English Version
This Site Is Available In English

از فرمانبردار شدن تا جشن یک سال رهایی و حال خوش

از فرمانبردار شدن تا جشن یک سال رهایی و حال خوش

جلسه ششم از دوره بیست و پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنمای محترم مسافر سجاد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" شنبه 08 شهریور ماه 1404 ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سجاد هستم مسافر
تقدیر و تشکر می‌کنم از نگهبان عزیز، دبیر ارجمند و همه عزیزانی که در شعبه پاکدشت خدمت می‌کنند مخصوصاً گروه مرزبانی و ایجنت محترم که خدمت می‌کنند تا یک نفر از این درب وارد می‌شود به حال خوش و رهایی برسد و تقدیر می‌کنم از گروه لژیون سردار که توانستند 14ماه و 14جلسه را به‌خوبی برگزار کنند و گلریزان را به بهترین شکل به پایان برسانند و خسته نباشید به عزیزانی که جدیداً وارد لژیون سردار شده‌اند و مسئولیت نگهبان، دبیر و خزانه‌دار را بر عهده گرفتند.
دستور جلسه (از فرمان‌برداری تا فرماندهی) این دستور جلسات چقدر زیبا طراحی‌شده‌اند توسط جناب مهندس: دو دستور جلسه قبل حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم، همه ما میدانیم که در دوران ضد ارزشی و تاریکی‌هایمان هم عقل داشته‌ایم وقتی فکر می‌کنم می‌بینم اگر بگوییم عقل نداشته‌ایم چطور کارهایی را انجام می‌دادیم که به‌قول‌معروف به عقل جن هم نمی‌رسید، آیا این چیزی که به من حکم می‌داد عقل من بوده؟ کمی فکر می‌کنم می‌بینم این نفس من بوده است ولی طراحی‌هایش را عقل انجام میداده، عقل چرا اشتباه کرده است؟
به خاطر اینکه داده‌های اشتباه به عقلمان داده‌ایم یعنی لباس زیبا به داده‌هایمان پوشانده‌ایم، دستور جلسه بعدی دانایی و دانایی مؤثر، سواد: دانایی یعنی قدرت تشخیص ماهیت خواسته‌ها، خواسته‌هایی که داریم روزانه انواع و اقسام خواسته‌ها در ما به وجود می‌آید و این دانایی است که به ما می‌گوید شما کدام راه را انتخاب کنید و جناب مهندس می‌فرماید که ما برسر دوراهی قرار داریم ارزشی و ضد ارزشی، دانایی تشخیص می‌دهد ولی آن چیزی که باعث می‌شود من به سمت دانایی مؤثر یا به سمت روشنایی بروم آگاهی و دانش من است.
این دستور جلسه از فرمان‌برداری تا فرماندهی: این دستور جلسه می‌گوید برای اینکه بخواهید فرمانده بشوید باید فرمان‌بردار باشید، یعنی ما که وارد کنگره شده‌ایم یا وارد هر سیستم دیگری شده‌ایم اگر بخواهیم فرماندهی کنیم اول باید فرمان‌برداری کنیم برای مثال اگر من بیایم در کنگره و فرمان‌بردار خوبی نباشم مطمئناً به فرماندهی نمی‌رسم چند ماه پیش دو برابر جمعیت در شعبه حضور داشتند چرا الان انقدر جمعیت کمتر شده است؟ بخاطراینکه یک عده نمی‌خواستند فرمان‌بردار باشند، راهنما، ایجنت یا مرزبان‌ها اگر فرمان‌برداری نکنیم مطمئن باشید ما هم به‌زودی از این جایگاه باید برویم چون دیگر نمی‌توانیم در قالب فرمانده اینجا بایستیم و فرماندهی کنیم، پس همه ما برای اینکه بخواهیم فرمانده شویم که بتوانیم وادی ششم و یا وادی‌های قبل را اجرا کنیم حتماً باید فرمان‌برداری کنیم.
و در قسمت دوم دستور جلسه تولد اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر غلامرضا را در شعبه جشن می‌گیریم، غلامرضا اولین رهجو من است که رهاشده است و وقتی آمد باحال خراب وارد شد ازنظر جسمی زیاد خراب نبود اما ازنظر فکری و درونی خیلی خراب بود و دائماً ما باهم کلنجار می‌رفتیم مثلاً به او می‌گفتم بیاید پارک و با گارد روبروی من می‌ایستاد و اصلاً فرمان‌بردار نبود و باگذشت زمان فرمان‌بردار شد و هر تکلیفی به او می‌گفتم چشم می‌گفت و فرمان‌برداری می‌کرد و خدا را شکر که الان در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کند و من به او قطعاً افتخار می‌کنم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما ممنون و سپاسگزارم.

سخنان مرزبان محترم مسافر غلامرضا:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که این روز عزیز رو دیدم ، از راهنمای محترم آقا سجاد و ایجنت شعبه آقا محمد و از همه خدمت‌گزاران شعبه پاکدشت تشکر می‌کنم. به آقایان مسافر محمد، ابوالفضل و حسن بابت دریافت شال راهنمایی از دستان آقای مهندس تبریک می‌گویم و انشاالله قسمت همه عزیزان بشود.
من باحال بسیار بد وارد کنگره شدم و اوایل سفر گوش‌به‌فرمان راهنما نبودم ولی الان به لطف خدا بسیار حالم خوب است و این‌رو مدیون اول راهنمای خودم هستم.
فرمان‌برداری من در سفر اول این بود که هرچه که راهنما به من می‌گفت باید چشم می‌گفتم و گوش کردم چون من قبل از سفر فرمان‌بردار نفس خودم بودم. هرکس می‌خواهد به فرمان‌برداری برسد باید اول منیت خود را کنار بگذارد ولی من با منیت بسیار بالا و حال خراب به کنگره وارد شدم و اصلاً به شال مرزبانی فکر نمی‌کردم ولی خداراشکر که خداوند این مهم را برای من خواست تا بندگی کنم.
تمام کمپ‌ها و روش‌های ترک اعتیاد را پشت سر گذاشته بودم و این را پذیرفته بودم که تا آخر عمرم با مواد مخدر باید زندگی کنم و درمان آن از محالات است تا این‌که اذن ورود به کنگره را خداوند به من داد و دیدم افکارم اشتباه بوده است و درمان قطعی به لطف جناب مهندس فراهم‌شده است.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم.

در ادامه مراسم معرفی و تبریک بابت دریافت شال راهنمایی توسط دستان پرمهر جناب مهندس به مسافران آقایان حسن، محمد و ابوالفضل و راهنمای تازه واردین مسافر علی را در شعبه جشن گرفتیم.

عکس و تایپ: مسافر اسدالله لژیون 7
ویراستاری و بارگذاری: مسافر رضا لژیون 12

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .