دومین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر مسلم و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه« وادی هشتم:با حرکت راه نمایان میشود » در روز سهشنبه 22مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، دستور جلسه درباره وادی هشتم با حرکت راه نمایان می شود .قبل از شروع جلسه از ایجنت محترم شعبه، راهنما، گروه مرزبانی و همه خدمت گزاران تشکر میکنم که این بستر را فراهم آوردند تا من بتوانم دراین جایگاه درسهایی که آموختم را پس بدهم. من در زمان مصرف همیشه از خداوند میخواستم که بستر و زمینهای فراهم کند تا من از اعتیاد خلاص بشوم و همیشه دعا میکردم و در اواخر ازخدا میخواستم که اگر درمان نمیشوم در این دنیا نباشم اگر تا صد سال دیگر من در خانه مینشستم و دعا میکردم هیچ اتفاقی نمیافتاد تا اینکه حرکت کردم و توسط یک دوست خوب کنگره به من معرفی شد و آمدم و آموزش گرفتم و با اطاعت کردن موفق شدم به رهایی برسم. آن وزنه صدکیلویی که به من آویزان بود و جلوی حرکت و تعالی من را میگرفت از پای من باز شد، پس باید حرکت کرد وقتی راه را پیدا کردیم مثل مسیر کنگره در مسیر به یک سری علائم بر میخوریم باید طبق این تابلو و علائم حرکت کنیم اگر سهل انگاری کنیم خودمان تصمیم نابجا بگیریم و دنبال میانبر باشیم مسیر سقوط به تاریکی است.

همینطور باید به تمام علائم و قوانین احترام بگذاریم تا به مقصد برسیم و به نتیجه دلخواه که همان رهایی است برسیم در کنگره باید مسیر راهنمای تازهواردین که انتقال قوانین و نظم انضباط است سوال بی خود نپرسم، سوالهای زیادی که در زمان مصرف برای ما لاینحل بوده و کسی پاسخگو نبوده اینجا با باز شدن حسها فوران میکند و باید صبور باشیم و تا پایان راه اطاعت و چشم گفتن را رعایت کنیم من خودم در پایان سفراول به این نتیجه رسیدم که آنقدر میدانم که هیچ چیز نمی دانم. کمی از آنها حل شد مابقی آنها سوالاتی بود که در ذهن ما میچرخید و میخواست من را منحرف کند خوب حالا راه نمایان شد ما آمدیم در کنگره۶۰ حرکت کردیم، آیا نیرویهای الهی به ما در این راه کمک میکنند؟

البته که کمک میکنند چرا که داریم در مسیر الهی به سمت ارزشها حرکت میکنیم. آیا نیروهای اهریمنی در راه ما سنگ اندازی میکنند؟ بله چرا که ما داریم علیه آنها کار میکنیم عمری ما پول واریز میکردیم به خزانه آنها سود داشت برای آنها، حالا میخواهیم جدا شویم جلوی منفعت آنها گرفته میشود میآیند چوب لای چرخ ما میکنند چطوری مثلا بارها اتفاق افتاده که یک مسافر سفر میکند مخصوصا اوایل سفر و اواخر سفرش یکسری مشکلاتی حالا خوداگاه یا ناخوداگاه پیش میآید خدا برای کسی نخواهد من اگر عزیزانم برایشان اتفاقی بیفتد یا اخراج از کار باشد یا آشفتگی خانواده باشد یا بی پولی باشد از این مشکلات فراوان است اینها بهانههایی است که طرف لغزش کند و بگوید یکبار مصرف میکنم تا مشکلم حل شود یک بار مصرف کردن همان و سقوط و نافرمانی همان، یا ممکن است مشکلات بد پیش نیاید مثلا عروسی برادرزادهاش باشد بگوید
من این همه عروسی فامیلها رفتم من را دعوت کردند مصرف کردم حالا برای من زشت است آنها را دعوت نکنم ممکن است با این شکل خودش را نشان بدهد یا یک کار خوب با درآمد بالا به او پیشنهاد شود بگوید الان چه موقع ترک کردن یا درمان است بگذار بروم این کار خوب را انجام بدهم بعد میآیم دوباره سفر میکنم اینها همهاش بهانههای نیرویهای منفی یا همان اهریمنی است که ما را از نیروهای مثبت دور میکند و بعد از اینکه راه پیدا شد با کمک نیرویهای الهی توانستم نیرویهای اهریمنی را دفع کنم باید جبران کنیم به خسارتهایی که به خودمان، به خانواده و اجتماع زدیم ، باید آنها را جبران کنیم پس با حرکت کردن درمسیر الهی میتوانیم جبران کنیم مرداب از جوی آب پرسید زلالی آب تو از چیست گفت از حرکت و جاری بودن .
تایپ: مسافر احمد و مسافر حسین
عکس: مسافر مهدی
تنظیم و ارسال: مسافر مهرداد
- تعداد بازدید از این مطلب :
154