مشارکت همسفر صغری:
در زندگی همه ما، مرحلهای وجود دارد که باید یاد بگیریم چطور از دستورات درست پیروی کنیم، تا بعدها بتوانیم خودمان به دیگران دستور بدهیم یا مسئولیتی را بهعهده بگیریم. این روند، از فرمانبرداری تا فرماندهی نامیده میشود.
بسیاری از افراد در جامعه، خانواده یا حتی در کنگره، دوست دارند سریع به مرحله فرماندهی برسند، اما موضوع مهم این است که تا زمانی که فرد فرمانبردار خوبی نباشد، هیچوقت فرمانده خوبی نخواهد شد چون کسی که تجربه تبعیت از قوانین، نظم و مسئولیتپذیری را نداشته، در جایگاه قدرت نمیداند چگونه تصمیم درست بگیرد یا دیگران را هدایت کند.
به قول جناب مهندس: فرمانبرداری یعنی فرد بتواند با آگاهی، تفکر و منطق از دستورات درست پیروی کند. این بههیچوجه به معنی اطاعت کورکورانه نیست، بلکه یعنی اول درک کنی چرا باید از یک فرمان تبعیت کنی، سپس با میل و اراده شخصی آن را اجرا کنی. این نوع فرمانبرداری باعث رشد شخصیت و ساختن درونی محکم در انسان میشود.
در کنگره۶۰ افراد تازهوارد باید ابتدا مدتی در نقش رهجو، تحت نظر راهنما، عمل کنند. این دوره فرمانبرداری است. کسی که در این مرحله نظم را رعایت کند، به قوانین احترام بگذارد، جلسات را مرتب بیاید و خدمت انجام دهد، در واقع خودشان را برای فرماندهی آماده میکنند.
یکی از نکاتی که مهندس اشاره میکند این است که بسیاری از افراد در جامعه در جایگاه قدرت قرار میگیرند، اما چون فرمانبردار خوبی نبودند، دچار غرور، خودرأیی، یا بیمسئولیتی میشوند. این افراد، معمولاً فرماندهان ضعیفی میشوند که نه خودشان رشد میکنند، نه به دیگران کمکی میکنند.
در مقابل، فرمانده واقعی کسی است که از دل فرمانبرداری بیرون آمده باشد. چون او سختیها، مسیر رشد، و چالشهای تبعیت را درک کرده و حالا که در جایگاه فرماندهی است میداند چگونه با دیگران رفتار کند.
جناب مهندس تأکید میکنند که فرمانبرداری یعنی: «توانایی تبعیت از نیروی عقل، حق، و منطق». مثلاً وقتی یک رهجو به راهنمای خود اعتماد میکند و طبق آموزشها عمل میکند، در واقع عقل و دانش راهنما را میپذیرد. این تمرینی برای رشد درونی است. چون بعدها همین رهجو ممکن است خودش راهنما شود.
در مسیر درمان اعتیاد هم، این مفهوم کاربرد زیادی دارد؛ چون فرد مصرفکننده باید یاد بگیرد به صدای عقل خودش گوش کند. تا دیروز، به صدای نفس و خواستههای اعتیاد گوش میداد اما حالا باید تبعیت از مسیر درست را یاد بگیرد. اگر این تمرین را درست انجام دهد نهتنها درمان میشود بلکه به مرحلهای میرسد که میتواند خودش به دیگران فرمان دهد البته نه از روی زور، بلکه با عشق و آگاهی.
فرماندهی در کنگره، به معنی: «رهبری با عشق و تجربه» است نه با زور و قدرتنمایی. کسی که یاد گرفته از قوانین تبعیت کند، کسی که احترام به دیگران را تمرین کرده، حالا میتواند خودش الگو باشد و دیگران را هدایت کند.
جناب مهندس میفرماید: خیلیها میخواهند یکشبه فرمانده شوند، اما نمیدانند که باید مرحلهبهمرحله طی شود. این مسیر، زمان میبرد، صبر و تمرین میخواهد.
در آخر، جناب مهندس تأکید میکنند که فرمانبرداری واقعی، تمرینی برای تعادل شخصیتی است. کسی که تعادل داشته باشد نه بنده خواستههای نفسانی است و نه اسیر قدرتطلبی. او در مسیر خدمت، عشق، و دانایی حرکت میکند.
مشارکت همسفر عفت:
وقتی که با واژه فرماندهی برخورد میکنیم در ذهن خود متصور میشویم که یک فردی با لباس نظامی ایستاده و دستور میدهد.
اگر انسان بخواهد در هر مقولهای به فرمانروایی برسد شرط لازم آن است که فرمانبرداری را کاملاً انجام دهد. فرماندهی جزء خواستههایی است که در وجود هر انسانی میباشد اگر ما بخواهیم دامنه این فرماندهی را گسترش دهیم باید توانایی و قدرت خود را بالا ببریم؛ یعنی قدرت دیدن، درک کردن و تشخیص دادن بین خواستههای معقول و غیر معقول.
برای مثال: شخصی که دانشجو است نمیتواند به جای استاد قرار بگیرد باید مراحلی را طی کند که این مراحل همان فرآیند فرمانبرداری است.
من همسفر قبل از ورودم به کنگره با انجام دادن کارهای ضدارزشی حال خود را خراب و جسم خود را تخریب میکردم با توجه به آموزشهایی که از کنگره دریافت کردم به این شناخت رسیدم، جسم من که همان شهر وجودی من است دارای یک فرمانده میباشد به نام عقل که هیچ وقت اشتباه نمیکند.
سلولهای بدن ما که به سربازان تشبیه شده است وقتی از دستور عقل پیروی کنند به جسم ماه تخریب وارد نمیکنند.
من اگر بخواهم به جایگاه راهنمایی برسم باید از دستورات راهنمای خود اطاعت کنم و هرگونه انتقادی که از من داشت با جان و دل بپذیرم درمورد ایشان قضاوت نکنم که چه مطالبی را می داند یا نمیداند تا بتوانم به آن جایگاه دلخواه دست پیدا کنم.
یک فرمانده خوب در ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشد یعنی با رسیدن به دانایی مؤثر و دستورات صحیح تجربه کسب کند تا بتواند توانمندیهای خود را افزایش دهد.
حالا این توانمندیها چه چیزهایی میباشند؟ همان دیدگاهها، درک و شناخت و تشخیص ما میباشد.
پس برای رسیدن به فرماندهی باید بهایی هم پرداخت کنیم و برای این کار باید به پروسه صبر هم توجه زیادی داشته باشیم و بپذیریم که برای رفع اشکالهای خود از دستورات راهنمای خود پیروی کنیم و قوانین کنگره ۶۰ را به صورت تمام و کمال اجرا نماییم و به مرور زمان نیروهای منفی از شهر وجودی ما بیرون بروند و بتوانیم برای شهر وجودی خود به فرماندهی لایق تبدیل شویم.
پس به این نتیجه میرسیم که فرمول رسیدن به فرمانروایی همان فرمانبرداری است.
امیدوارم که من هم با فرمانبرداری درکنگره ۶۰ بتوانم به فرمانده لایقی تبدیل شوم.
نویسنده: همسفر صغری، همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون هشتم)
ویرایش: راهنمای تازهواردین همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
66