English Version
This Site Is Available In English

هدایت به سمت فرماندهی با فرمان‌برداری

هدایت به سمت فرماندهی با فرمان‌برداری

چهارمین جلسه‌ از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صفادشت به استادی همسفر سما، نگهبانی همسفر ساره و دبیری همسفر منیره با دستور جلسه «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» روز سه‌شنبه 11 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدای خود را شاکرم که بار دیگر این جایگاه را تجربه کردم از همسفر ساره نگهبان جلسه تشکر می‌کنم بابت این‌که اجازه دادند من در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» است. شرط لازم برای یک فرمانده خوب شدن، فرمان‌برداری است. فرماندهی صور آشکار و صور پنهان دارد؛ برای یک انسان صور آشکار می‌تواند جسم و فرماندهی روی جسم باشد و صور پنهان می‌تواند فرماندهی روی ذهن باشد. در کنگره فرمان‌برداری یعنی این‌که وقتی من وارد کنگره می‌شوم ذهنم را از هر آن‌ چیزی که دارم خالی کنم، هر دانسته‌ای که دارم پشت در بگذارم و با ذهن خالی وارد کنگره شوم و خود را برای آموزش گرفتن و دریافت آماده کنم.

هر کسی که بتواند ذهنش را خالی‌تر نگه دارد قطعاً دریافت‌های بیشتری هم دارد و آموزش بیشتری هم می‌گیرد. به نظر من کسی می‌تواند آموزش صحیح بگیرد که فقط سکوت کند بدون این‌که تفکر و قضاوت کند و فقط در حال آموزش گرفتن باشد. سه ضلع  مثلث دانایی تفکر، تجربه و آموزش هر کدام زمان خودش را دارد. برای انجام دادن ابتدا باید آموزش بگیرم، بعد تفکر کنم، قضاوت کنم که آیا این آموزش گرفتن صحیح بوده یا اشتباه بوده و اگر صحیح بوده است به تجربه تبدیل کنم به عمل در بیاورم اگر غلط بود که کنار می‌گذارم. یک شخص مصرف‌کننده قطعاً فرمانده نالایقی بوده که جسمش تخریب شده است. هر لحظه با دستان خودش جسم خود را به سمت نابودی کشانده است.

برای رسیدن به رهایی یا فرمانده لایق شدن قطعاً باید فرمان‌بردار خوبی باشد؛ اگر ترک ناموفق داشته و این ترک‌های ناموفق به خاطر باورها و آموزش‌های غلط بوده، تفکرات اشتباه داشته و نتیجه تجربه اشتباه شده است. هنگام ورود به کنگره متوجه می‌شویم که یک‌ سری قوانین وجود دارد و در لژیون و جلسات یاد گرفتیم که هر کسی که جایگاهش از ما بالاتر است ایجنت، مرزبان یا راهنما و هر کس دیگری اگر به ما فرمانی داد باید بدون چون و چرا قبول کنیم و فرمان‌بردار باشیم. وقتی من رهجو به‌عنوان همسفر می‌آیم اگر به مسیری که راهنما به من نشان می‌دهد، شک و شبهه داشته باشم قطعاً از من انرژی گرفته می‌شود و وقتی که انرژی از من گرفته شود من متوقف می‌شوم؛ پس فرمان‌بردار باشم و مسیرم را ادامه بدهم تا به تعادل برسم.

یکی از ساده‌ترین راه‌ها این است که وقتی که ایمان من ضعیف شود یا به کنگره شک داشته باشم به مسیری که راهنما به من نشان می‌دهد به رهجویی که بغل دست من نشسته نگاه کنم، ببینم که از چه مبداء به چه مقصدی رسیده است. وقتی یک مصرف‌کننده حد اعلای خودش را می‌گذارد و خواسته رهایی دارد می‌تواند با فرمان‌برداری به فرمانده لایقی تبدیل شود و در آینده فرمانده جسم خودش شود. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه هم مبحثی داریم که شهر جهان و جهان‌ها همه در درون انسان است یا انسان جهان اصغر است؛ یعنی اگر من بتوانم فرماندهی جسم خود را دست بگیرم قطعاً می‌توانم هر کار دیگری هم انجام دهم. من همسفر نگاه می‌کنم به مسیری که مسافرم طی کرده شاید با او تاریکی‌ها را تجربه کرده باشم؛ شاید سختی‌ها را با او طی کرده باشم؛ ولی جسم من مثل او تخریب نشده باشد.

جسم و ذهن یک مسافر تخریب می‌شود به صفر می‌رسد و از نو ساخته می‌شود و از نو متولد می‌شوند. رسیدن به جایگاه فرماندهی و پذیرش مسئولیت باارزش‌ترین دستاوردی است که می‌توانیم به آن نائل شویم. این مسیر هر چند چالش‌برانگیز است، اما شیرینی رهایی و درک عمیق این جایگاه سختی‌ها را شیرین می‌کند. در کنگره۶۰ ما آموخته‌ایم که فرماندهی را باید از مسائل کوچک آغاز کرد تا به پیروزی‌های بزرگ‌تر دست یافت. این یعنی حتی در اوج خستگی شبانه به خود یادآوری کنیم که باید مسواک بزنیم. وقتی راهنمای سفرمان دستور تیپر کردن را می‌دهد با تمام وجود اطاعت کنیم. اگر زمان تغییر پله فرا رسید بدون تردید آن را اجرا کنیم. همین اطاعت بی‌چون و چرا از دستورات راهنما ما را به سمت کسب فرماندهی لازم هدایت می‌کند.

اگر بتوانیم فرمان‌بردار و مسئولیت‌پذیر باشیم کلید رسیدن به جایگاه والا و باارزش فرماندهی است. در لژیون سردار ما تعهد می‌پذیرم؛ تعهد به سردار شدن، پهلوان شدن و در قبال مسئولیت‌هایی که بر عهده می‌گیریم، پاسخ‌گو باشیم. این مسئولیت‌پذیری تا حد توان ما را به یک فرمانده لایق تبدیل می‌کند. حضور در جلسات لژیون سردار که تنها یک ساعت در ماه است فرصتی بی‌نظیر برای سرشار کردن وجودمان از عشق و انرژی است. گاهی اوقات مسائل به ظاهر ساده‌ای مانند عدم شرکت در همین جلسه یک ساعته در ماه به دلیل تصورات اشتباه لژیون سردار است دیگر نرفتم هم اتفاقی نمی‌افتد! ما را از مسیر اصلی دور می‌کند؛ اما همین حضورهای منظم و پذیرش مسئولیت‌های کوچک ما را به سمت فرماندهی هدایت خواهد کرد.

تقدیر و تشکر ورزشبان والیبال دوره‌ جدید از ورزشبان والیبال دوره قبل

تقدیر و تشکر ورزشبان دوره جدید شطرنج از ورزشبان شطرنج دوره قبل

مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر حمیدرضا
عکاس: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
تایپ: راهنمای تازه واردین همسفر زهرا (نگهبان سایت)
ویرایش: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) دبیر اول
همسفران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .