نهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی - خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنما مسافر مریم، نگهبانی مسافر نسرین و دبیری مسافر الهه، با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز شنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان، مریم هستم یک مسافر
بابت این لحظه و این مکان، خداوند را شاکر و سپاسگزارم. دستور جلسه امروز «از فرمانبرداری تا فرماندهی» است و در ادامه یک سال رهایی خانم مرضیه عزیز را با هم جشن میگیریم.
در مورد دستور جلسه؛ در محیط کار، فروشگاه، مؤسسه، NGO و هر مکانی که تصور کنید، ساختاری است که دارای سلسلهمراتبی است و بر همین اساس یکسری افراد در رأس قرار میگیرند و نقش مدیریت را بر عهده دارند و یکسری افراد هم زیر مجموعه قرار میگیرند، آنان که در رأس هستند و مدیریت را بر عهده دارند بهشرط تجربه و آگاهی، یکسری قوانین را وضع میکنند و آنانی که زیر مجموعه هستند، ملزم به اجرای آن قوانین هستند و در صورت اجرای فرامین درست، هر دو طرف به اهداف موردنظر خواهند رسید.
اگر فرمانبرداری در چهارچوبی که گفته شد انجام بشود، بهصرف آگاهی و تجربه و قوانین منصفانه هر کجا که باشد، چه در کنگره و چه در سیستمهای دیگر، باعث ایجاد نظم و بهرهبرداری میشود.وقتی که در کنگره، از فرمانبرداری صحبت میشود و اینکه چرا یک شخص باید فرمانبردار باشد و چطور از فرمانبرداری به فرماندهی میرسد، باید از بدو ورود تازهوارد به سیستم، مسائل را مشاهده و بررسی نمود.
وقتی که تازهوارد به کنگره میآید، بر اثر مصرف مواد، نمیتواند تصمیمهای عقلانی بگیرد و فرماندهی جسم بر عهده خودش نیست، بنابراین باید یک راهنما انتخاب کند و این کار باید با حس و علاقه خودش باشد. حس خوب به راهنما داشتن، یک حرکت حساس و مهم به شمار میآید و باید عقل و دانایی راهنما را جایگزین عقل و دانایی خودش کند و این عمل بدون ایجاد «حس» امکانپذیر نیست.
شاید از نظر یک تازهوارد، یکسری مباحث و قوانین کنگره غیرمنطقی به نظر بیاید، شاید فکر کند چقدر سخت است که بخواهم اینجا چشم بگویم؛ ولی وقتی حس دوستداشتن و حس به راهنما، در میان باشد، از جبههگیری و مخالفت، خودداری میکند و چشم میگوید.اگر بنا به هر دلیلی، حس تازهوارد نادیده و یا جهت داده و آلوده بشود، این اتفاق نمیافتد و روند درستی شکل نخواهد گرفت، در نتیجه اعتماد و فرمانبرداری بهدرستی استارت نمیخورد و فرمانبرداری از راهنما، برایش بسیار دشوار میگردد؛ چون یک جاهایی از سفر که مسیر سخت میشود و توان رهجو پایین میآید، عشق به راهنما او را به جلسه، کارگاه و لژیون میکشاند و همین عشق به راهنما است که انگیزه رهجو را چندین برابر کرده و او را به جهت درست و به سمت کنگره و در نهایت به رهایی میرساند.
در داستان شازده کوچولو که به روباه می گوید با من دوست می شوی؟! پاسخ میدهد: نه! چون تو مرا اهلی نکرده ای.اهلیکردن یعنی ایجادکردن علاقه و اگر بخواهیم آن را به این موضوع ربط بدهیم، درمییابیم که اگر عشق و علاقه در میان باشد، حتی سرسختترین انسانها هم به واسطه آن علاقه و حسی که وجود دارد، رام میشوند.
مسئله حس، بین یک رهجو و راهنما، بسیار مهم و حائز اهمیت است وگرنه همه راهنماها از یک نوع علم، آموزش و اطلاعات برخوردار و یک سری قوانین را اجرا میکنند. چه اتفاقی میافتد که یک رهجو مبحثی را از راهنمایش با گوش جان میپذیرد، ولی همان مطلب را از راهنمای دیگر نمیپذیرد و پافشاری میکند؟
اینجا ضعف و قدرت راهنما مطرح نیست، چون همه راهنمایان میآیند حس خودشان را با قوانین ترکیب میکنند و به رهجو انتقال میدهند، شاید رهجو آن مطلب را نفهمد؛ ولی به واسطه حسی که به راهنما دارد، فرمانبرداری میکند، یعنی CD مینویسد، دارای نظم و انضباط میشود، حرمتها را رعایت میکند.در کنگره راهنمایی پیدا نمیشود که حرمتها و قوانین کنگره را رعایت نکند و یا به رهجویش بگوید اجرای قوانین مهم نیست. پس اگر دنبال رهایی و حال خوب هستم باید بپذیرم و فرمانبردار باشم.
در لژیون به چه اشخاصی بیشتر خوش میگذرد؟ مسلماً خواهید گفت کسانی که به ساز فرامین کنگره و راهنما میرقصند. در اینجا رقصیدن همان فرمانبرداری و مطیع بودن است و منظور از ساز چیزی نیست به جز حرمت و قوانین کنگره و فرمانهای آقای مهندس.اگر رهجو میخواهد به آرامش و رهایی برسد، باید طبق قوانین کنگره و حرمتها پیش برود و به سازهای کنگره برقصد و خودش را با قوانین موجود، وفق بدهد. متشکرم.
پیام تولد:
خانم مرضیه؛
با اندیشه تازه که در عالم حیات شما بینظیر بود و به قولی دوباره در همین حیات، متولد شدهاید، قدر و عظمت آن را بدانید و نگهبان جسم و جان باشید.
یکسال رهاییتان پرشگون باد
سخنان استاد در مورد یک سال رهایی خانم مرضیه:
این روز زیبا و این تولد دوباره را خدمت جناب مهندس، خانواده محترمشان و دبیر شورا، خانم مونای عزیز تبریک میگویم.خدمت ایجنت محترم، مرزبانان عزیز و کل نمایندگی نسترن، همچنین به خانم مرضیه و دختر مهربان ایشان تبریک و تهنیت میگویم، خدمت خانم مهری راهنمای جونز و خانم فاطمه راهنمای نیکوتین، خیلیخیلی تبریک میگویم که زحمات زیادی را در این مسیر زیبا، متحمل شدند.
کوتاه بگویم؛ این دستور جلسه، در توصیف خانم مرضیه است. ایشان رهجویی فرمانبردار، چه در سفر اول و چه در سفر دوم بودند و هر فرمانی که به او داده شد، بدون چون چرا و بدون اما و اگر بدون اینکه دلیل بخواهد، همیشه و در هر جا، چشم گفت.
خیلی برایش خوشحالم که به این جایگاه رسیده، خیلی تغییر کرده، خیلی خانم خوب و با شخصیتی است و با شناختی که از او دارم، در هر جایگاه خدمتی، چه در بخش آمار و کلینیک و چه در عرصه دیگر خدمات، یک خدمتگزار بسیار فرمانبردار و بدون حاشیه بوده، همیشه آرام بی حاشیه و زلال مثل آب روان بوده است.
امیدوارم همیشه همینطور قوی و محکم باقی بماند و برای اهداف عالی و انسانی خود، روزبهروز بیشتر تلاش کند و امیدوارم خواسته اصلی و ارزشمند او که راهنما شدن است، با تلاش و کوشش مستمر، تحقق پیدا کند. متشکرم.
اعلام سفر
آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره - روش درمان: DST. داروی درمان: شربت OT. مدت سفر: ۱۱ ماه و ۱ روز - ورزش در کنگره: شطرنج - نام راهنما: خانم مریم - مدت رهایی: ۱ سال و ۱۷ روز.
سفر نیکوتین:
آنتی ایکس مصرفی: انواع دخانیات، روش درمان DST دارویی درمان: نیکوتین خوراکی - مدت سفر: ۱۰ ماه و ۱ روز - نام راهنما: خانم فاطمه - مدت رهایی: ۱ سال و ۱۷ روز.
صحبتهای مسافر مرضیه:
سلام دوستان مرضیه هستم یک مسافر.
ابتدا از خداوند سپاسگزارم و از آقای مهندس، همه خدمتگزاران و راهنمای خوبم خانم مریم تشکر میکنم. از ایجنت محترم و مرزبانان ساعی و کسانی که در این مسیر مرا کمک و مساعدت کردند، از خانم فهیمه عزیز که در خدمت دبیری و خانم کبری عزیز که در نحوه تایپ، نوشتن و ویرایش مطالب، مرا همراهی کردند، قدردانی میکنم. از خانم نیکی عزیز، خانم مهری راهنمای جونز و از دختر گلم خیلی سپاسگزارم.
