English Version
This Site Is Available In English

با فرمانبردار بودن توانستم به درمان برسم

با فرمانبردار بودن توانستم به درمان برسم

سیزدهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بردسکن با استادی مسافر مهدی و نگهبانی مسفر مهدی و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» در روز یک شنبه ۹ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه مهدی آقا و همچنین ایجنت محترم حمیدآقا و گروه مرزبانی تشکر می کنم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه این هفته (از فرمانبرداری تا فرماندهی) می باشد. همیشه اسم فرمانده را که می شنوم تصویر سربازی و پادگان در ذهنم مجسم می شود هر چند که خودم سربازی نرفتم ولی افرادی که این کلمه فرمانده را می شنوند یاد فرمانده پادگان یا هر نهاد نظامی که در آنجا خدمت می کرده اند در ذهنشان مجسم و تصویر سازی می شود. مشخص است که مثلا در یک کلانتری وقتی یک نفر ارشد بعنوان فرمانده است و بقیه افراد مثل سروان و ستوان و سرباز ها همه آنها تحت فرمان آن فرمانده دستورات انجام می دهند.
اگر بخواهیم در کنگره به فرماندهی برسیم باید فرمانبردار خوبی باشیم من خیلی راه ها را امتحان کردم که بتوانم اعتیادم را درمان کنم ولی هر کجا که رفتم فقط صور آشکار من را می دیدند و چند عدد قرص برای من تجویز می کردند و قرص ها را می خوردم و حالم بدتر شده بود تا جایی که هم تریاک مصرف می کردم و هم قرصی شده بودم.
خدا شکرجناب مهندس روش دی اس تی را ابداع کردند اگر چه برای این روش زحمت های زیادی کشیده شده تا من مسافر به راحتی توانستم به درمان برسم.
زمانی که من مصرف کننده نبودم تمام فرماندهی جسم و روان من بر عهده خودم بود ولی با شروع کردن به مصرف مواد مخدر کم کم این فرماندهی از من گرفته شد، شاید در ظاهر بعضی کارها را با اراده انجام می دادم ولی در باطن اگر قصد انجام کاری را داشتم اول از همه تمام فکر من سمت مواد مصرفی ام بود.

خدا را شکر می کنم با ورود به کنگره ۶۰ متوجه شدم که اگر فرمانبردار خوبی باشم و در صراط مستقیم حرکت کنم و با راهنمایی های راهنما می توانم دوباره به فرماندهی جسم و روان خودم برسم.
کنگره اولین آموزشی که به من یاد داد نظم و انضباط بود زیرا تا قبل از وارد شدن به کنگره زندگی من هیچگونه نظمی نداشت، راهنما به من گفت باید سی دی بنویسی و با خودم می گفتم که نوشتن سی دی چه ربطی به درمان مواد مخدر دارد ولی از همان ابتدا فرمانبرداری را با چشم گفتن به راهنما، تمرین کردم.
خدا را شکر می کنم که با فرمانبردار بودن توانستم به درمان برسم و حال خوش را تجربه کنم. جناب مهندس در کتاب ۶۰ درجه می فرمایند که تا قبل از این که به درمان برسند استادانشان به طور غیر مستقیم به ایشان راه را نشان می دادند تا این که جناب مهندس با فرمانبرداری توانستند اعتیاد خودشان را درمان کنند.
برای هر کدام از ما راهنما حکم فرمانده را دارند و باید با چشم گفتن به فرامین آن ها، از ایشان پیروی کنیم تا خود نیز به فرماندهی برسیم.
از این که به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر حسن لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ویراستار: مسافر علیرضا لژیون یکم راهنما مسافر حمید
عکاس: مسافر حسین لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافر حمید
مرزبان کشیک: مسافر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .