جلسه اول از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی هاتف به استادی راهنما همسفر سهیلا، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر ندا ، با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز یکشنبه ۹ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را سپاسگزار هستم که امروز به من اجازه خدمت در این نمایندگی را داد. نمایندگی خیلی خوبی دارید و سرشار از انرژی است؛ البته تمامی نمایندگیهای کنگره۶۰ خوب هستند؛ ولی یک تفاوتهای کوچکی در مورد سطح انرژی دارند که این موضوع مربوط به صور پنهان افرادی که در نمایندگی خدمت میکنند میشود. از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم برای اینکه به من فرصت دادند در کنگره حضور پیدا کنم، آگاه شوم،تغییر کنم، بهتر زندگی کنم و بهتر مشکلات را حل کنم. از ایجنت گروه خانواده نمایندگی، نگهبان، دبیر و همه شما بزرگواران سپاسگزارم. دستور جلسه امروز «از فرمانبرداری تا فرماندهی» در این دستور جلسه، ما سه کلمه را در نظر میگیریم: ۱ـ فرمانبرداری ۲ـ فرمان ۳ـ فرماندهی.
فرمان چیست؟ همان فرامین الهی است. درواقع یک سری از آنها توسط پیامبران آورده شده است. ما دو پیامبر داریم، یکی پیامبران بیرونی که فرستادگان الهی هستند و یکی پیامبر درونی که عقل نام دارد. در نوشتار وادی ششم میخوانیم که عقل مثل میزان و ترازو است؛ یعنی میسنجد، عملی که من انجام میدهم مطابق با فرامین الهی است یا نیست؛ ولی همیشه عقل نمیتواند درست تشخیص بدهد و بعضی اوقات تحت تأثیر حس آلوده قرار میگیرد و فرمان غلط صادر میکند. فرمانبرداری، برای این مهم است که نقطه ورود به تاریکی نقض فرمان است و چیزی که باعث میشود من از تاریکیها خارج شوم فرمانبرداری است؛ بنابراین فرمانبرداری دارای اهمیت زیادی است. وقتی در تاریکی نقض فرمان میکنیم چه اتفاقی برای انسان میافتد؟ تاریکی و روشنایی دقیقاً داخل همدیگر هستند؛ یعنی هیچ کدام صفر نمیشوند یک نقطه تاریکی در دل روشنایی است. هر نقص فرمانی که من انجام میدهم، تاریکی شروع به گسترش و رشد کردن میکند تا جایی که کل محدوده را میگیرد و همه چیز تاریک میشود؛ ولی باز هم یک نقطه روشنایی وجود دارد. در سیدی «یین و یانگ» این موضوع مطرح شده؛ یعنی یکجایی است اگر من در تاریکی گیر کردم، میتوانم برگردم و با فرمانبرداری به سمت روشنایی حرکت کنم.
اتفاقی که اینجا رخ میدهد این است که وقتی وارد تاریکیها میشوم از حیطه اختیار خودم خارج میشوم. انسان موجودی مختار است خودش انتخاب میکند و خودش بایدها و نبایدهایی را انجام میدهد؛ پس یک موجود مختار است؛ ولی در تاریکی اختیار او کاملاً سلب و گرفته میشود؛ یعنی هربار که فرمان غلطی صادر میکند یک بخشی از اختیارش را از دست میدهد؛ یعنی کسی که فرمانبردار خدا بوده، حالا فرمانبردار و سرسپرده شیطان میشود و آن وقت طوق بندگی را بر گردنش میاندازد و شیطان میگوید: به تاریکیها خوش آمدی. وقتی اختیارش را از او میگیرند مثل یک حیوان میشود. اگر دقت کنید برای حیوان یک برنامه نوشتهاند و حیوان طبق آن برنامه مسیرش را طی میکند تا زمانی که بمیرد. دقیقاً انسانی که در تاریکی قرار دارد در همین حالت است؛ یعنی به او فرمان میدهند و او مجبور است که فرمان را اطاعت کند؛ چون اینجا اختیارش کاری انجام نمیدهد. زمانی که فرمانبرداری کرد آرام آرام آن قدرت اختیار خودش را به دست میآورد و از نیمه حیوانی خودش حرکت میکند و به نیمه انسانی خودش میرسد. حالا این مسیر که در دستور جلسه امروز است فرمانبرداری تا فرماندهی است.
