جلسه هشتم از دوره چهلم کارگاههای آموزشی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شهرری به استادی همسفر اعظم، نگهبانی همسفر نازنین و دبیری همسفر افسانه با دستورجلسه «عدالت، آیا همه افراد در کنگره۶۰ باهم برابرند؟» روز سهشنبه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
موضوع جلسه امروز عدالت است. عدالت یکی از ضلعهای مهم در مثلث دانایی است. عدالت یعنی هر چیزی در جای درست خودش قرار بگیرد؛ یعنی بینظمی وجود نداشته باشد. بعضی وقتها ما با خودمان میگوییم: خدایا این عدالت تو نیست، من چیز دیگری میخواستم؛ اما این نگاه اشتباه است؛ چون بسیاری مواقع عدالت را با مساوی بودن اشتباه میگیریم، در حالیکه مساوی بودن همیشه به معنای عدالت نیست. کسیکه میخواهد عدالت واقعی را تجربه کند؛ باید حتماً دانش و آگاهی نسبت به عمل سالم داشته باشد تا بتواند به عدالت الهی برسد. هر کس که به جایگاهی رسیده است، براساس عدالت خداوند و تلاش، رفتار و دانشی بوده که در آن زمینه داشته است؛ پس نمیتوانیم بگوییم فلانی به فلان جایگاه رسیده است؛ چون خوششانس بوده یا خدا او را بیشتر دوست داشته است. نه، او با رفتار و شخصیت و آگاهی خود، به آن جایگاه رسیده و این نتیجه عدالت خداوند است.
برای مثال: فرض کنید یک نفر را در خیابان میبینیم که معتاد و کارتنخواب است و فرد دیگری را هم میبینیم که وارد کنگره۶۰ شده، داروی OT مصرف کرده و از آموزشهایی که اینجا به همه بهطور مساوی داده میشود، استفاده کرده است. این دو نفر در یک نقطه نیستند؛ البته عدالت خداوند برای هردو برقرار است؛ اما نتیجه آن برای آن دو متفاوت خواهد بود؛ چون یکی آموزش را بهکار بسته و دیگری نه. آن فرد کارتنخواب هم میتواند همین مسیر را انتخاب کند و تغییر کند؛ اما اگر انتخاب نکند، نمیتواند بگوید: خداوند عدالتش را برقرار نکرده است. همین صندلیهایی که امروز روی آنها در کنگره۶۰ نشستهایم خود نشانه عدالت خداوند است. ما میتوانستیم بیرون از کنگره۶۰ باشیم و اصلاً راهمان به این مسیر نخورَد؛ اما وقتی وارد کنگره۶۰ شدیم، کتاب خواندیم، آموزش گرفتیم، با راهنما آشنا شدیم و شخصیت ما تغییر کرد، درواقع داریم عدالت خدا را تجربه میکنیم.
زمانیکه به کنگره۶۰ آمدم، خیلی ناراحت بودم. با خود میگفتم: چرا من؟ چرا خانواده من باید چنین سرنوشتی داشته باشد و همسرم مصرفکننده باشد؟ ما که حتی در خانواده یک سیگاری هم نداشتیم؛ چرا اعتیاد؟ به زیارتگاه میرفتم، دعا میکردم، گریه میکردم و با خود میگفتم: خدا من را ندیده و عدالتش را در حق من اجرا نکرده است؛ اما نمیدانستم که خدا از قبل این مسیر را برایم تعریف کرده است و قرار بوده من این راه را بیایم. وقتی همسرم وارد کنگره۶۰ شد، ابتدا حس بدی داشتم. فکر میکردم؛ اگر آشنایی من را اینجا ببیند، خجالت میکشم؛ حتی موهبت حضور در این مکان را نمیدیدم و گمان میکردم خدا بر ضد من عمل کرده است؛ اما بعد که با راهنمای خوبم، خانم فاطیما آشنا شدم و صحبتهای ایشان را شنیدم، فهمیدم که عدالت خدا همین است که من را به اینجا رسانده است و حالا این من هستم که باید این مسیر را ادامه دهم و به ثمر برسانم.
به تازهواردهایی که الان ناراحت هستند و از وضعیت مسافرشان گله دارند، میگویم: بدانید که عدالت خداوند همینجا است، شاید بیرون از این مرکز هیچوقت این عدالت را به وضوح نمیدیدیم؛ حتی شاید نمیفهمیدیم که خدا دارد ما را راهنمایی میکند و این از روی محبت و دوست داشتن او است که اینجا هستیم. عدالت خداوند فقط برای ما نیست؛ حتی برای آقای مهندس بنیانگزار کنگره۶۰ هم برقرار شده است؛ اگر خداوند عدالت خود را برای ایشان اجرا نمیکرد، ایشان این کار بزرگ را بهوجود نمیآورد و ما امروز اینجا نبودیم، شاید تکتک ما هم روی این صندلیها نمینشستیم. خدا را شکر میکنم که در این مسیر دوستان و راهنماهای زیادی پیدا کردم. بعضی از آنها برایم از دوستان قدیمی و نزدیک هم صمیمیتر هستند؛ حتی بعضی وقتها که مشکلی برایم پیش میآید به خودم میگویم: اگر عدالت خدا این نبود که من اینجا باشم؛ پس باید کجا میرفتم و از چه کسی کمک میخواستم؟ خدا را شکر که چنین جایی وجود دارد که ما در آن قرار گرفتهایم. از تکتک راهنماها و از آقای مهندس که این بنیان را گذاشت و من را به مسیری که باید در آن باشم هدایت میکند، قدردانی میکنم. این مسیر جایی است که عدالت الهی در آن جاری است؛ باید آن را ببینیم، درک کنیم و شکرگزار باشیم.
مرحله ۳۰ سیدی همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الناز


مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر محمد
تایپیست: همسفر سولاف رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
101