یادم هست که اولینبار وقتی در سفر اول بودم راهنمایم به من گفت: برو و در سایت خدمت کن، ترس تمام وجودم را گرفته بود، با این حال رفتم و از مسئول سایت اجازه گرفتم تا خدمت کنم. آغاز خدمت من در سایت با تاریکترین روزهای زندگیام همراه بود. یادم هست صحبتهای لژیون سردار را برایمان میفرستادند و میگفتند تایپ کنید و هر چه زودتر بفرستید. صحبتها طولانی بودند، من شروع میکردم به تایپ کردن، وسط کار دستم اشتباهی میخورد، همه چیز خراب میشد و من دوباره از اول باید شروع میکردم و انجام میدادم.
شاید در اوایل خدمت برایم این خیلی سخت بود؛ ولی رفته رفته راحتتر و لذتبخشتر شد چرا که یاد گرفتم برای خدمتی که انجام میدهم؛ باید وقت بگذارم و با حس خوب انجام بدهم تا حس خوب را به کسانی که از این مطالب استفاده میکنند انتقال دهم. خدمت سایت باعث شد که من با همسفرهای زیادی در کنگره آشنا شوم، با رفتن و بازدید از بخش سایت دیگر شعبهها و حتی شهرهای دیگر حس عمیقی به من دست میداد از اینکه تنها نیستم و کسانی از جنس خود من هم هستند، با هم همدرد هستیم، این حس به من آرامش میداد و نیرویی میشد که راهم را با قدرت بیشتر و امید ادامه دهم.
خدمت کردن در سایت باعث شد صبر و نقطه تحمل من بالا برود و وسعت دید من بیشتر شود؛ چون خدمت کردن سایت در دید همگان نیست، این باعث میشود که انسان از حس منیت دور شود و خدمت را برای خود خدمت و حال خوب خودش انجام بدهد. خدمت کردن در سایت علم انسان را زیاد میکند و این فرصت را به فرد میدهد که تزکیه و پالایش بیشتر و بهتری را در درون خودش انجام بدهد؛ چون انسان با تنها کسی که سر کار دارد خودش و تاریکیهای خودش است. کسانی که در سایت خدمت میکنند اگر با حس و حال خوبی این کار را انجام دهند؛ قطعاً بذر امید را در دل کسانی که در تاریکی و ناامیدی دست و پا میزنند خواهند کاشت و این عمل، خود نوری میشود در مسیر زندگیشان که راه گم نکنند و به سر منزل مقصود برسند.
نویسنده: همسفر مارال رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون نهم) خدمتگزار سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
145