English Version
This Site Is Available In English

یافتن راه با قلب انسان انجام می‌شود

یافتن راه با قلب انسان انجام می‌شود

جلسه هفتم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سیرجان به استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر فاطمه، نگهبانی راهنما همسفر اسماء و دبیری همسفر فرشته با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می‌نمائیم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: 

تشکر می‌کنم از نگهبان جلسه که اجازه خدمت به من دادند، خدا را شاکرم که در اینجا حضور دارم و از شما آموزش و انرژی می‌گیرم، تشکر می‌کنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای ما فراهم کردند که در اینجا باشیم و حالمان خوب بشود و به آن درمانی که مد نظرمان است برسیم و تشکر می‌کنم از همه خدمتگزاران، راهنمایان، راهنمایان خودم همسفر مهدیه، همسفر سلیمه، همسفر وجیهه و همه خدمتگزاران شعبه سیرجان که همیشه باعث به‌وجودآمدن حال خوب برای من هستند. به همسفر زهرا دریافت شال DST را تبریک می‌گویم، إن‌شاءالله این راهی که شروع کردند راهی پر از خیروبرکت برایشان باشد.

 همیشه قبل از انجام هر کار و طی کردن راه باید تفکر کنیم؛ اگر بدون تفکر حرکت کنیم مطمئناً به مشکل می‌خوریم، باید با تفکر راه درست را انتخاب کنیم، حرکت کنیم، ادامه بدهیم و گاهی اوقات به قول آقای مهندس باید حرکت‌هایمان قوی، محکم و سریع باشد تا به آن حقیقت برسیم. حقیقت آن چیزی است که همیشه بوده، هست و خواهد بود، جزء قوانین است و هیچ‌وقت هم از بین نمی‌رود مثل خداوند، محبت، عشق و تنفر. یافتن راه هم سخت و هم سهل است، برای یافتن راه کارهای سخت نباید انجام داد، همین کارهای روزمره که ما را با خودشان درگیر کرده‌اند برای یافتن راه است. اکنون من می‌خواهم به کنگره بیایم، باید فکر کنم بیایم یا نیایم؟ این انتخاب راه است، می‌خواهم بروم جایی یا خانه کسی یا کاری را انجام بدهم خودش یک انتخاب راه است، حال چه چیزی به من کمک می‌کند که من بتوانم راه درست را انتخاب کنم و راهی را بروم که بعد به مشکل نخورم؟ به گفته آقای مهندس راهی که آخرش خیر باشد؛ یعنی کاری که از طریق آن راه انجام می‌دهم سالم و صلح‌آمیز باشد. 

یافتن راه به‌وسیله قلب انسان انجام می‌گیرد و قلب هم مرکز حس است؛ یعنی من با حس خودم می‌توانم راه درست را انتخاب کنم، اگر حس من آلوده یا بسته باشد آن راه درست به من نشان داده نمی‌شود؛ ولی اگر حس من تزکیه و پالایش شده باشد مطمئناً راه درست به من نشان داده می‌شود و من در آن راه قرار می‌گیرم. یادم است روزی که وارد کنگره شدم با آن‌ همه رنج و درد وقتی وارد شعبه گنجعلی‌خانی کرمان شدم، راهنمای تازه‌واردین با آغوش گرم و حس خوب و محبتی که به من دادند، عقل من گفت که اینجا بهترین جایی است که می‌تواند به تو کمک کند برای رسیدن به حال خوب، چرا؟ زیرا حس خوبی دریافت کرده بودم و این حس اجازه ماندن به من داد و به من کمک کرد که در کنگره باشم و آن آموزش‌ها را فرابگیرم و در ادامه در کنگره فهمیدم رمز درمان اعتیاد، همان متد درمان؛ یعنی DST است که توسط جناب مهندس پیدا شد، با این رمز قفل‌ اعتیاد باز شد. مسافر من آمد و درمان شد، گویی قفلی که بر زندگی‌‌مان زده شده بود، باز شد.

