وقتی اولینبار وارد کنگره۶۰ شدم، دنیای درونم تاریک و خسته بود؛ همیشه در تمام وجودم، حس تنهایی و ترس شدید داشتم؛ اما کمکم در میان جمعِ گرم و صمیمی، دستهایی به سمت من دراز شد، دستهایی که دردهایشان شبیه من بود و کلماتی که امید را در من روشن میکرد.
	راهنمای خوبم، با مهربانی و صبر به من نشان داد که در این مسیر تنها نیستم و هیچکس تنها نمیماند. هر روز که میگذشت، تنهایی، جای خود را به اعتماد و امید داد و من یاد گرفتم که شکستها و سختیها، بخشی از مسیر بهسوی رهایی هستند.
	کنگره۶۰ برای من، یک مکان امن و یک خانهای است که در آن دوباره متولد شدم. در اینجا یاد گرفتم که چگونه از گذرگاه سخت عبور کنم و به روشنایی برسم، راهحلی برای مشکلات پیدا کنم. با عشق و ایمان، در مسیر درست حرکت کنم. با صبر، آرامش، آگاهی و دانش خودم را بالا ببرم.
	برای این مکان امن، از خداوند سپاسگزارم و شکر میکنم. از آقای مهندس عزیزم و خانواده محترمشان بابت اینهمه عشق، محبت و دانشی که به من آموختند، تشکر میکنم. خدا را شکر شکر شکر
	نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
	ویرایش: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر اول سایت
	تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
	همسفران نمایندگی زنجان
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        207