English Version
This Site Is Available In English

یک سال رهایی؛ تولدی دوباره در آغوش کنگره

یک سال رهایی؛ تولدی دوباره در آغوش کنگره

دل نوشته ای به قلم مسافر محمدرضا رهجوی راهنمای محترم مسافر حسین از لژیون دوم نمایندگی بیرجند:

با سلام

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، باورم نمی‌شود که یک سال و سه ماه گذشته باشد...

یک سال از روزی که در سایهٔ محبت کنگره ۶۰، بندهای اسارت را پاره کردم و نخستین نفس‌های آزادی را کشیدم.

محمدرضا هستم، یک مسافر؛ مسافری که سال‌ها در تاریکی گام برمی‌داشت، اما بالاخره چراغی پیدا کرد به نام کنگره ۶۰.

در این یک سال آموختم که رهایی، تنها دوری از مصرف نیست؛ بلکه زنده شدن است، آرام گرفتن است، و ساختن دوبارهٔ خویشتن.

یاد گرفتم صبر کنم، ببینم، بیاموزم و خدمت کنم.

یاد گرفتم که اگر بخواهم، می‌توانم...

آری، من خواستم... و کنگره دستم را گرفت و مسیر را نشانم داد.

امروز، قلبم سرشار از شکر است؛

برای استادانم، برای راهنمایم، برای لژیونم، و برای تمام عزیزانی که بی‌هیاهو چراغ راه من بودند.

به احترام این مسیر، سر تعظیم فرود می‌آورم...

رهایی‌ام، هدیه‌ای بود که از دل تاریکی به روشنایی رسید.

با افتخار و عشق....

ویرایش و ارسال خبر: مسافر جواد لژیون سوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .