English Version
This Site Is Available In English

فرمانبرداری و چشم گفتن، موجب انعطاف‌پذیری در رهجو می‌شود. (نمایندگی یاس اصفهان)

فرمانبرداری و چشم گفتن، موجب انعطاف‌پذیری در رهجو می‌شود. (نمایندگی یاس اصفهان)

سیزدهمین جلسه از دوره شصت‌وچهارم سری کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر نیکی، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر بدری، با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» در روز شنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، نیکی هستم یک مسافر.

از خداوند سپاسگزارم بابت اینکه در خدمت شما عزیزان هستم. از نگهبان محترم و کادر مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به بنده دادند. دستور جلسه امروز، «از فرمانبرداری تا فرماندهی» است و مطلب دوم، جشن یک‌سال رهایی خانم نیلوفر عزیز می‌باشد.

در خصوص دستور جلسه، باید گفت فاصله‌ای میان این دو واژه وجود دارد؛ از فرمانبرداری تا فرماندهی، همچون فاصله‌ای است از یک مبدأ به یک مقصد. مانند سفری از اصفهان به تهران. این مسیر با چالش‌ها و موانع زیادی همراه است. برای رسیدن به جایگاه فرماندهی، قطعاً باید دگرگونی‌هایی در وجود خود ایجاد کنیم. آنچه بین انسان‌های مصرف‌کننده متفاوت است، فقط در جزئیات است. ممکن است برخی از ما خواب منظم داشته باشیم، برخی دیگر امور خانه‌داری را به‌درستی انجام دهند، اما در مجموع، همه ما در کلیات شبیه به هم هستیم.

در زمان مصرف، ما دیگر فرمانده جسم و روان خود نبودیم. فرمان در دستان نیروهای اهریمنی قرار داشت و همین موضوع ما را به جهان اعتیاد و تاریکی کشاند. زمان آن رسیده بود که وادی ششم را اجرا کنیم؛ یعنی «حکم عقل را در قالب فرمانده پذیرفتن». پس از گذراندن پنج وادی نخست که شامل تفکر، دوست داشتن خود، پذیرش مسئولیت و اقدام عملی بود، اکنون باید عقل را به عنوان فرمانده بپذیریم.

در گذشته، عقل من قادر نبود اطلاعات درستی به من بدهد. اگر عقل به‌درستی فرمان می‌داد، من در تاریکی‌های اعتیاد فرو نمی‌رفتم. بنابراین نیاز به یک راه بلد داشتم تا مسیر را به من نشان دهد.

فردی می‌تواند به درمان قطعی برسد که فرمانبردار باشد. کسی که گرفتار منیت است، آموزش‌پذیر نخواهد بود و بدون آموزش، دانایی حاصل نمی‌شود.

در یکی از نوشتارهای استاد امین، به گندم‌زار اشاره شده است؛ با وجود اینکه ساقه گندم نازک و ظریف است، اما نمی‌شکند؛ چرا که انعطاف‌پذیر است. وقتی باد می‌وزد، ساقه‌های گندم هم‌سو با آن حرکت می‌کنند، بدون آنکه در برابرش مقاومت کنند. مقاومت بی‌جا گاهی موجب شکست می‌شود. زمانی که رهجو در برابر راهنمایی‌های راهنمایش سرسختی و مخالفت می‌کند، از مسیر درمان منحرف می‌شود.

فرمانبرداری و چشم گفتن، موجب انعطاف‌پذیری در رهجو می‌شود. فردی که انعطاف‌پذیر است، می‌تواند در تمام ابعاد زندگی خود موفق باشد. ابتدا باید فرماندهی جسم خود را به‌دست آورد. فردی که مواد مصرف می‌کند، ممکن است مهربان باشد یا غذای خوبی برای خانواده تهیه کند، اما در زمان خماری، حتی نمی‌تواند به پاهای خود دستور حرکت دهد.

در کنگره، در مرحله اول، فرماندهی جسم و روان را می‌آموزیم تا بتوانیم تصمیمات صحیح بگیریم. فرمانده واقعی کسی نیست که صرفاً دستور بدهد، بلکه باید با عملکردش هدایتگر باشد. در کنگره نیز قوانین مشخص است؛ افرادی که گوش می‌دهند، به رهایی می‌رسند و کسانی که نمی‌شنوند، مسیرشان به ناکجا خواهد بود.

