این مطلب مربوط به تاریخ ۷۵/۲/۷ است و تقریباً ۹ الی ۱۰ ماه قبل از سفر آقای مهندس میباشد. موضوع بحث؛ حس، احساسات و اشارات (افیون) است.
استاد: در مورد بحث گذشته که یکی از آنها حس میباشد، ما امیدوار هستیم که این مقوله را بسیار بها بدهید و در صدد کشف آن باشید که به جهات مختلف به کار میآید و از این راه و دروازه، بابی بیابید که به سفرها یا کارهای خود سرعت ببخشید.
آیا به اشارات گذشتۀ ما اندیشیدهاید یا خیر؟ و یا برای تغییر آن هم چگونه اندیشهای دارید؟ شاگرد: قدرمسلم من نسبت به تمام مطالب شما، همیشه در حال اندیشیدن هستم. فرمودید اشارات؟ بلی اشارات شما را متوجه شدهام؛ ولی متأسفانه تاکنون گویی اشارات شما را همه چیز تفسیر کردهام بهغیراز آن چیزی که موردنظر شماست. استاد: مرحبا، وقت آن خواهد رسید.
مثلث حس که شامل نور، صوت و حس میباشد و این مثلث، مفهوم همه چیز را بیان میکند. حس؛ تمام هستی را به هم وصل میکند و در واقع یک گیرنده میباشد. تمام انسانها، جانوران و حتی گیاهان با حس خود، همه چیز را درک و دریافت میکنند. برای مثال؛ شکوفههای بهاری و برگریزان پاییزی مربوط به حواس گیاهان است و همینطور برگریزان سلولی انسان مربوط به مقوله حس (دریافت) میباشد.
ما یک حس داریم و یک احساس. احساس؛ به معنی درک و دریافت عاطفی و هیجانی و جمع آن احساسات یا احساسیه میباشد که دریافت، همان حس است و درک، همان تفکر، تعقل، تخیل و.... میباشد.
در واقع یک پایۀ احساس، حس میباشد و اولین چیز مهم در احساسات، "دیدن" است و نقش مهم و سازندهای دارد؛ بنابراین قیافۀ ظاهری، طرز لباس پوشیدن، آراسته بودن، رعایت بهداشت و تمیز بودن، نوع گفتار، طرز نگاه و... در بیان احساسات بسیار مهم است.
مسئله دیگر در بیان و ابراز احساسات، "شنیدن" است که به کمک آن، بیانات شخص را مورد ارزیابی قرار میدهیم که بیانش نیش و کنایه، زخمزبان و سرزنش دارد یا خیر؟ به عبارتی بیان باید چگونه باشد تا طرف مقابل، احساس را دریافت کند؟ پس ما تعیینکننده هستیم که دیگران راجع به ما چه فکر میکنند.
حال باید به مسئلۀ ادراک توجه کنیم که درک ما چگونه است؛ عقلانی است یا تخیلی؟ چون گاهی درک ما بهصورت رؤیاپردازی و تصورات واهی است و ممکن است بدبینانه و شکاک باشد که نقش بسیار مهمی در بیان و درک احساسات دارد.
پس اگر بخواهیم احساسات ما نسبت به یکدیگر مثبت باشد؛ باید رفتار، کردار و گفتارمان درست باشد؛ زیرا طرز تفکرات ما، چگونگی درخواست ما، چگونگی درک و عقلانیت ما، مجموع احساسات ما را تشکیل میدهند. باید حس را کشف و تجزیه کنیم؛ زیرا گاهی کشف نشده و آشکار نیست، حس باعث میشود که ما مفهوم دوستداشتن، عشق و محبت را درک کنیم.
هر چیزی یک بهایی دارد که چقدر ما روی یک مسئله سرمایهگذاری میکنیم؛ زیرا هر چیزی باید در جایگاه خودش باشد و همه چیز به حرفزدن نیست؛ بلکه باید ببینیم آیا در کارها گذشت داریم و حاضر هستیم برای کسی تب کنیم یا دیگری برای ما تب میکند؟
مسئلۀ مهم در انجام کارها، چگونگی انجام آن کار است که آیا اندیشه ما درست بوده است یا خیر؟ البته که اندیشه و تفکر ما بستگی به احساس و ادراک ما دارد. پس بسیار مهم است که ما برای انجام کارها چگونه بیندیشیم تا راه درست را پیدا کنیم.
مطالب زیادی داریم که راه آن بسته است و باز نشده است؛ چون تفکر و اندیشه درستی در موردش نشده بود؛ مثل اعتیاد که قرنها راهش بسته بود.
علم؛ آن چیزی است که به بیشترین سؤالات پاسخ دهد؛ برای مثال اگر میگوییم اعتیاد درمان دارد، پس حرفی برای گفتن داریم که اعتیاد بیماری جسم، روان و تفکرات است و طول درمان ۱۰ الی ۱۱ ماه است و اعتیاد جایگزینی است؛ جایگزینی جسم خراب بهجای جسم سالم، روان خراب بهجای روان درست و تفکرات خراب بهجای تفکرات سالم.
تخریب اعتیاد در فیزیولوژی (جسم) چگونه است؟ اعتیاد از نظر فیزیولوژی، یک بیماری در سطح سلولی، مولکولی یا ژنومیکس است؛ آنچه که مربوط به ژنهاست؛ یعنی بیان ژنها. به عبارتی دیگر، ژنهایی که باید دوپامین، دینورفین و اندورفین تولید کنند؛ ولی نمیکنند. سیستم ایکس را باید درست کنند که انجام نمیدهند و یا میتوکندری (تعمیر سلولی) را انجام نمیدهند.
پس باید پاسخ سؤالات بهدرستی داده شود و این امر زمانی صورت میگیرد که راه درست پیدا شود وگرنه پاسخگو نخواهد بود؛ بنابراین از مجری باید چیزی را بخواهیم که بتواند آن را اجرا کند، در غیر این صورت نباید درخواست کنیم.
توصیه استاد برای بهترشدن حال شاگرد این است که ابتدا برای انجام کار و امورات خویش باید قدمها را سریع کنی و جهت احیای کارهای خود و ادامۀ آن و انجام کامل، باید با تفکر، عمل کامل و بدون نقص پیش بروی؛ به عبارتی تمام کارها را طبق اصول و برنامه پیش ببری و کمکاری و بیدقتی نداشته باشی تا به نتیجۀ لازم و دلخواه برسی.
در جهان فیزیکی ما، همه کارها ۲ جهت دارد؛ جهت مثبت و جهت منفی. این دو با هم نتیجۀ مطلوبی دارند و با هم جفت میشوند؛ چون طبق فرمان، آنچه ضعیف است از بین میرود و این مسئله در زندگی انسانها، حیوانات و گیاهان صادق است. برو قوی شو، اگر عزم زندگی داری که در نظام طبیعت، ضعیف پایمال است؛ پس باید قوی شویم.
حال باتوجهبه دوجهته بودن زندگی، ما انسانها سعی میکنیم که همه چیز در جای خود، مشخص و ثابت باشد (زندگی پارکینگی)؛ درحالیکه اینگونه نیست و همه چیز در تغییر است و در تقاطع راه، همیشه خطر در کمین است؛ طوفان، سیل، زلزله و.... البته که قوانین اجتماعی در زندگی، از یک سری مسائل جلوگیری میکند.
بنابراین مسئلۀ حس و تقویت آن در زندگی روزمرۀ ما نقش مهم و مؤثری دارد؛ از جمله تقویت کارها، روشنشدن مسائل غیرقابلتصور و دور از باور، بررسی و پیشبینی و پیشآگهی از برخی مسائل.
اگر حس قوی شود، میتوانی کمالِ کمالات شوی. حیات از نقطۀ شروع تا انتهای هر نقطه امتحان دارد و این امتحان همیشه در جریان است و ما همیشه مورد ارزیابی قرار میگیریم؛ چون ما ادامه داریم و از ازل بودیم و تا ابد هستیم.
نگارش و تایپ: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر اول سایت
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
3015