English Version
This Site Is Available In English

فرمانبرداری و فرماندهی دو مقوله‌ای که لازم و ملزوم هم هستند

فرمانبرداری و فرماندهی دو مقوله‌ای که لازم و ملزوم هم هستند

فرمانبرداری و فرماندهی دو مقوله لازم و ملزوم هم هستند یعنی برای رسیدن به فرماندهی می‌بایست فرمانبرداری را آموزش ببینیم و به آن عمل کنیم. همان‌طور که در کنگره یاد گرفتیم هر چیزی دارای دو صورت است، صور ظاهر و صور پنهان که موضوع مورد بحث ما در این‌جا از این اصل مستثنی نمی‌باشد. طبق آموز‌ش‌های کنگره‌۶۰، برای این‌که بتوانیم فرمانبردار یا فرمانده خوبی باشیم؛ باید هر دو صور ظاهر و پنهان این موارد را درک کرده، در آن‌ها به معرفت و شناخت برسیم. کنگره‌۶۰ به ما می‌گوید که به عنوان یک رهجو برای رسیدن به درمان می‌بایست فرمانبرداری را بیاموزیم و این مهم، با چشم گفتن به راهنما آغاز می‌شود. گاهی اوقات ما در مقابل راهنمای خود چشم می‌گوییم و به ظاهر حرف راهنما را قبول می‌کنیم اما امکان دارد در باطن و به دور از دید راهنما کار خود را که دقیقا نقطه مقابل توصیه‌های اوست انجام دهیم، این‌جاست که می‌توانیم بگوییم چشم گفتن ما صور ظاهر فرمانبرداری است؛ ولی آنچه در ذهن ما می‌گذرد و اعمال ما را رقم می‌زند صور پنهان آن می‌باشد. نکته‌ حائز اهمیت این است، تا زمانی که ما فرمانبردار خوبی نباشیم؛ یعنی این امر، جزئی از شخصیت و ماهیت ما نشده باشد، نمی‌توانیم فرمانده خوبی بشویم؛ بنابراین برای رسیدن به این درجه می‌بایست آموزش بگیریم و سطح آگاهی خود را بالا ببریم.

این‌جاست که آموزش‌های ناب کنگره‌۶۰ ما را یاری کرده و راه را هموار می‌کند. تمام انسان‌ها خواسته‌هایی دارند و فرماندهی جزء یکی از خواسته‌های شخص است، به بیانی دیگر همه افراد در درون خود خواهان فرماندهی هستند و این امر آن‌قدر اهمیت دارد که اگر به خطر بیفتد، آن فرد حاضر است بهای سنگینی بابت به دست آوردن دوباره آن بپردازد. موضوع مهم این‌که فرماندهی هم، دارای صور آشکار و پنهان است؛ برای مثال انسان به جوارح و اعضاء خود فرمان می‌دهد تا کاری را انجام دهد، این صور آشکار فرماندهی است. گاهی فرد می‌خواهد موضوعی را در ذهن خود تصور کند؛ اما چیز دیگری در فکر او نقش می‌بندد؛ یعنی از انجام این کار عاجز و ناتوان است در این هنگام می‌گوییم فرماندهی شخص دچار اختلال شده است و این صور پنهان فرماندهی است. فرامین در انسان‌های سالم به درستی اجرا می‌شود مگر در موارد خاص، مانند امتحان که برخی مطالب از ذهن پاک می‌شود و کاملا طبیعی است؛ اما در مورد شخصی که مصرف‌کننده مواد است این‌گونه نیست. فرد مصرف‌کننده پس از مدتی که درگیر مواد شد، متوجه می‌شود بسیاری از فرمان‌های او قابل اجرا نیست یا شروطی برای اجرایی شدن آن‌ها وجود دارد. این شخص اگر بخواهد فرمانی را به مرحله انجام برساند مصرف مواد، شرطی تفکیک ناپذیر در این مقوله است.

از آن‌جایی که گفتیم فرماندهی جزء خواسته‌های مهم هر انسانی است و فرد حاضر است بهای سنگینی بابت آن بپردازد، شخص مصرف‌کننده نیز از این اصل مستثنی نبوده؛ وقتی می‌بیند فرماندهی او در معرض خطر است دست به دامن مواد بیشتری می‌شود یا بعضاً مواد مصرفی خود را تغییر می‌دهد و با این کار نه تنها به فرماندهی نمی‌رسد بلکه یک گام به لبه پرتگاه و افتادن به اعماق تاریکی‌ها نزدیک‌تر می‌شود. کنگره‌۶۰ به ما می‌آموزد که مهم‌ترین اصل در روند درمان اعتیاد فرمان‌برداری است و یکی از شروط مهم آن این است که فرد استادش را قضاوت نکند به بیان دیگر در مورد علم مربی و راهنمای خود نظری ندهد. تمامی همسفران و مسافران با حضور در کارگاه‌های آموزشی و بالا بردن آگاهی، ذره‌ذره فرمانبرداری را در عمل یاد می‌گیرند. همین امر باعث افزایش سطح توانایی شخص می‌شود به طوری‌که او کم‌کم فرماندهی جسم و روان خود را به دست می‌گیرد؛ زیرا افزایش سطح توانایی رابطه مستقیمی با افزایش و کیفیت فرماندهی فرد دارد، این‌جاست که به ما می‌گویند اگر فرمانبردار خوبی باشی می‌توانی فرمانده بهتری بشوی.

رابط خبری: همسفر معصومه مرزبان خبری پارک شهید باهنر اراک
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر شهلا لژیون دوم نمایندگی امیر (رشته ورزشی والیبال)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه (رشته ورزشی شطرنج) از نمایندگی پاکدشت دبیر سایت
گروه ورزش همسفران کنگره۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .