







عکس مسافر مهدی لژیون یکم
تایپ و ویراستاری مسافر علی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
177