English Version
This Site Is Available In English

میزان دانایی به سواد نیست

میزان دانایی به سواد نیست

همسفر شیما رهجوی لژیون پنجم از نمایندگی رودکی در مقاله خود در باب دستور جلسه «دانایی، دانایی موثر و سواد» چنین نوشت:

دانش کنگره ۶۰ بر یک پایه مهم جلو می‌رود، اینکه انسان یک جهان کوچک و فشرده شده است و این پایه‌ای‌ترین  اصول آموزش در کنگره است، در واقع همین مسئله باعث مشخص شدن مسئله دانایی شد. یک انسان مانند یک کشور یا یک شهر عمل می‌کند؛ پس قطعاً باید یک ساختار فرمانروایی داشته باشد، منظور همان قلعه عقل و ساکنین شهر وجودی هستند که جنس این ساکنین با هم فرق دارند. جزوه‌ی جهان‌بینی، دانایی را قدرت تشخیص ماهیت خواسته‌ها در هر شکل و لباسی تعریف کرده است. مسائلی مانند درمان اعتیاد، قضاوت، غیبت، ازدواج؛ اگر داخل مثلث دانایی ما قرار بگیرند، یعنی ما در آن‌ها به تشخیص و شناخت رسیده‌ایم و می‌فهمیم و اگر مسئله‌ای برای من غیر قابل درک و شناخت باشد، خارج از مثلث  دانایی من می‌افتد. تفکر، تجربه و آموزش از اضلاع مثلث دانایی هستند، اگر هم اندازه باشند به دانایی مؤثر تبدیل می‌شود، این یعنی عملی کردن و اجرای آموخته‌های ما، نشانه‌ی حالت این است که مسئله پیچیده و یا غیر قابل حل برای ما ذره ذره ساده و قابل حل می‌شود و مشکلات من به حداقل می‌رسد، ما این را احساس می‌کنیم. انسان هر چقدر جاهل‌تر باشد مشکلات و گره‌های بیشتری دارد، البته در طول سفر ما بارها تعریف دانایی را می‌خوانیم؛ اما برای رسیدن به آن باید از سختی و درد و رنج  زیادی عبور کرد؛ زیرا آن روی سکه نیروهایی وجود دارند که با تمام قدرت توان و ابزار خود مانع رسیدن ما به دانایی می‌شوند، ترس، ناامیدی و منیت همان مثلث جهالت هستند. برای رسیدن به تفکر و تعقل درست باید از سد ترس، برای رسیدن به تجربه باید از سد ناامیدی و برای رسیدن به آموزش باید از سد منیت عبور کرد که اصلاً کار راحتی نیست، نیاز به صبر، تلاش و از خودگذشتگی دارد، اینکه من سی‌دی‌ها را یک خط در میان بنویسم، یعنی هنوز گرفتار منیت خود هستم و آموزش ها را کامل دریافت نمی‌کنم یا چشم گفتن و فرمان‌برداری برایم سخت باشد و یا از حضور در جلسات، مشارکت، خدمت گرفتن ترس دارم، نمیتوانم در جمع دوستان در پارک ورزش کنم، این حس‌ها مانند مانع در مقابل رشد دانایی ما عمل می‌کنند، برای به تعادل رسیدن مثلث دانایی بهتر است که روی نقطه ضعف‌هایمان کار کنیم، مثلاً حس ترس نمی‌گذارد که من درست فکر کنم و به نتیجه درست برسم؛ پس اگر روی ضلع تجربه کار کنم نتیجه عکس می‌گیرم و دانایی من متوقف می‌شود و یا قدرت تشخیص خود را از دست می‌دهم، چون اختیار دارم. طبق آموزش‌های استاد امین: در پیام سفر دوم وضعیت خاصی پیش بینی شده، همسفر از بندی که آزاد شده‌ای تو را سرمست نگرداند و سفر دوم هم سخت و هم سهل است. این سرمست شدن وضعیت خطرناکی است که همسفر فکر می‌کند خیلی می‌فهمد و به خودش اجازه می‌دهد از بالا به همه چیز نگاه کند، در اثر احساساتی که در طول خدمت یا لژیون دریافت کرده، پر از شور و هیجان و اعتماد به نفس می‌شود، دچار توهم دانایی می‌شود، شبه افیونی چند برابر شده؛ ولی دانایی و عقل رشد نکرده و نشانه آن هم این است که رفتار و اخلاق و حرف زدن تغییر می‌کند، این دقیقاً مانند انسان مستی هست که نمی‌داند چکار می‌کنید و مشکل‌ترین موضوع این است که تشخیص دهی مست هستی و در کنگره ۶۰ هدف از رسیدن به دانایی، یادگیری علم و هنر چگونه زیستن است، اینکه چگونه از زندگی کردن در زمان حال لذت برد و به خاطر اشتباهات گذشته افسرده نشد یا نگران آینده نبود و مثبت نگر بود، در واقع دانایی عام در پرتو شناخت انسان اینکه انسان مجموعه خوبی ها و بدی‌ها است و به ما می‌آموزد که چگونه در کمال صلح و آرامش و سازگاری کنار انسان‌ها زندگی کنیم. در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر این پیام زیبا را می‌خوانیم که میزان دانایی به سواد نیست، به تمدن نیست، مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست، بایستی انسانی اندیشید. اینجا به این نکته می‌رسیم که چرا بعضی از افراد تحصیل کرده، مثلا جراح قلب یا استاد دانشگاه، نمی‌توانند مردم‌دار باشند و یا انسان‌ها را طبق معیار اشتباه خود درجه‌بندی می‌کنند و یا دچار اعتیاد می‌شوند؛ چون فقط در یک  شاخه به دانایی رسیده‌اند. سازمان یونسکو شش آیتم برای سواد که همان دانایی عام هست تعریف کرده: سواد عاطفی، یعنی در ایجاد رابطه با همسر، فرزند، استاد، موفق باشی و زمانی که منافع به خطر افتاد رفتار عوض نشود، سواد ارتباط با افراد جامعه، سواد مالی، همان چگونگی پس انداز است که آقای مهندس بارها آموزش داده‌اند، سواد رسانه‌ای، تشخیص رسانه دروغ از راست که اطلاعات فرد غیبت کننده هم رسانه هست و سواد آموزش و پرورش، همان سواد خواندن و نوشتن هست و سواد کامپیوتری در حد انجام کارهای روزمره، به طور کلی ما از طریق دانایی و اجرای دانسته‌ها ذره ذره به تکامل خود که همان فرمان عقل هست نزدیک می‌شویم و به سعادت و خوشبختی و آرامش می‌رسیم که این تکامل به جهان‌ها و زندگی‌های بعدی ما نیز انتقال پیدا می‌کند.

رابط خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)

عکاس: همسفر مریم رهجو‌ی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)

ویرایش، تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین

همسفران نمایندگی رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .