حکمتاشراق توسط شیخ شهابالدینسهروردی در اوایل قرنهفتم پدید آمد. اشراق بهمعنای محل طلوعنور یا خورشید است. فلسفه آن برپایی نور تابش نور و اهمیت شهوت و کشف شهوت و شناخت حقایق شکل گرفته است. در این مکتب، نفس بهعنوان جوهر نوری درنظر گرفته میشود و بر پنج حسدرون تأکید دارد حسی که در خواب یا اندیشه میبینیم و با چشمدرون درک میکنیم. مکتب فلسفی در جهاناسلام براساس فلسفه ارسطو شکل گرفت این مکتب بر پایه استدلال، عقلگرایی و آنچه با حواس ظاهری قابل دیدن و بررسی است بنا شده است طرفداران آن شامل: ابنسینا، ابونصرفارابی و خواجه نصرالدینطوسی بودهاند. حکمتاشراق و مشاء درتقابل با یکدیگر نیستند بلکه مکمل یکدیگر هستند و دو بخش از حقیقت را میبینند؛ مانند افرادی که از سوراخ کلید به داخل اتاقی نگاه میکنند و هر یک بخشی را مثل مبل، یخچال و میز ناهارخوری میبینند درحالیکه در اتاق که باز شود، همهچیز آنجا است.
درمقوله اعتیاد نیز روشهای درمان اعتیاد نباید درتقابل با یکدیگر باشند گروههایی مانند: معتادانگمنامNA روی جنبههای معنوی تأکید دارند، درحالیکه سیستم پزشکی بر دارو و جنبههای فیزیولوژی تمرکز میکند. اعتیاد باعث بههم خوردن تنظیم دیسرگوله ژنها میشود؛ بنابراین نیاز به بازسازی جسمی، پزشکی و روانی و معنوی دارد. انسانها مانند حوضهای آب هستند حوض پر از لجن، نماد افکارمنفی، اضطراب، دروغ، غیبت، بدخواهی و خودخواهی است. حوض آبزلال نماد افکارمثبت، آرامش، خیرخواهی و زندگی در زمان حال است؛ بنابراین برای ورود به جهان اشراق، حوض افکار ما باید پاک و زلال شود. از ماست که بر ماست! این مفهوم با مثال عقابی که با پرهای خودش به دام افتاد توضیح داده میشود. فاصله با جهاناشراق جهاناشراف مکانی دور نیست، فاصله ما با آن مادیات و خود ما است با گذر از خودِ خود و مادیات، میتوانیم در همین زمان و مکان وارد جهاناشراق شویم. کسانیکه در صراطمستقیم حرکت میکنند جاودانه، رستگار و در آرامش خواهند بود اما کسانی که از آن منحرف شوند به اعمالشیطانی رسیدهاند و راه را گم میکنند. کسانیکه از راههای نادرست؛ مثل دروغ و زیر پا گذاشتن حق دیگران به مقامی میرسند به سختی میتوانند دست از این اعمال بردارند و هیچگاه آسایش و آرامش نخواهند داشت. ما مالک خانه، زمین و پول نیستیم و همهچیز برای مدت کوتاهی بهصورت امانت در اختیار ما است.
انسانهای برگزیده و فهمیده این حقیقت را درک میکنند حتی از جان و اعضای جسمانی خود نیز میگذرند تا به دیگران کمک کنند انفاق نهتنها شامل پول میشود، بلکه کمک کردن با لبخند، حرف خوب، یاری رساندن فیزیکی خود نوعی خیرخواهی است. انفاق نشانه گذشت، بردباری، صبر و بزرگی انسان است و باعث تقرب به خداوند و صعود انسان میشود. مرگ سفر است و زندگی با مرگ پایان نمیپذیرد بلکه سفری به درجهای دیگر است مرگ عزیزان به ما هشدار میدهد که نوبت ما نیز فرا خواهد رسید. غم بزرگ انسان را میتواند به درجه پایین و یا بالاترین مقام الهی سوق دهد. غم میتواند رحمت یا لعنت خداوند باشد، بیداری نیروهای خفته تلاش برای بیداری نیروهای درونی؛ مانند مدیتیشن اما پالایش شرط اول است. دنیا کاروانسرا است که افراد برای مدتی در آن اقامت میکنند و سپس میروند. درک این موضوع که ما مالک هیچچیز نیستیم باید از داشتههایمان به بهترین شکل ازجمله انفاق استفاده کنیم بسیار حائزاهمیت است؛ درنهایت نحوه برخورد ما با غمهای بزرگ و تغییر افکارمنفی، مسیر صعود یا سقوط ما را تعیین میکند و زندگی در زمانحال با رعایت فرامین الهی، بهترین راه برای رسیدن به آسایش و آرامش است.
خلاصه سیدی هیچی
نویسنده و رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
10