حال من باید بیایم و برای تغییر خودم تلاش کنم، این تغییر شرط دارد، اینکه من بخواهم باشم و حالم خوب بشود، درواقع خواسته درونی من مهم است، این خواسته چقدر قوی است و من چقدر خواهان بیرون آمدن از ضدارزش‌ها و تاریکی‌ها هستم، چقدر برای درمان خودم می‌خواهم تلاش کنم؟! اگر خواسته من قوی باشد حرکت من هم قوی و سریع خواهد بود و در انتها برداشت من در این راهی که در پیش گرفتم و قدم برمی‌دارم، می‌شود تغییر ساختار جسم، افکار و اندیشه‌های غلطی که درگذشته داشتم، حال با تغییر اینها می‌توانم به آرامش برسم.

استاد امین می‌گویند: «درست است که راه پیدا شد، ما در کنگره قرار گرفتیم و در حال آموزش گرفتن هستیم؛ ولی اگر حس‌های من دوباره آلوده شود و دوباره به ضدارزش‌ها برگردم مطمئناً راه دوباره برای من نامرئی خواهد شد و من راه را گم خواهم کرد.» اینکه به کنگره می‌آیم و آموزش می‌گیرم؛ ولی آنها را عملی نمی‌کنم؛ یعنی به دانایی مؤثر نرسیدم و حس‌های من هنوز نسبت به مسافرم و انسان‌های اطرافم آلوده است، هنوز آن حسادت، کینه و تنفر وجود دارد که این باعث می‌شود من سر از بیغوله‌های گذشته دربیاورم، دوباره به تاریکی‌ها برگردم و هیچ درک و فهمی از آموزش‌ها نداشته باشم و به قول آقای مهندس که می‌فرمایند: «مثل حماری که بارش کتاب است.» این هیچ سود و فایده‌ای برای من نخواهد داشت و من هیچ بهره‌ای از آن نخواهم برد. آموزش‌های کنگره به من یاد می‌دهد کاری به امورات دیگران نداشته باشم، در زندگی‌شان تجسس نکنم؛ زیرا حتی یک تجسس کوچک می‌تواند راه را به ضدارزش‌ها باز کند و باعث محرومیت من شود؛ یعنی محروم شدن من از موفقیت‌ها و ارزش‌ها. من وقتی ارزش پیدا می‌کنم که به گفته استاد امین خلوص داشته باشم، وقتی خالص باشم و خودم را تزکیه و پالایش کرده باشم و حس‌های من آلوده نباشد، درون من ذرات ناخالصی کمتری باشد، ارزش من بیشتر است. آب آلوده و گل‌آلود ارزش ندارد و وقتی ارزشمند می‌شود و به کار می‌آید که واقعاً آن آب پالایش بشود. حقیقت کنگره هم همین است وقتی که من می‌خواهم به حقیقت کنگره و حقیقت وجودی خودم که اکنون در کنگره هستم پی‌ببرم، باید آموزش‌پذیر باشم؛ اگر کسی به من چیزی می‌گوید، واقعاً با فروتنی و تواضع چشم بگویم؛ حتی اگر صددرصد مطمئنم که راهنمایم اشتباه می‌کند؛ ولی من باید به ایشان چشم بگویم، ادب را رعایت کنم و به خدمتگزاران احترام بگذارم.

آقای مهندس در وادی هفتم از افراد خردمند و کم‌خرد صحبت می‌کنند، خردمند چه کسی است؟ کسی که با تفکر راه درست را انتخاب می‌کند، راهی که می‌داند به گنج درونی و به توانایی‌هایش ختم می‌شود و توانایی‌هایش را باور پیدا می‌کند و آن را به جایی که باید می‌رساند. کسی که خردمند است، خودش را با دیگران مقایسه نمی‌کند؛ بلکه خودش را با خودش مقایسه می‌کند. استاد امین می‌گویند: «گاهی می‌خواهی غذا درست کنی، تمام مواد را با هم مخلوط می‌کنی که غذای خوبی درست کنی؛ ولی یادت می‌رود نمک به غذا اضافه کنی و آن غذا مزه درستی نمی‌دهد.» گاهی ما با فراموش‌کردن ساده‌ترین کارها دنبال راه‌حل‌های پیچیده‌ می‌گردیم که باعث سردرگمی‌ و مشکلات زیادی برای ما می‌شود. إن‌شاءاللّه سعی کنیم بهترین خودمان باشیم.

اهداء لوح تقدیر به اعضاء لژیون سردار

تایپیست: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
مرزبانان کشیک: همسفر زینب و مسافر منصور
همسفران نمایندگی سیرجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .