English Version
This Site Is Available In English

راه مستقیم

راه مستقیم

زمانی فکر می‌کردم همه‌چیز را می‌دانم و راه و مسیر زندگی را بلد هستم و زندگی‌ام را به‌خوبی هدایت می‌کنم؛ در واقع فرمانده توانمدی هستم و این همسرم است که باعث خرابی زندگیمان شده‌است. سعی می‌کردم او را هم فرماندهی کرده و به کنگره بیاورم تا به خیال خودم با درست شدن او فرزندم نیز درمان شود. وقتی وارد کنگره شدیم با اصرار مرزبان، من هم به سمت لژیون تازه‌واردین راهنمایی شدم و بعد از سه جلسه راهنما انتخاب و کم‌کم آموزش‌ها را شروع کردم و متوجه شدم که من نه معنی فرماندهی را می‌دانم و نه فرمان‌بردار هستم.

با کمک راهنمایم به این نتیجه رسیدم که چه‌قدر حس‌های بیمار دارم و حالم بد است. سعی کردم فرمان‌برداری کرده، خیلی از موضوعات را رها و آموزش‌ها را دریافت کنم، خودم را بشناسم و به آرامی از کارهای کوچک زندگی‌ام شروع به فرماندهی کنم تا نفس اماره وجودم را کنترل و هدایت کنم یا این‌که بدانم کجا‌ها اشتباه کردم، مچ خودم را بگیرم و مسئول رفتار خودم باشم. امیدوارم که بتوانم با آموزش‌های ناب کنگره و راهنمایی‌های راهنمایم فرمان‌بردار خوبی باشم و در راه مستقیم زندگی حرکت کنم تا به آرامش نسبی برسم و با کسب دانایی و رسیدن به دانایی مؤثر فرمانده خوبی باشم.

نویسنده: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .