ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
دستور جلسه این هفته از فرمانبرداری تا فرماندهی است، واژههایی که باید به دقت بررسی شود تا بتوانیم به یک دیدگاه درست در این موضوع برسیم. فرمانبردار بودن به چه معناست؟ فرماندهی یعنی چه؟ شاید در نگاه اول فرمانبردار بودن احساساتی؛ چون ضعیف بودن، زیردست بودن، جایگاه پایین و ... را در ذهن ما به وجود آورد، برعکس آن فرماندهی نشانه قدرت و بزرگی است. طبیعت وجودی هر انسان تمایل به قدرت و جایگاههای بالا دارد به همین دلیل در مقابل فرمانبردار بودن مقاومت نشان میدهد و فرمانبرداری را کار انسانهای ضعیف و ناتوان میبیند.
در کنگره ما آموزش گرفتیم که برای سفر زندگی، باید دیدگاه درست را جایگزین دیدگاه غلط کنیم تا بتوانیم عقاب درون خود را بیدار کرده و به قدرت و توانایی برسیم؛ اما به راستی و در واقعیت دیدگاه درست چیست؟ آیا انسان میتواند بدون هیچ پیشزمینهای در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد و فرمانده موفق و لایقی باشد؟ زندگی قوانین و سنتهای خود را دارد و قانون زندگی این است که برای رسیدن به فرماندهی؛ اگر میخواهیم فرمانده لایقی شویم؛ باید در ابتدا فرمانبردار خوبی باشیم، البته که فرمانبرداری باید از شخصی باشد که در زمینه مورد نظر ما به آگاهی و دانایی رسیده باشد. پیشینیان ما این قانون را به درستی درک کرده بودند، برای همین فرزندان خود را از کودکی سر کار میفرستادند تا از همان کودکی با شرایط کار و راه و رسم کاسبی آشنا شوند، در محیط کار از تجربه استادکار خود بهرهمند شوند و خودشان تجربه کسب کنند تا وقتی بزرگ شدند خودشان بتوانند در آن حرفه موفق شوند و در واقع از فرمانبرداری به فرماندهی برسند.
در سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی، استاد امین به زیبایی این مسئله را شکافتند که چرا لازمه رسیدن به فرماندهی، فرمانبرداری است؟ انسان اگر بخواهد به فرمانده لایقی تبدیل شود؛ باید تواناییهایی در وجودش باشد؛ برای اینکه به توانایی برسد؛ باید به دانایی موثر برسد و کسی که میخواهد به دانایی موثر برسد؛ باید سه ضلع مثلث دانایی را در خود ایجاد کرده باشد، یعنی هم تفکر کند هم تجربه کسب کند و هم آموزش ببیند.
انسان برای آموزش دیدن، باید استاد راهنما یا معلم داشته باشد و برای رسیدن به هدف؛ باید فرمانبردار مربی خود باشد؛ اگر ما بهترین استاد و مربی را داشته باشیم؛ اما فرمانها و دستورات او را اجرایی نکنیم، نمیتوانیم به دانایی، توانایی و در نهایت به فرماندهی برسیم. فرمانبرداری صرفاً اطاعت از دستورات نیست؛ بلکه فرمانبرداری هوشمندانه، یعنی یادگیری، پذیرش راهنماییها و اجرای آنها به شکلی که باعث رشد و تکامل شود.
تمرینهای ساده برای فرمانبرداری هوشمندانه: ۱-گوش دادن کامل، وقتی استاد یا راهنما صحبتی میکند حرف را تا آخر گوش کنیم بدون اینکه قضاوت کنیم یا وسط حرف او بپریم. ۲- اجرای دقیق دستور، کارهایی که به ما سپرده میشود را به صورت دقیق و کامل انجام دهیم. ۳- پذیرش نقد سازنده، وقتی استاد یا راهنما اشکال کار ما را گفت به جای توجیه کارهای خود به فکر اصلاح آن باشیم. ۴- انجام کارهای کوچک برای رسیدن به نتایج بزرگ، کارهایی که به ظاهر ساده و بیاهمیت هستند را جدی بگیریم تا نتایج بزرگ را به دست آوریم؛ مثل نظم، وقتشناسی، مرتب کردن محیط زندگی و انجام کارها به صورت گام به گام یا ذره ذره ۵- تمرین سکوت و صبر به جای توجیه کارها و مقاومت در مقابل تغییراتی که راهنما به ما میگوید؛ باید تمرین، صبر و سکوت داشته باشیم.
چند مورد از مهارتهای کلیدی که یک فرمانده باید رعایت کند: ارتباط مؤثر با دیگران داشته باشد، شنونده خوبی باشد، مهارت حل مسئله و تصمیم گیری منطقی را بداند، در فرماندهی به دیگران عشق بورزد و صبور و خلاق باشد، توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشد، بتواند در بحرانها آرامش خود را حفظ کند و تصمیم درست بگیرد، قدرت تشخیص داشته باشد که چه موقع به افراد خود محبت کند و چه موقع به آنها سختگیری کند، در نهایت فرمانده کسی است که اول بر خود و نفس خود مسلط میشود؛ سپس با دانش و اخلاق، دیگران را نیز با خود همراه کند.
منبع: سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی
نویسنده: راهنما همسفر سمیه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امامقلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
171