از فرمانبرداری تا فرماندهی یک مسیر تکامل است و ما میدانیم مسیر تکامل؛ یعنی تغییر، تبدیل و ترخیص است. من نمیتوانم بگویم من امروز فرمانبرداری میکنم و فردا فرمانده میشوم؛ باید پروسه زمان را در تغییراتمان در نظر بگیریم؛ یعنی زمانی باید طی شود و یک تغییراتی انجام شود. من باید از درون خودم شروع کنم به اصلاح کردن، تصفیه کردن و پالایش کردن خودم با استفاده از فرامین الهی و بعد به نقطه فرماندهی برسم. از طریق فرمانبرداری در قالب یک فرمانده ترخیص شوم، این مسیر است و مسیر همواری نیست که راحت یک روز من فرمانبردار باشم و روز دیگر فرمانده شوم. این مسیر پر از فراز و نشیب است و مهمترین نیرویی که اینجا وارد عمل میشود نیروی بازدارنده یا تخریبی یا نیروی اهریمنی است. نیروی بازدارنده در ابتدا نقش بازدارندگی دارد؛ یعنی نمیگذارد تو به هدفت برسی، بعد نقش تخریبی پیدا میکند و مهمترین نقش تخریبی که دارد روی حس شما کار میکند و حس شما را آلوده میکند. وقتی حس شما آلوده شد، فرمان غلط صادر میکند و در نتیجه وقتی فرمان غلط صادر کردید از فرماندهی خودتان فاصله میگیرید؛ بنابراین اتفاقی است که در این مسیر میافتد.
مثلثی که آقای مهندس مطرح میکنند قاعده آن انواع فرماندهی است و یک ضلع آن فرماندهی ساده و یک ضلع آن فرماندهی بسیط است. فرماندهی ساده؛ یعنی فرماندهی شهر وجودی، و فرماندهی بسیط؛ یعنی بسط داده شده، فرماندهی که من بیرون دارم. انسانی که در فرماندهی ساده یا شهر وجودی خودش نتواند خوب فرماندهی کند هیچ وقت نمیتواند فرمانده خوبی به عنوان فرمانده مرتب باشد. من زمانی میتوانم به کسی بگویم دروغ نگو که خودم دروغ نگویم. یک راهنما زمانی میتواند در لژیون مانند یک فرمانده باشد و فرماندهی کند که به عنوان یک فرمانده خودش فرمان را اجرا کرده باشد آن وقت کلامش در همه نفوذ پیدا میکند و رهجوی او هم همین کار را انجام میدهد. چرا کلام آقای مهندس در همه ما نفوذ دارد؟ دقیقاً به خاطر همین است؛ چون ایشان در فرماندهی شهر وجود خودشان به بالاترین مقام رسیدهاند.
یک مثلث دیگر آقای مهندس مطرح میکنند، فرماندهها سه گروه هستند: فرماندههایی که تخریب ایجاد میکنند، اشخاصی که سازندگی ایجاد میکنند، و افرادی که خنثی هستند و هیچ کاری نمیکنند. این موضوع بستگی به خودمان دارد. اگر فرمانبردار شیطان بودیم، فرمانده تخریبگر و مخرب میشویم. اگر فرمانبردار عقل و فرامین الهی بودیم، یک فرمانده سازنده هم در شهر وجودی خودمان و هم وقتی، مسئولیتی به ما داده میشود و عدهای تحت فرمان ما هستند میشویم؛ بنابراین میتوانیم سازنده یا تخریبگر باشیم و این بستگی به این موضوع دارد که من چه چیز را انتخاب کنم. آنهایی که آرامش ندارند دو راه بیشتر ندارد یا به نیروهای راستین که خواستار حق و حقیقت هستند بپیوندند و یا صبر کنند تا نیروهای بازدارنده با گردباد عظیم به عمق ظلمت آنها را هدایت کند. آقای مهندس میفرمایند: فرامین و انتخابهای ما میتواند ما را به طرف حق و حقیقت سوق دهد یا باعث شود تا راه خود را گم کنیم. شما فکر کنید یک نفر در جنگل راه خودش را گم کند چه اتفاقاتی برای او میافتد؟ خیلی بد است. انشاءالله همه ما جز کسانی باشیم که خواستار حق و حقیقت هستند. محبت حقیقت است عشق حقیقت است و برای رسیدن به این حقیقتها باید حواسمان باشد چه فرمانی را اجرا میکنیم، آیا فرمان خداوند یا فرمان عقل یا فرمان نیروهای بازدارنده است؟

اهداء تقدیرنامههای لژیون سردار توسط نگهبان لژیون سردار
تحویل خدمت نشریات
تحویل خدمت جایگاه نگهبانی کارگاه آموزشی

تحویل خدمت جایگاه دبیری کارگاه آموزشی
رهایی ۳۰سیدی همسفر فاطمه رهجوی همسفر اشرف

رهایی ۳۰سیدی همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر مهشید

مرزبان کشیک: همسفر مریم و مسافر محسن
تایپیست: همسفر زهرا (ک) رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
عکاسخبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
150