همسفر افسون و مسافرشان در کنگره حدود ۱۲ ماه با متد DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر الهه سفر کردند. هماکنون به مدت ۱۰ سال و ۴ ماه است که از بند اعتیاد به لطف خداوند و با دستان توانمند و پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافرشان فوتبال و والیبال و رشته ورزشی همسفر افسون پینگ پنگ و دارت است.
ایشان به دعوت یکی از نزدیکان با کنگره آشنا شدند و هم اکنون از خدمتگزاران صالح و پایدار کنگره هستند؛ امروز مصاحبهای سرشار از آموختنیهای ناب و ارزشمند با ایشان داشتیم که نظر شما مخاطبان همیشگی را به آن جلب مینماییم.
برای رسیدن از فرماندهی نفس اماره به فرمان عقل چه مسیری را باید طی کنیم؟
آقای مهندس در وادی ششم به این سؤال پاسخ روشنی دادند: «از فرماندهی نفس اماره تا رسیدن به فرمان عقل از نظر مکانی، یک مو فاصله است و از نظر زمانی، هزاران سال» در صور پنهان انسان نفس اماره و فرمان عقل در کنار هم قرار گرفتهاند؛ اما برای انسانی که در مرحله نفس اماره تحت فرمان نیروهای منفی و شیطانی قرار دارد رسیدن به فرمان عقل مسیری است که در حالت عادی بدون یافتن مسیر درست و بدون آموزش، تجربه و تفکر هزاران سال فاصله زمانی دارد. پاسخ سؤال شما در دانش و نحوه آموزش کنگره نهفته است که اگر اینها با خواسته انسان و حرکت در مسیر تعیین شده درآمیزد معجزهای رخ میدهد که باورش برای خود ما هم آسان نیست. برای فردی که سفر خود را آغاز کرده امنترین و کوتاهترین مسیر درست جهت رسیدن به فرمان عقل فرمانبرداری از راهنما است بهگونهای که گفته میشود رهجو باید سر راهنمایش را بهجای سر خود بگذارد؛ یعنی اطاعت بیچونوچرا. وقتی جایی قرار داریم که مشکلات ریزودرشت ما را احاطه کردهاند و رنج ناامیدی و ترس و منیت و انواع تلخیها ما را عذاب میدهند و از هر راهی که رفتهایم از بیراهه سر درآوردیم و نتیجه نگرفتیم؛ از طرف دیگر کسی کنار ما ایستاده که در آرامش و تعادل، با عشق و محبت بیمنت و چشمداشت راهی را به ما نشان میدهد که خودش آن را پیموده و به نتیجه دلخواه رسیده است. نافرمانیکردن بهمراتب سختتر از فرمانبرداری است. مسیری که باید طی شود در یک کلام صراط مستقیم است که کلید آن حرکت در راستای تزکیه و پالایش است و هر قدم این مسیر روشن سازوکاری دارد که تمامی آن در منابع آموزشی کنگره بهراحتی در اختیار ما قرار گرفته است و پیمودن این راه با فرمانبرداری آسان میشود اگر طالب رسیدن باشیم.
در سیدی نقض فرمان استاد امین فرمودند: «دروازه ورود به تاریکیها نقض فرمان و دروازه ورود به روشناییها فرمانبرداری است». آنچه از این جمله دریافت کردید برای ما بیان کنید؟
کنگره میگوید حتی هنگامی که در اعماق تاریکیها هستی اگر به سمت نور بچرخی روشنایی را میبینی؛ یعنی از لحظهای که در لژیون روی صندلی مینشینیم و به راهنمای خود که سند بدون نقصی است برای درک درستی راه و روش و دانش کنگره نگاه میکنیم؛ برای من معنایش این است که خدا بستر لازم را برای خلاصی من از مشکلات و سختیهایی که با آن دست به گریبانم، فراهم کرده و باید نگاهم به او باشد؛ زیرا قرار است مسیر را به من نشان دهد؛ اما رفتن و طیکردن این طریق فقط با پای خودم میسر است. در این میان نقش نیروهای منفی و بازدارنده را نمیتوان نادیده گرفت. نیروهایی که هر روز بهنحوی نمیخواهند آنگونه که لازم است حرکت کنم و به بهانهها و دسیسههای مختلف میخواهند مانع فرمانبرداری من شوند. در لژیونها همه اعضاء گویی دور یک دایره مینشینند دایره رأس ندارد و راهنما هم در حلقهای قرار دارد که زمانی با حال بد وارد آن شده بود؛ اما امروز هزاران سال با آن زمان برایش توفیر دارد و هر عضو اگر بخواهد و فرمانبرداری کند، میتواند فردا با حال دیگری در این حلقه بنشیند. تفاوت فرمانبرداری و نافرمانی به اندازه تفاوت آرامش و رنج است.
به نظر شما دستور جلسه اینهفته چه ارتباطی با درمان مسافران و همسفران دارد؟
مصرفکننده مواد مخدر تحت امر نیروهای منفی و شیطانی است و کلید شهر وجودی او در دست موادمخدر است. مواد است که تعیین میکند او کجا برود، با چه کسانی رابطه داشته باشد، چه چیزهایی بخورد یا نخورد و چه کارهایی انجام بدهد یا ندهد و...! شیطان اجازه نمیدهد بهترین نیروهای تحت امرش بهسادگی از بندگی او خلاص شوند؛ برای اینکه یک فرد کلید شهر وجودی خود را از آن نیروها پس بگیرد نیازمند کمک و یاری نیروهای الهی است. بدون کمک نیروهای الهی امکان ندارد که یک مصرفکننده موفق به رهایی و فرمانروایی بر شهر وجودی خود شود. نیروهای الهی به کمک افرادی میروند که خواسته درمان داشته باشند و برای رسیدن به آن تلاش کنند. در این راستا باید پیوندهای نامیمون یکییکی بریده شوند. لازمه قطع کامل این پیوندها قطع مصرف مواد یا به عبارتی رهایی است. روش صحیح درمان، داروی مناسب، خواسته و تلاش فرد، زمانی او را به سمت رهایی هدایت میکند که فرمانبرداری کامل داشته باشد. اگر هر یک از پارامترهای مذکور بهصورت ناقص یا اشتباه و با خودفرمانی مسافر انجام شود او به نتیجه نمیرسد یا خیلی دیر میرسد؛ اما اگر فرمانبردار باشد نیروهای الهی کمک میکنند که هر پله را قویتر از پلههای قبل طی کند. در این مسیر همسفری که همراه مسافر خود باشد و از دانش کنگره برخوردار شود انتخاب میکند که نیروهای الهی را همراهی کند برای رهایی مسافرش یا با نافرمانی خود همچنان در کنار نیروهای بازدارنده با تجسس، ملامت، بدخلقی و سایر ضد ارزشها مانع تغییر جایگاه خودش و مسافرش بشود.
شرط لازم برای اینکه شخص فرمانبرداری کند چیست؟
عبارت فرمانبرداری در ذهن انسان همراه میشود با عباراتی نظیر جبر و زور و قدرت ازیکطرف و ضعف و ناتوانی و حقارت از طرف دیگر؛ اما در کنگره وقتی وجودم مملو از نیاز به یافتن راهی برای خلاصی از بیراهههای مختلف بود بیراهههایی که در زندگی مرا از خودم و هر آنچه دوست میداشتم دور کرده بود خود را در محیطی یافتم که با دنیای بیرون بسیار تفاوت داشت! اینجا کسی از من نمیپرسید چرا حالت بد است؟ بلکه به من میگفتند این کارها را انجام بده تا حالت خوب شود. از بابت همه خدماتی که در اختیار من میگذاشتند هیچ نفع مادی دریافت نمیکردند همه با عشق و محبت میخواستند آنچه دریافت کرده و حالشان را خوب کرده بود، در اختیار من هم بگذارند تا حالم خوب شود. در چنین فضایی شرط لازم برای فرمانبرداری اول نیاز به دانستن است، دوم شوق برای رسیدن؛ به نظر من همین که کنگره و روش آن را بشناسیم با اشتیاق در پی الگوها حرکت میکنیم و این همان فرمانبرداری کنگره است؛ فرمانبرداری کنگره نفع مرا تأمین میکند نه نفع فرمانده من را.
