فرامین و فرمانبرداری از ابتدای خلقت انسان یا روز الست وجود داشته؛ از همان روز نخست پس از خلق انسان، قدرت مطلق او را بر سر یک دوراهی قرار داد و به او اختیار کامل داد که هر راهی را میخواهد، انتخاب کند «راه پندار، گفتار و کردار سالم» راه دیگر «فسق و فجور» و کژی و زشتی! حال انتخاب با من است؛ آیا فرامین الهی را میپذیرم و به سوی پاکیها میروم؟ یا تسلیم فرامین شیطانی شده و در سپاه او خدمت میکنم؟ نتیجه این انتخاب من را به سمت راه مستقیم و رسیدن به هدف والای انسانی یا صلح و آرامش هدایت و یا از آن دور میکند.
آری! درست است، صلح و آرامشی که در ادوار مختلف زندگی در جستوجوی آن بودم در گرو رسیدن به فرمان عقل و فرماندهی خویش است؛ برای رسیدن به فرماندهی شهر وجودی خود، بایستی از فرمانبرداری نیروهای الهی و قدرت مطلق شروع کنیم و فرامین را به خوبی اجرا کنیم؛ فرماندهی واقعی از درون آغاز میشود، زمانیکه بتوانیم خود را رهبری کنیم، بر خواستههای نفسانی غلبه کنیم و به فرمان عقل نزدیک شویم؛ به فرماندهی شهر وجودی خود میرسیم؛ این امر کمتر از پادشاهی نیست و این پادشاهی شایسته انسانهای صالح است؛ از آنجایی که مسیر رسیدن به این پادشاهی از تزکیه، پالایش و دوری از ضد ارزشها میگذرد؛ این راه، اصلاً راه آسانی نیست؛ میتوان با گوش سپردن و فرمانبرداری از دستورات کسانی که تجربه بیشتری دارند از سختی این مسیر کاسته و آن را سادهتر طی نمود، این فرمانبرداری نه از روی ضعف بلکه از روی هوشمندی و درک عمیق است.
با اجرای دستورات مهارتهای لازم را کسب میکنیم، نظم را در وجود خود مییابیم و زمینه رشد و شکوفایی استعدادها را فراهم میآوریم؛ فردی که برای خودش فرماندهای شایسته باشد، میتواند دیگران را هدایت کند؛ پس از اطاعت بیچون و چرا تا رهبری مقتدرانه، مسیری است پرفراز و نشیب که با شناخت خود و فرمانبرداری از نیروهای الهی آغاز میشود و در نهایت به آنجا ختم میگردد که ما نیز برای دیگران راهنما شویم و به درجه فرماندهی برسیم، فرماندهی که از جنس کسانی است که روزی از آنها فرمان گرفته است؛ فرماندهی شهر وجودی و نزدیک شدن به فرمان عقل که شکلگیری آن از درون آغاز میشود، در نهایت در عملکرد و وضعیت بیرونی ما، خود را به نمایش میگذارد و میتوانیم نتیجه آن را در رفتارها و زندگی بیرون ببینیم؛ کسی که فرمانبردار فرامین الهی باشد و فرمانده باکفایتی برای شهر وجودی خویش باشد، میتواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد و قدرت فرماندهی را خواهد داشت، در غیر اینصورت کسی که برای خودش هم فرمانده خوبی نیست، چطور میتواند فرمانده دیگران باشد! وقتی از بودن، به سمت شدن، حركت میكنیم، فرمانی را دریافت میكنیم، اگر فرمان نداشته باشیم! نمیتوانیم حركت كنیم و معنی فرمان همان آموزش است؛ من هر چه كه هستم، اگر میخواهم تغییر كنم، باید فرمان بگیرم و دانشی جدید به من اضافه شود، اگر دانش جدید به من اضافه شود در اصل انرژی و پتانسیل در من بهوجود میآید؛ در صورت تبدیل این انرژی به نوع جنبشی، میتوانم به سمت شدن حركت كنم.
رابط خبری: همسفر زهره مرزبان خبری پارک شهید باهنر کرمان
نویسنده: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) گنجعلیخان (رشته ورزشی شطرنج)
ویرایش و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم) نمایندگی غزالی مشهد (دبیر سایت)
گروه ورزش همسفران کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
47