فرمانده صالح کسی است که روزی حتی توان اداره جسم خود را نداشته، اما امروز با فرمانبرداری، توانسته چراغ راه دیگران شود.

سخنان استاد درباره تولد یک‌سال رهایی مسافر نیلوفر:

موضوع دوم، جشن یک‌سال رهایی خانم نیلوفر است. این تولد را در ابتدا به جناب مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان، همچنین به خانم مونا، خانم مریم و تمام راهنمایان عزیز، به‌ویژه راهنمای خودم تبریک عرض می‌کنم.

نیلوفر، رهجوی بسیار فرمانبرداری بود که با اطاعت از فرامین و پیروی از آموزش‌ها به این جایگاه رسید. روزهای نخست ورودش به کنگره با ناامیدی و مصرف گل همراه بود. بسیاری تصور می‌کنند گل تخریبی ندارد، اما تاریکی انسان‌ها با هم متفاوت است.

نیلوفر دختری بود که به آخر خط رسیده بود؛ بارها اقدام به خودکشی کرده و انگیزه‌ای برای ادامه زندگی نداشت، اما با عنایت خداوند و تلاش خود، توانست از این گذرگاه عبور کند. او امروز با شال سبز و درخشان در کنار ما ایستاده و این جایگاه برای بنده افتخار بزرگی است. این رهایی را به همسر محترم و خانواده‌اش تبریک می‌گویم.

پیام تولد یک سال رهایی مسافر نیلوفر:

در جای خوبی قدم نهاده‌ای؛ با قدری بالا نگری، جهش لازم را پیدا خواهی کرد. سازهایت را خوب کوک بکن تا راه یابی.

اعلام سفر مسافر نیلوفر:

نام راهنما: مسافر نیکی_ آنتی ایکس مصرفی: گل و حشیش_ روش درمان: DST_ داروی درمان: شربت OT_ مدت سفر: ۱۲ ماه_ مدت رهایی: ۱ سال و ۵ ماه

خواسته‌های مسافر نیلوفر:

۱. آرزو دارم پدرم وارد کنگره شود و یک فرد کنگره‌ای گردد.
۲. امیدوارم تحقیقات جناب مهندس دژاکام در علم پزشکی به‌کار گرفته شود.

صحبت‌های مسافر نیلوفر:

سلام دوستان، نیلوفر هستم یک مسافر.

در ابتدا از خداوند بزرگ سپاسگزارم و از جناب مهندس دژاکام، بنیان کنگره ۶۰، راهنمای عزیزم و همه عزیزانی که در این مسیر همراه من بودند، تشکر می‌کنم.

دوستانم همیشه به من می‌گفتند تو «خنثی» هستی، حتی گریه هم نمی‌کنی. این مسئله باعث شد در رفتارم تجدیدنظر کنم و تلاش کنم چه از نظر ظاهر و چه باطن، عملکرد بهتری داشته باشم.

رفتار ما، حتی بدون گفت‌وگو، می‌تواند تازه‌واردی را جذب یا دفع کند. از خانم نیکی عزیز سپاسگزارم که با صبر و آرامش مرا در این مسیر همراهی کردند. هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم روزی این حال خوب را تجربه کنم؛ روزگاری که دنیا برایم خاکستری بود...

متنی را اتفاقی خواندم: «ما به‌طور معجزه‌آسا در حضور کسی که به نور ما ایمان دارد، شفا می‌یابیم؛ حتی اگر در تاریکی خود سرگردان باشیم.» اگر امروز در جایگاه خدمت هستم، به این دلیل است که شما، خانم نیکی، به نور من ایمان داشتید. مدیون شما هستم و امیدوارم بتوانم این محبت را جبران کنم.

در وادی سیزدهم آقای مهندس فرمودند: «هیچ موجودی در هیچ یک از مراحل تکاملی‌اش به خواب نمی‌رود؛ حتی اگر ظاهراً در خواب باشد، در حال گرفتن انرژی از مبدأ خویش است.» این جمله همیشه به من آرامش می‌دهد و باعث می‌شود خودم را بابت گذشته سرزنش نکنم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، بسیار سپاسگزارم.

تایپ: مسافر مهناز، لژیون ۲۰
ویرایش: مسافر مینا، لژیون ۴
عکاس: مسافر مهری، مرزبان خبری نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .