گذشته من تلخ و تاریک بود

همسفر فاطمه در دلنوشته خود چنین بیان کرد:
امیدوارم چند خطی که برایتان می‌نویسم بر دلتان بنشیند...
ابتدا خداوند بزرگ را شاکرم به خاطر زندگی امروز و حال خوشی که با مسافرم دارم و در ادامه از تلاش و کوشش تمام اعضای کنگره‌ 60  خصوصاً بنیان‌گذار کنگره جناب آقای مهندس حسین دژاکام، که همه‌ی ما خود را مدیون تلاش‌های بی‌دریغ ایشان می‌دانیم.

گذشته‌ من تلخ و تاریک بود و امروز با آمدن به کنگره و آموزش‌هایی که می‌بینم؛ زندگی پر از آرامشی را دارم و از خداوند ممنون و سپاس‌گزارم که من را از بدبختی‌ها و ناراحتی‌ها و شکست‌ها نجات داد تا بتوانم به سمت نور و روشنایی و راه مستقیم حرکت کنم.

من امروز با ورود به کنگره و یاری راهنمای عزیزم و آموزش‌هایی که در آن‌جا به من داده می‌شود و آشنایی با جهان‌بینی و تغییر در خودم، رها شدم و خودم را  انسانی خوشبخت می‌بینم ؛ من در این مکان مقدس به عنوان همسفر، همراه و همدل مسافری شدم و به سلامتی و سرافرازی می‌اندیشم تا هر دو در کنار هم به فردایی روشن برسیم و از تاریکی‌های زندگی رهایی یابیم.

من امروز یاد گرفتم که در مورد مسائل زندگی تفکر درست کنم؛ برای کارهای درست و مثبت سعی و تلاش کنم و از کارهای ضد ارزشی دوری کنم کنگره 60 نه تنها جسم، بلکه روح  و روان ما را هم تغییر می‌دهد و در آخر تشکر می‌کنم از راهنمای خوبم خانم راضیه عزیز که مرا دل‌گرم کرد تا جاده‌ی پرپیچ و خم زندگی را با امید طی کنم.

امیدوارم تمام کسانی که در باتلاق اعتیاد به سر می‌برند با این مکان یعنی کنگره‌ 60 آشنا شوند و اشک‌هایی که برای اعتیاد عزیزانشان ریختند تبدیل به اشک‌هایی شود که از سر شوق برای رهایی عزیزانشان جاری می‌شود به امید رهایی همه مسافران و همسفران...

نویسنده: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر راضیه ( لژیون سوم )
ویرایش و ارسال: همسفر شقایق رهجو راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دامغان