برای یک همسفر چه اتفاقی میافتد که فرمانروایی شهر وجودی خود را از دست میدهد؟
بهعنوان یک همسفر دانش من راجع به اعتیاد در مرحله عینالیقین است؛ زیرا تمامی عوارض آشکار اعتیاد، نشئگی و خماری را دیدهام و بسیاری از عوارض پنهان آنها را احساس کردهام؛ یعنی دریافت و ادراک نمودهام. فارغ از رابطه عاطفی مابین مسافر و همسفر که بهخودیخود موجب هماهنگی احوالات آنها میشود اعتیاد عوارض بسیاری دارد که بخش اعظم آن زندگی اجتماعی مصرفکننده را تحتتأثیر قرار میدهد. بیشک این تأثیر مستقیماً زندگی اطرافیان او را نیز متأثر میکند. چگونه ممکن است پدری در جامعه تحقیر شود و فرزندان او اگر بیشتر نه، به اندازه او احساس حقارت نکنند؟ چگونه ممکن است خسارتهای مادی و معنوی مرد خانواده، موجب خسارت خانواده وی نشود؟ علاوه بر این مسائل همسفر نیز در مواجهه با مشکلات متعددی که همزیستی با یک مصرفکننده به همراه دارد گاهی خودش به دلیل ضد ارزشهایی که مرتکب شده و میشود بهطور جداگانه با نیروهای اهریمنی پیمان میبندد و این یعنی از دستدادن فرمانروایی بر شهر وجودی؛ همه اینها با بهرهمندی از آموزشهای کنگره و کسب دانایی مؤثر در امور مختلف، قابل حل است تا همسفر علاوه بر تعادل و آرامش خود بال پروازی برای مسافرش شود جهت رسیدن به معرفت؛ عمل سالم و در نهایت، حال خوش.
شما تا چه حد توانستهاید این دستور جلسه را کاربردی کنید؟ فرمانبردار بودن تا چه حد باعث شده است شما در زندگی موفق باشید؟
در مورد بخش اول سؤال شما باید بگویم یکی از مهمترین مطالبی که در کنگره آموختم این است که انسان در هیچ موضوعی هرگز در حاشیه امن قرار ندارد؛ یعنی اگر امروز در پاسخ به این سؤال با خیال راحت بگویم من فرمانبرداری کردم و اینک به فرماندهی رسیدهام معنای حرفم این است که در آستانه سقوطی قریبالوقوع قرار دارم. جهان با تمامی عناصرش پیوسته در حرکت است و انسان در این میان با قدرت انتخابی که خداوند به او تفویض فرموده اگر لحظهای با خود تصور کند که "رسیدم" و این تصور موجب ایستادن او شود بیشک به زمین خواهد خورد؛ اما میتوانم بگویم در کنگره فرمانبرداری را از فردی آموختم که حقیقتاً اطاعت از او اصلاً کار سختی نبود. همسفر الهه راهنمایم به من آموختند که برای آرامش و آسایش در زندگی باید بپذیرم که در یک خانواده متعادل و آرام، مرد خانواده، ولینعمت و رئیس خانه است. شاید در وهله اول بسیار برآشفته شدم؛ اما ایشان فرمودند همه عناصر هستی در هماهنگی با هم تعادل دارند و انسان در هماهنگی کامل با طبیعت است و اگر خلاف این حرکت کنیم، گویی خلاف جریان آب شنا میکنیم؛ یعنی با صرف نیروی بسیار پیشرفت اندکی داریم. سعی کردم همپرواز مسافرم باشم و طوری عمل کنم که او اوج بگیرد و با اتکا به او من نیز در آرامش به تعالی برسم و این امری ابدی است.
کلام آخر:
کلام اول و آخر شکر پروردگاری است که مرا از انسانی عاصی و ناامید که در تاریکیهای خودساخته اسیر بود به راهی هدایت نمود که گویی با خواسته کورسوی فانوسی وارد شدم و به دریای نور راه یافتم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم که سخاوتمندانه و عاشقانه نشانی این راه را در اختیار جهانیان گذاشتهاند. از خداوند میخواهم که عمر این عزیزان و بضاعت من را برای فهم اندکی از این دریای لایتناهی و عمل به رسالت انسانیام افزون کند. سپاسگزارم از شما همسفر سمیه که شاهد خدمت صادقانهتان برای انجام مصاحبهها و خدمتهای دیگر در سایت و سایر امور کنگره هستم و از شما آموزش میگیرم. امیدوارم عشق خدمت در کنگره همواره گرمیبخش دلهای ما باشد.
مصاحبهکننده و طراح سؤال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر طاهره مرزبان خبری
ارسال: راهنما همسفر افسون نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
264