دخترم همیشه در کنارم بوده است و خیلی دوست داشتم امروز هم کنارم باشد و خوشحالم که در اینجا حضور دارد. حس و حال خوبی دارم و این حس خوب و قشنگ را بین تکتک شما تقسیم میکنم.
از میکروفن گردان، فالوآپ، واحد OT و آمار گرفته تا ایجنت، مرزبان، اسیستنت و دیدهبان، همه دستبهدست هم دادند تا من از عمق تاریکیها و باتلاق اعتیاد خارج گشته و به رهایی و حال خوش برسم. برای همه این عزیزان، از پیشگاه خداوند مهربان، سلامتی، آرامش و توفیق خدمت میخواهم.
اگر بخواهم اشارهای کوتاه به گذشته داشته باشم، باید بگویم؛ هرگز از آن وضعیت وخیم راضی نبوده و دائم در حال «ترک» بودم البته با روشهای متفاوت و اشتباه که هیچگاه نتیجه مثبتی در بر نداشت.آن زمان در اوج تاریکی بودم و هیچگاه حال خوب را تجربه نکردم و زندگی برایم تکراری و کاملاً بیمعنا شده بود تا اینکه؛ نوری تابید و از درخشش آن نور، راه و مسیر کنگره را پیدا کردم. من از سختیهایی که کشیده بودم، خسته و رنجور شده و به همین سبب هر چه راهنما میگفت، بدون مقاومت چشم میگفتم. گفتند؛ هفتهای یک CD بنویس، من هفتهای دوتا CD مینوشتم.
من رهایی ۴۰ CD و ۳۰ CD را با هم گرفتم؛ چون واقعاً میخواستم به آن آرامش و حس خوب برسم. از ترککردنهای متداول، خسته و فرسوده شده بودم، شاید مواد مصرف نمیکردم، اما هرگز از حال خوب برخوردار نبودم. هر صبح که بیدار میشدم با التماس از خدا میخواستم امروز هم مواد نزنم و برای یک روز دیگر پاک بمانم.خدا را شکر امروز اینطور نیستم، زیرا در کنگره ۶۰ درمان بهصورت واقعی و اساسی همراه با داروی OT، صورت میگیرد و سیستم ازکارافتاده، ترمیم و بازسازی میشود و فرد هیچگونه نیازی به مواد مخدر ندارد.
اکنون صبح که بیدار میشوم، با برنامهریزی منظم و مرتب، کارهایم را انجام میدهم و هر لحظه شکرگزار خداوند هستم که مسیر کنگره برایم باز شد. امروز حال خوبی را تجربه میکنم در لژیون جونز به دلیل عدم اجرای صحیح برنامه، با مشکل مواجه شدم؛ اما مطمئن هستم با همان فرمانی که برای رهایی OT و نیکوتین پیش رفتم؛ یعنی چشم گفتن به راهنما، فرمانبرداری و اجرای صحیح برنامه، در این راستا هم موفق خواهم شد.
ایجاد تغییر در انسان بسیار دشوار و مستلزم صبر و پایداری است، من هرگز خود را با دیگران قیاس نمیکنم و ایمان دارم که کاهش وزن و رسیدن به تعادل، با درنظرگرفتن زمان و فرمانبرداری، حتماً برایم رخ خواهد.
مهمترین مسئلهای که کمک کرد تا در این سیستم بمانم و حس خوب را تجربه کنم، خدمتکردن بود، وقتی خوب فکر میکنم به این نتیجه میرسم که بهراستی ما انسانها برای آموزش و خدمت، پا به این حیات گذاشتهایم. از فرصتی که در اختیارم قرار دادید ممنونم و از همه عزیزان که با مشارکت های خوبِ خود باعث شادی بیشتر من شدند، تشکر می کنم.
خواستهها:
خواسته اول: در دل گفتند.
خواسته دوم: از خداوند میخواهم که راه ورود به کنگره را برای همسفران باز کند تا آنها هم با کسب آموزش، به تعادل و حال خوب برسند.

تایپ: مسافر مرضیه لژیون سوم، نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری، لژیون یکم نمایندگی نسترن اصفهان
عکس: مرزبان خبری مسافر سمانه - نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
254