جلسه دوازدهم از دور پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، شعبه دنا؛ با استادی مسافر غلامرضا، نگهبانی مسافر طاها و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه: «جهانبینی در ورزش» روز یکشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان غلام هستم یک مسافر. دستور جلسه امروز درباره جهان بینی در ورزش است و من امروز میخواهم از مسیر پرپیچ و خم خود و تحولی که در این زمینه تجربه کردم، سخن بگویم.
قبل از آشنایی با کنگره، دیدگاه من نسبت به ورزش کاملاً منفی بود. اگر کسی را در حال فعالیت ورزشی میدیدم، در ذهنم او را نقد میکردم؛ با خود میگفتم: «این چه ولخرجی است؟ این افراد این انرژی و وقت را از کجا تأمین میکنند؟ چرا اینقدر برای رسیدن به یک توپ میدوند؟ یا چرا اینهمه در استخر دست و پا میزنند؟» هزار توجیه واهی برای دوری از ورزش میتراشیدم.
جالب اینجاست که در همان زمان، کارهای ضد ارزشی را تشویق میکردم و به عاملین آنها میگفتم: «شما مرد هستید که جرأت انجام این کارها را دارید!» و مدام توصیه میکردم که ورزش را رها کنید. وقتی تلویزیون یا رادیو را روشن میکردم و صحبت از ورزش بود، با تمام وجود از آن بیزار بودم و تمامی بحثها را رد میکردم. تنها زمانی پای تماشای تلویزیون مینشستم که فیلمهایی شبیه به «آقا تقی» پخش میشد؛ فیلمهایی که به خاطر نمایش مصرف مواد، تا انتها بیننده را جذب میکرد و من نیز از آن لذت میبردم.
اما آشنایی با کنگره، مسیر زندگیام را تغییر داد. پس از دو یا سه ماه، راهنمایم به من پیشنهاد کرد که ورزش یا شنا را بخشی از فرآیند درمان خود بدانم. در ابتدا به شدت مقاومت کردم و گفتم: «من که ورزشکار نیستم، من نمیآیم!» با این حال، پس از یک یا دو جلسه همراهی، دریافتم که موضوع اصلاً آنطور که تصور میکردم نیست و چه بسا بسیار دلپذیر است.
لذت صبحهای زود در پارک، در کنار هوای پاک و تازه، فراموشنشدنی بود. نشستن دور هم و صرف صبحانه و ورزش، تجربهای بسیار شیرین بود. کمکم، حتی فعالیتهای صبحگاهی نیز به بخشی از برنامه ما تبدیل شد و به ما بسیار خوش میگذشت. حقیقتاً میتوان گفت کسی که ورزش میکند، فردی سالم است.
ورزش مانند مواد مخدر است، البته با اثری کاملاً معکوس. همانطور که مواد سیستم ایکس بدن را در طول یک سال نابود میکند، بیتحرکی طولانیمدت نیز موجب میشود که فرد نتواند حتی برای ده قدم بدود. بدن انسان باید کمکم با نرمش عادت کند تا بتواند دوباره فعالیت کند. من نیز در طی سالها نه ورزشی کرده بودم و نه انگیزهای داشتم.
اما اکنون، زمانی که صبح جمعهها به پارک میآیم و با آن هوای پاک و نایاب مواجه میشوم، احساس میکنم که به بهشت قدم گذاشتهام؛ آنقدر هوا دلپذیر و ناب است که انسان از حضور در آن لذت میبرد. از تماشای کودکانی که بازی میکنند، از همسفرهایی که با شور و شوق ورزش میکنند، غرق در شعف میشوم. چه زمانی بود که من فرزندانم را به پارک ببرم و آنها را تشویق به ورزش کنم؟ همیشه میگفتم: «ورزش به چه دردی میخورد؟ ورزش یعنی چه؟» اما با آمدن به پارک و همگام شدن با ورزش، دیدگاهم متحول شد و حال درونیام بهبود یافت.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند، کسی که ورزش میکند، ماهیچههایش قوی و انرژیاش مضاعف میشود. ما دقیقاً به همین نقطه رسیدهایم. اگر یک هفته از ورزش دور بمانیم، حالمان بسیار دگرگون میشود و احساس میکنیم که تعادل روحی نداریم. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما سپاسگزارم.
برگزاری دوازدهمین آزمون داخلی شعبه، دنا



تایپ: مسافر کاظم لژیون نهم
عکس: مسافر بهنام لژیون هفتم
ویرایش و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
104