خدا را شاکرم که خروج از تاریکی اعتیاد و رسیدن به درمان و روشنایی قسمت مسافرم شد هر دو از شب قبل خواب به چشممان نیامد و با خود میگفتیم نکند برای پارک رفتن خواب بمانیم. بالاخره روز جمعه رسید خدمت آقای مهندس به پارک طالقانی رفتیم خیلی حس خوبی بود وقتی نزدیک آقای مهندس شدیم برای گرفتن رهایی پاهای من سست شده بود انگار روی پاهام راه نمیرفتم پرواز میکردم. زمانیکه رهایی را از دستهای پر مهر آقای مهندس گرفتیم انگار یک بار سنگین از روی دوش من برداشته شد خیلی سبک شدم.
خدا را شکر میکنم که ما هم این حس را تجربه کردیم. این روز بهترین روز برای من و مسافرم بود که دو سال و نیم سفر اولی بودیم و همیشه تو رویاهایمان منتظر این لحظه بودیم. خدا را شکر برای وجود کنگره که خانوادههای رنج کشیده مانند ما میآیند و به درمان میرسند الحق که درمان اصولی و قطعی است. مسافر من کاملاً احیا شده هیچ اثری از مصرف کننده بودن در چهره او نیست خواب خوبی دارد در سلامت و آرامش است همه اینها را مدیون کنگره۶۰ و کمکهای بیمنت راهنمایان عزیزمان خانم بیتا و آقا محمد میباشیم دلسوزانه همیشه در کنار ما بودند و کمک کردند تا از تاریکی خارج شویم از راهنمای خوبم خانم بیتا تشکر میکنم از خداوند برایشان سلامتی و آرامش خواستارم و از راهنمای مسافرم آقا محمد هم سپاسگزارم صحبتهای ایشان با مسافرم و لژیون پربارشان روی مسافر من در پروسه درمان خیلی تأثیرگذار بود. خدا را شکر و آرزو میکنم هر کسی که در رنج و تاریکی اعتیاد است راه کنگره برای آنان نمایان شود.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر بیتا (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
112