English Version
This Site Is Available In English

شرط فرمان‌برداری، رسیدن به دانایی موثر است

شرط فرمان‌برداری، رسیدن به دانایی موثر است

دستورجلسه این هفته "از فرمان‌برداری تا فرماندهی" است. 

وقتی از فرماندهی صحبت می‌شود، شاید اولین تصویری که در ذهنمان ایجاد می‌شود، فردی با پوشش نظامی باشد؛ ولی در اصل فرماندهی به معنی این است که انسان به یک‌سری نیروها (چه درون و چه بیرون) احاطه پیدا کند. بر اساس این موضوع، فرماندهی به دو قسمت درونی و بیرونی تقسیم می‌شود. فرماندهی درون به این معنی است که قسمت‌های درونی بدن از انسان تبعیت کنند؛ مثلاً دست و پا و زبان و ... همان کاری را انجام دهند که ما می‌خواهیم. حال در درون فرد مصرف‌کننده، این فرماندهی مشروط یا نسبی است، یعنی تا زمانی که فرد مواد مصرف می‌کند، دست و پای شخص از او تبعیت می‌کنند، ولی اگر مواد نباشد، این‌چنین نیست. هم‌چنین در افراد عادی و سالم، هنگام بیماری چنین اتفاقی رخ می‌دهد، یعنی بدن برای مدتی گوش به فرمان شخص نیست تا این‌که سلامتی حاصل شود.

یک مصرف‌کننده می‌خواهد که همه چیزش مرتب باشد و یا این‌که روند زندگیش مثل افراد عادی باشد، ولی نیروهای درونش تحت فرمان شخص نیستند. فرماندهی، جزء خواسته‌های وجودی تک‌تک انسان‌هاست؛ چراکه وقتی به چنین توانایی می‌رسیم، به این معنی است که به یک‌سری از قدرت‌ها و نیروهایی که در دسترس ما نبودند، رسیدیم. پس یک شوق و اشتیاق بسیار زیادی ما را دربرمی‌گیرد و حاضریم بهای سنگینی را برای این حال پرداخت کنیم، همان‌طور که مصرف‌کنندگان با افزایش میزان مصرف و یا جایگزینی مواد مخدر قوی‌تری می‌خواهند این کار را انجام دهند. ولی چیزی که این‌جا تمام معادلات را بر هم می‌ریزد، این است که نفس اماره برای مدت اندکی این لذت را به فرد می‌چشاند تا دایره فرماندهی خودش را قوی‌تر کند. این موضوع در افراد عادی هم وجود دارد؛ ولی در اشخاص عادی با افکار و اندیشه‌های مخرب کار خود را به پیش می‌برد. حال برای این‌که شخص از این به‌هم‌ریختگی خارج شود و به زندگی طبیعی برسد و اختیار نیروهای خود را در دست بگیرد، هیچ راهی وجود ندارد، مگر این‌که فرمان‌برداری کند.

سوالی که در ادامه پیش می‌آید این است که از چه چیزی فرمان‌برداری کنیم و اصلاً چه لزومی دارد فرمان‌بردار باشیم؟ پاسخ این است که انسان بی‌تعادل همانند اسیری در چنگال نفس اماره است که باید از این چنگال رهایی پیدا کند. برای این امر، باید عملیات جایگزینی انجام شود، یعنی خوبی جای بدی را بگیرد. پس باید از منبع دیگری کسب آگاهی کند و آن را به‌عنوان فرمانده خود بپذیرد تا کم‌کم و آهسته‌آهسته از اطاعت نفس اماره خارج شود و سختی کار در همین‌جاست. اگر بتوانیم این عملیات را به‌خوبی انجام بدهیم، تازه وارد حیطه فرمان‌برداری از منبع جدید می‌شویم؛ که در عصر و دوره حاضر بهترین منبع آگاهی‌بخش برای مصرف‌کننده‌ها و خانواده‌هایشان، کنگره ۶۰ است.

وقتی وارد کنگره می‌شویم، با اصول و چارچوبی مشخص آشنا می‌شویم که اگر طبق این اصول حرکت کنیم، سرانجام می‌توانیم نیروهایی را که از دسترس ما خارج شده‌اند، احیا نماییم و به فرماندهی درون خود برسیم. رعایت قوانین و حرمت‌های کنگره، گوش به فرمان بودن راهنما، مرزبان و ایجنت، شرکت مرتب در جلسات، حضور منظم در پارک، نوشتن سی‌دی‌ها به‌صورت هفتگی و استفاده از منابع آموزشی کنگره ۶۰ این مسیر را برایمان هموار می‌سازد.

فرمان‌برداری در عمل، کار راحتی نیست. شرط این‌که فرمان‌بردار بشویم این است که به دانایی مؤثر برسیم، یعنی آموزش‌ها را عملی کنیم. مثلا اگر راهنما می‌گوید فلان کار را انجام نده، او نسبت به ما آگاه‌تر است، زیرا این مسیر را طی کرده و اکنون توانسته به مرحله‌ای برسد که نه تنها نیروهای خود را بازیابی کند، بلکه دست افرادی را که در رنج و عذاب هستند نیز می‌گیرد. پس بسیار مراقب باشم که در مورد استادم قضاوت نکنم، به علم استاد نمره ندهم و در مورد این‌که چه چیزی می‌داند و چه چیزی نمی‌داند نظری ندهم. در مورد کارهای کنگره و تصمیماتی که گرفته می‌شود بر کرسی قضاوت جلوس ننمایم، چرا که این‌گونه کارها، حیله نفس اماره است و نمی‌خواهد فرد از کنترلش خارج شود. بلکه با گوش جان بشنوم و با تمام وجود کلمه "چشم" را چاشنی اعمالم کنم و درگیر حواشی نشوم. تمام وجودم حرکت باشد تا بتوانم از این تاریکی خارج شوم و بسیار حواسم باشد که نقض فرمان، به معنای شروع حرکت در تاریکی و تحمل رنج‌های متعددی است که ناشی از جهالت خودم خواهند بود.

نویسنده: همسفر پریسا، ایجنت نمایندگی دلیجان 
رابط خبری: همسفر مینا، مرزبان خبری پارک ملت دلیجان
ارسال: همسفر معصومه، رهجوی راهنما همسفر مریم، لژیون دوم، نمایندگی شیخ‌بهایی (دبیر سایت) 
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .