English Version
This Site Is Available In English

حس سالم ابزار مسیر فرمانبرداری تا فرماندهی‌

حس سالم ابزار مسیر فرمانبرداری تا فرماندهی‌

یازدهمین جلسه از دوره شصت و سوم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیج فارس بوشهر با استادی مسافر حجت، نگهبانی همسفر علیرضا و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز سه‌شنبه 11 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حجت هستم، یک مسافر.

گاهی اوقات خیلی مطالب در ذهنم رد و بدل می‌شوند و به خیلی از مسائل فکر می‌کنم. یک قسمتی در زندگی هست به نام برگشت به عقب، گاهی برای من پیش می‌آید وقتی برمی‌گردم و به گذشته نگاه می‌کنم و اتفاق‌هایی که رخ داده را مرور می‌کنم، خیلی خداوند را شکر می‌کنم. وقتی مقایسه می‌کنم شرایط فعلی و سابق را و به داشته‌های امروزم فکر می‌کنم، غرق در شادی و نشاط می‌شوم.

خدا قوت عرض می‌کنم به ایجنت دوره قبل و همچنین ایجنت جدید شعبه. من خوشبختانه از سال نود و سه سابقه حضور در کنگره شصت و نمایندگی بوشهر را داشته‌ام. شاید تصورش سخت باشد، ولی ما سال‌ها و یا دوره‌هایی بود که ایجنت و یا حتی مرزبان نداشتیم و ساختار به گونه دیگری بود و ناگفته نماند که دوران خوب و پر فراز و نشیبی بود که همراه با تجربه و آموزش‌های مختلف بود.

با کمال احترام به تمام خدمتگزارانی که در این جایگاه تا به امروز خدمت کرده‌اند، بدون اغراق می‌گویم بهترین دوره ایجنتی که من شاهد آن بودم، با وجود تمام سختی‌ها و مشکلاتی که داشتیم، اما کار خیلی قشنگ پیش رفت، دو دوره ایجنتی آقای علی بود و در ادامه مطمئنم که دوره پیش رو به مراتب موفق‌تر عمل خواهیم کرد. بنده با اطمینان می‌گویم و هدفم از بیان این مطالب این است که خودمان را آماده کنیم، چرا که به سمت و جهت خوبی در حال پیشرفت هستیم.

وقتی یک چنین ساختاری با این عظمت با تفکر شکل می‌گیرد و افراد لایق را به خدمت می‌گیرد، خب طبیعتاً چنین سیستمی محکوم است به رشد و پیشرفت. یک جمله‌ای هست در کنگره که می‌گوییم فلانی محکوم است به درمان. چه کسی می‌تواند محکوم به درمان باشد؟ قطعاً کسی که تفکر می‌کند و کارش را درست انجام می‌دهد، کسی که اضلاع درمان را جدی بگیرد و در راستای آن حرکت کند.

دستور جلسه‌ هفته، از فرمانبرداری تا فرماندهی هست. وقتی به این دستور جلسه نگاه می‌کنم، می‌بینم که از فرمانبرداری تا فرماندهی یک مسیر است، مسیری که واجب‌العبور است. یعنی به این شکل نیست که من بگویم دوست ندارم این مسیر را بروم. هر انسانی برای اینکه بتواند به آن جایگاه با ارزش و واقعی خودش پی ببرد، مجبور است که در تمامی زمینه‌ها این فرمانبرداری تا فرماندهی را درک و در خود محقق سازد.

از نگاه من، رسیدن به آن فرماندهی یک سری ابزار نیاز دارد و ابزارش حس سالم است. وقتی مجموع احساس‌هایی که من دارم، اگر احساس‌های خوبی باشد که کامل‌ترینشان در وادی چهاردهم و حس عشق و محبت است، می‌تواند این مسیر را لذت‌بخش‌تر کند و رنجش و سختی مسیر را کم کند.

برای مثال، درمان برای یک سفر اولی آسان نیست. سفر اول سختی‌های زیادی دارد، ولی چیزی که می‌تواند این موضوع و اصطکاک‌های موجود را کم کند و بر سختی‌های مسیر غلبه کند، احساسی است که من نسبت به خودم دارم. گاهی اوقات پیش می‌آید رهجویی ده ماه سفرش تمام شده و من متوجه نشدم، چرا که خوب سفر کرده و به طور کلی فرمانبردار خوبی بوده است.

به طور کلی، من هر چقدر فرمانبردارتر باشم در زمینه‌هایی که جایگاه دارم و طبق فرمان عمل کنم، در جایگاه‌هایی که می‌توانم فرماندهی کنم، حکمم قابل اجراتر می‌شود. گاهی فرماندهی هست که حکم می‌کند، ولی حکمش اجرا نمی‌شود. یعنی آن نفوذ را در شخص ندارد. برای مثال، من می‌خواهم ساعت شش صبح از خواب بیدار شوم، ولی حکمم اجرا نمی‌شود. می‌خواهم داروی خود را دقیق و سر ساعت بخورم، ولی حکمم اجرا نمی‌شود. چرا؟ باید برگردم به همان ابزار که حس‌های من و عشق به خود بودند.

در کنگره شصت به لطف خداوند و وجود جناب مهندس، همه چیز برای درمان مهیاست: راهنما، لژیون و خدمتگزارانی که با عشق خدمت می‌کنند. پس بهتر است استفاده کنیم.

از اینکه توجه کردید سپاسگزارم.

نگارش: مسافر صادق (لژیون هفتم)
عکس و ارسال: مسافر اسماعیل (نگهبان سایت)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .