جلسه نهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره60 نمایندگی وحید به استادی همسفر توران، نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر سمیه و دبیری همسفر سلیمه با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز سهشنبه 11 شهریورماه 1404 ساعت ۱۴:۴۵ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان لژیون سردار، ایجنت و راهنمای خودم تشکر میکنم که این فرصت ارزشمند خدمت و آموزش را به من عطا کردند. موضوع دستور جلسه امروز «از فرمانبرداری تا فرماندهی» است و در این خصوص میخواهم نکاتی را مطرح کنم. هنگامی که از فرماندهی سخن میگوییم شاید اولین تصویری که در ذهن بسیاری از ما نقش میبندد یک فرمانده نظامی باشد که دستور صادر میکند و همه بیچونوچرا از آن اطاعت میکنند؛ اما در آموزههای کنگره دستیابی به جایگاه فرماندهی پیش از هر چیز مستلزم آن است که ما خود فرمانبرداران شایستهای باشیم؛ چرا که اگر فردی وارد کنگره شود، اما آموزشها را نپذیرد یا توصیههای ارائه شده را به کار نگیرد هرگز به آرامش مطلوب و هدف غایی خود دست نخواهد یافت. در چنین شرایطی قادر نخواهد بود فرماندهی نفس خویش را بر عهده بگیرد و به دیگران یاری رساند؛ بنابراین پذیرش و اجرای آموزشها برای رسیدن به این جایگاه و تجربه آن ضروری است؛ زیرا بدون فرمانبرداری نیکو فرماندهی ممکن نخواهد شد.
حتی اگر به جسم خود بنگریم ما فرمانده تن خویش هستیم. اگر دستور ندهیم دستها و سایر اعضاء بدنمان هیچ عملی انجام نمیدهند. تمام افعالی که از ما سر میزند نتیجه دستوراتی است که از مغز صادر میشود و اعضاء بدن آنها را به مرحله عمل میرسانند. اگر روزی جسم ما از فرمانمان سرپیچی کند رسیدن به هر هدفی ناممکن خواهد شد و با مشکلات عدیدهای مواجه خواهیم شد. حال اگر به رابطه اعتیاد و کنگره بازگردیم مشاهده میکنیم که در دوران اعتیاد زمانی که یک مسافر با این مشکل دست به گریبان است مغز قادر به صدور دستورات صحیح و کارآمد به اعضاء نیست. در نتیجه با وجود انتظار ما برای انجام وظایف اعضاء بدن بهدرستی عمل نمیکنند. من زمانی که برای اولین بار به کنگره آمدم نوشتن سیدی که استاد راهنمایم از من خواسته بود برایم دشوار بود بهویژه آنکه وظایف دیگری نیز بر عهده داشتم؛ اما هر چه جلوتر رفتم دریافتم که نوشتن سیدی چه آرامشی به من میبخشد و چگونه توانستم تمامی آموزشها را در زندگی خود بهصورت کاربردی پیاده کنم. تمام رخدادهای کنگره در زندگی ما همچون معجزهای است؛ زیرا هیچیک از ما به اراده خودمان پا به این مکان نگذاشتهایم؛ بلکه خواست و اراده خداوند بوده که اذن ورود ما را صادر کرده است.
بنده پیش از این شاید قادر به کمک کردن به کنگره نبودم؛ اما همیشه آرزو داشتم که چنین فرصتی فراهم شود. همانگونه که آقای مهندس دژاکام میفرمایند: «استادانم میگفتند که یاران شما در آینده خواهند آمد.» ما همان یارانی بودیم که «نبودیم و نیست بودیم» اما اکنون برگزیده شدهایم و آمدهایم تا به کنگره یاری رسانیم چراکه وجود ما بیهوده نیست. عضویت در لژیون سردار برای من موهبتی الهی و نعمتی بزرگ بود. اگر با قلبی سرشار از عشق وارد لژیون سردار شویم و دریابیم که این مکان جایی مقدس است که به خلق خدا خدمت میکند عظمت حقیقی آن را درک خواهیم کرد. به قول آقای مهندس «اگر میخواهی بدانی که خداوند تو را دوست دارد، ابتدا به خلق خدا کمک کن؛ آنگاه مشخص میشود که تو دوستدار منی.» خود من وقتی عضو لژیون سردار شدم شناختی از آن نداشتم و صرفاً نیت کمک داشتم. قصدم این نبود که خداوند چیزی به من بازگرداند؛ اما شگفتانگیز بود که خداوند نه تنها مشکلات مالیام را مرتفع ساخت و زندگیام را سر و سامان بخشید؛ بلکه خیر و برکت خدمت در لژیون سردار و اذن آن به زندگیام بازگشت و مسافرم نیز درمان شد. با وجود چالشها و گاه درگیریهایی که با او دارم؛ اما از صمیم قلب از او سپاسگزارم چراکه بهواسطه او بود که وارد لژیون و این جایگاه مقدس در کنگره شدم و توانستم این تجربه گرانبها را کسب کنم.

تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
412