English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته مسافر حمید لژیون ۵

دلنوشته مسافر حمید لژیون ۵

به‌ نام‌ قدرت‌مطلق الله

 

در دل تاریکی نوری شدی بر من

 

روحی دوباره دادی به این تن

 

ای کنگره۶۰ ای خانه امن

 

تو شدی ناجی و من، دوباره شدم من!

 

روزگاری بود که در تاریکی و گمراهی غرق شده بودم.

روزهایی که آئینه با من غریبه بود و خودم را نمی شناختم.

روزهایی که دست‌هایم خالی از امید و دلتنگ لبخندی از ته‌دل بودم.

اما تقدیر مرا به آغوش پر مهر کنگره۶۰ سپرد.

اینجا دوباره متولد شدم‌.

اینجا در کنار همسفران و مرزبانان و راهنماها، قدم به قدم از ظلمت به نور رسیدم.

آموخته‌ام که راه همیشه هموار نیست. با ایمان و صبر می توان از سخت‌ترین مسیرها عبور کرد.

اینجا یاد گرفتم ناامیدی پایان راه نیست، بلکه آغاز مسیری با دانش و حرکت جدید است.

کنگره۶۰ تو فقط یک سازمان نیستی، تو یک خانواده‌ای.

خانه‌ای که در آن عشق بلاعوض جاری است و دست‌هائی که بی‌منت بلند می‌شوند تا دیگری را از اعماق تاریکی بیرون بکشند.

امروز به شکرانه این تولد دوباره، در کنگره ایستاده‌ام. 

با تمام وجود می‌گویم؛ ممنونم از تو که به من نشان دادی زندگی هنوز هم زیباست.

ممنونم که به من امید و ایمان بخشیدی.

 

 

دلنوشته مسافر حمید لژیون ۵

رابط خبری و پیگیری مسافر مجید لژیون ۷

مسئول سایت مسافر حامد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .