یازدهمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر سعادت و دبیری مسافر رامین با دستور جلسه « از فرمانبرداری تا فرماندهی » در روز سهشنبه 11 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارنمود.
خلاصه سخنان استاد:
از ایجنت محترم ، گروه مرزبانی و راهنمای محترم آقا فرشاد تشکر و قدردانی میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. در مورد دستور جلسه امروز، به واسطه مصرف موادمخدر جسم و روان و همه زندگی من در کنترل مواد مخدر بود. وقتی شما از دهانه یک لوله به آن طرف را نگاه میکنید فقط به اندازه قطر دهانه لوله روشنایی را میبینید و بقیه سیاهی و تاریکی است. مواد مخدر با من چنین کاری را کرده بود. فرماندهی زندگی و جسم و روان من در اختیار مواد مخدر قرار گرفته بود و فرمانده کل بدن من شده بود و نمیتوانستم حتی خانواده خود را کنترل نمایم و کارهای عادی و کوچک خانواده را هم نمیتوانستم انجام بدهم، وقتی که جرقهای در من میزند و متوجه میشوم که راه را اشتباه میروم و میخواهم که این فرماندهی را عوض کنم و آن را به عقل واگذار نمایم و این مستلزم راه مستقیمی است که در آن حرکت میکنم. به قول آقای مهندس این نامش راه مستقیم است ولی راهی بسیار سخت است و در راه مستقیم موانع زیادی وجود دارد.

من وقتی بخواهم فرماندهی عقل را جایگزین فرماندهی مواد مخدر نمایم با موانع زیادی مواجه هستم و نیروهای باز دارنده در مقابل من قرارمیگیرند. تا اینکه از طریق یکی از دوستان با کنگره آشنا شدم و این جرقه در من زده شد و توانستم حرکت اول را برای غلبه بر نیروی بازدارنده بردارم. برای موفقیت و رسیدن به رهایی و درمان باید فرماندهی جسم خودم را در اختیار بگیریم و شرط اول آن این است همیشه فرمانبردار خوبی باشیم. اگر فرمانبردار خوبی باشم به مرور زمان هم میتوانم فرمانده خوبی باشم.
همان موقع که داشتم از او مشورت میگرفتم یک شخص دیگری که او هم قبلا به کنگره آمده بود اما ناموفق بود چون فرمانبرداری نکرده بود، سه چهار ماه آمده بود و با عقل خودش گفته بود من خودم میروم شربت را میگیرم و درمان میشوم، او با این روش تنها الکل را جایگزین مواد کرده بود. این شخص به من هم راهکاری داد و همین راهکار باعث شد مصرف روزی دو گرم تریاک من ظرف سه ماه برسد به مصرف روزی پنج گرم شیره و شربت OT این را میخواهم بگویم که آن موقع که من قصد فرمانبرداری و حرکت در جهت ارزشها را داشتم نیروهای بازدارنده در قالب آن شخص بر سر راه من قرار گرفتند. ما میتوانیم از تجارب دیگرانی که قبل از ما در این مسیر حرکت کردهاند استفاده کنیم.

ما در دعای کنگره میگوییم تاریکیها را تجربه کردهایم ما را با روشناییها آشنا گردان تا به فرمان عقل نزدیک شویم، به نظر من آن کسی که فرماندهای ما را به عهده دارد در این راه (که درمان اعتیاد است) به فرمان عقل نزدیک شده و ما باید از او پیروی کنیم و از او فرمانبرداری کنیم تا بتوانیم از مسیر سختِ درمان اعتیاد عبور کنیم. مواد چگونه فرماندهی را از عقل ما میگیرد؟ جواب جهالت است. جناب آقای مهندس در این مورد بسیار زیبا فرمودند : آن کسی که فرمانبردار نیست دچار منیّت است منیّت باعث میشود که شما فرمانبرداری نکنید. باید اضلاع مثلث جهالت را کوچک کنیم و طول اضلاع مثلث دانایی را بیشتر کنیم و این کارفقط با فرمانبرداری امکانپذیر میشود. آن زمان که این مراحل را طی کنیم فرمانبردار خوبی خواهیم بود و در ادامه به فرمان عقل خواهی رسید و فرمانده خوبی خواهی شد. آقای مهندس فرموند: من هم از اساتیدم فرمانبرداری کردم تا به این جایگاه رسیدم. میگویند "ندانی را بدان! تا بدانی را بدانی!"، وقتی راهی را بلد نیستید باید بروید نزد کسی که آن راه را بلد است و از او فرمانبرداری کنید تا نتیجه بگیرید.
تایپ: مسافر حسین و همسفر پیمان
عکس: مسافر مهدی
تنظیم و ارسال: مسافر مهرداد
- تعداد بازدید از این مطلب :
93