English Version
This Site Is Available In English

یکی از مؤلفه‌های رسیدن به تعادل و درمان، ورزش است

یکی از مؤلفه‌های رسیدن به تعادل و درمان، ورزش است

چند روز پیش از من خواسته شد تا یک دلنوشته‌ در مورد جهان‌‌‌بینی در ورزش بنویسم و فکر کردن به‌ این موضوع باعث شد تا تقریباً ۲۸ سال به‌ عقب برگردم، هنگامی‌ که در کوچه با بچه‌های محل انواع بازی‌ و ورزش‌ها را با شور و هیجان تمام و به‌خصوص‌ وسطی‌بازی انجام می‌دادم‌‌. این فعالیت‌ها خیلی مهم بود و همه تلاش خود را می‌کردم تا برنده از زمین بیرون بیایم‌.

این موضوع تنها دل‌خوشی من بود، سبک و آزاد فارغ از هر فکری با همه هیجان و انرژی کودکی از صبح تا غروب در کوچه مشغول بازی بودم. بعد از دوره راهنمایی، ورزش فوتبال را انتخاب کردم. ۲ عدد تور‌دروازه داشتیم که فقط می‌شد فوتبال بازی کرد و من این ورزش را یاد گرفتم، چند سال بازی‌ کردم، آن زمان باختن و برنده شدن خیلی برای من حیاتی بود و سعی می‌کردم هر طور شده پیروز شوم. گرچه این برد گاهی حال ما را بدتر می‌کرد و باعث دعوا و خشونت می‌شد؛ حتی تا چند روز باید عواقب آن را متحمل می‌شدم.

دوره دبیرستان تمام شد و من وارد دانشگاه شدم. دیگر از آن آدم فعال و پر جنب‌ و جوش خبری نبود؛ شاید فکر می‌کردم دختر تو دیگر بزرگ شده‌ای؛ باید کمی سنگین و رنگین‌تر بوده و زشت است که همان هیجان کودکی را داشته باشم؛ ولی از آن‌ جایی که هنوز به‌ ورزش علاقه داشتم و کودک درونم ساکت و خاموش نمی‌شد، گاهی در رشته آمادگی جسمانی فعالیت می‌کردم.

کم‌کم مشکلات‌ زیاد شد و دیگر حالی برای تلاش نمانده بود؛ البته بعضی وقت‌ها برای فرار از دست مسائل و درگیری فکری حرکتی می‌کردم که البته کارساز نبود؛ چون زمانی‌که به‌ خود می‌آمدم همه سختی‌ها دوباره صف می‌شدند و به‌ من دهن کجی می‌کردند و این بسیار مرا آزار می‌داد.

آن اتفاق خوب افتاد و به‌ بهشت روی زمین رهنمون شدم. مات و مبهوت بودم؛ زیرا آن‌ جا هر چیزی که می‌خواستم را داشت‌. این‌ بار نوبت خویش بود که به‌ مشکلات فشار بیاورم و سختی‌ها به مرور بساط خود را جمع می‌کردند.

برویم سر موضوع اصلی که جهان‌بینی در ورزش بود. فهمیدم‌ یکی از مؤلفه‌های‌ رسیدن به‌ تعادل و درمان‌، فعالیت بدنی است و بعد از ۲ ماه به‌ مقر ورزشی کنگره۶۰ رفتم. آن‌جا رشته‌ای که بلد بودم را نداشت‌ و چون بازی‌های وابسته به‌ توپ را دوست داشتم، رشته والیبال را انتخاب کردم‌ و به مرور زمان علاقمند شدم.

جهان‌‌بینی‌ در همه کارها و حتی‌ در ورزش باید کاربردی شود و وقتی با این دیدگاه فعالیت می‌کنم گله و شکایتی از دیگری ندارم؛ گرچه تمام تلاش خود را به‌ کار می‌گیرم تا از فعالیت خود لذت ببرم و به‌ رأی و نظر داور احترام می‌گذارم. به‌‌ گفته آقای مهندس حسین دژاکام «یا می‌بریم یا می‌آموزیم باختی در کار نیست». از شکست‌ها درس می‌گیرم تا به‌ پیروزی برسم و این جهان‌بینی ذره‌ذره با آموزش، آگاهی و معرفت ایجاد می‌شود.

اکنون مدت ۵ سال و ۲ ماه است که در کنگره۶۰ هستم، روحیه‌ام به‌ لطف خدا خوب است و آموزش‌های بسیار نابی را دریافت می‌کنم؛ حتی قبل از این‌که مسافر من یک مصرف‌کننده شود، به‌ این اندازه حالم خوب نبوده است. شاکر خداوند، آقای مهندس حسین دژاکام و راهنما‌های خویش هستم و امیدوارم بتوانم یک خدمتگزار واقعی باشم تا ذره‌ای از دینم را نسبت به‌ این مکان مقدس ادا نمایم.

نویسنده: همسفر مریم راهنمای تازه‌واردین
عکاس: همسفر نصیبه رهجوی راهنما شهلا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سحر (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
همسفران‌ نمایندگی‌ امیر اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .