English Version
This Site Is Available In English

دستور جلسه هفته: عدالت، آیا همه افراد در کنگره 60 با هم برابرند؟

دستور جلسه هفته: عدالت، آیا همه افراد در کنگره 60 با هم برابرند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

درمان، فوق ترک و رسیدن به تعادل، فوق درمان است.
این جمله از نگهبان کنگره ۶۰، مسیر و هدف از درمان اعتیاد را برای ما روشن می‌کند. کنگره ۶۰ معتقد است قطع مصرف مواد مخدر درحالی‌که سیستم ایکس یا تولیدکننده مواد مخدر طبیعی بدن راه‌اندازی نشده است، روان و جهان‌بینی نیز در وضعیت به‌هم‌ریختگی و عدم تعادل به سر می‌برند و این وضعیتی است که ما به آن «ترک» می‌گوییم.
جالب است بدانیم که در بعضی شرایط، این حالت به‌مراتب بدتر از زمان مصرف مواد مخدر و اعتیاد است. گاهاً افرادی دیده می‌شوند که در زمان اعتیاد و باوجود وابستگی به مصرف مواد مخدر مثل تریاک یا شیره، قادر به اداره امور زندگی خود هستند و در جامعه از عهده امورات زندگی و خانواده برمی‌آیند؛ اما همین افراد پس از قطع مصرف مواد و یا همان ترک، در چنان شرایط نابسامانی قرار می‌گیرند که دیگر قادر به اداره امور زندگی خود نیستند.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، نویسنده نقل می‌کند که بیشتر چیزهایی که من از دست دادم در زمان ترک بود نه در زمان مصرف. این واقعیتی است که امیدواریم روزی متخصصین حوزه اعتیاد به آن توجه نمایند.
افرادی که بدون علم و آگاهی اقدام به قطع مصرف مواد می‌نمایند در وضعیتی قرار می‌گیرند که صد رحمت به زمان اعتیاد. زمانی که بدن مخدر طبیعی تولید نمی‌کند، زمانی که روان یا خلق‌وخوی ما به خاطر نبود همان مخدرهای طبیعی کاملاً از تعادل خارج‌شده است و زمانی که جهان‌بینی یا نگرش فرد هنوز در حالت‌های معتاد گونه و افیونی به سر می‌برد، حالتی است که هم اعتیاد وجود دارد و هم خماری. ترکیب اعتیاد و خماری یعنی ترک، یعنی فرد درحالی‌که مواد مصرف نمی‌کند اما هنوز معتاد است و به‌شدت خمار. درحالی‌که در زمان مصرف مواد حداقل دیگر خمار نیست.
کنگره ۶۰ به‌طور کامل مقوله ترک مصرف مواد مخدر را بدون داروی جایگزین مناسب و بدون پروتکل درمانی و آموزش مناسب مردود می‌داند.

درمان فوق ترک است؛

کنگره ۶۰ معتقد است که درمان در نقطه‌ای قرار دارد که اضلاع مثلث درمان اعتیاد یعنی جسم، روان و جهان‌بینی به تعادل رسیده باشند.
به‌واقع، حرکت ما دررسیدن به تعادل که مفهومی از عدالت می‌باشد، از معرفت شروع می‌شود و از معرفت و کسب دانش و آگاهی به عمل سالم می‌رسیم و از نتیجه عمل سالم، عدالت پدیدار می‌گردد.
موضوع عدالت، موضوعی نیست که بتوان به‌راحتی در مورد آن مطلب نوشت یا سخن گفت. اگر به آرم کنگره ۶۰ دقت کرده باشیم، در قسمت بالای آرم، واژه عدالت قرار دارد، در ضلع سمت راست، معرفت و در ضلع سمت چپ، عمل سالم قرارگرفته است.
در موضوع اعتیاد و درمان قطعی آن، رسیدن به تعادل یکی از موضوعات بسیار مهم است و یکی از نتایج آموزش‌های جهان‌بینی می‌باشد. انسانی که بتواند در درون خویش و بین نیروهای درونی خود، عدالت را برقرار کند، قدر مسلم در زندگی بیرونی نیز می‌تواند انسانی عادل و متعادل باشد.
یکی از تخریب‌های مهم اعتیاد و مصرف مواد مخدر در شهر وجودی انسان، بر هم زدن نظم و تعادل نیروهای درونی است. درواقع، بخش اعظم نیروهای درونی صرف مصرف مواد مخدر و حالات ناشی از آن (نشئگی و خماری) می‌شود و در سایر بخش‌ها کمبود انرژی و نیرو به‌وضوح قابل‌تشخیص است.
در فرایند درمان اعتیاد و به تعادل رسیدن جسم، روان و جهان‌بینی، تعادل درونی تا حد زیادی برقرار می‌گردد و از سوی دیگر، معرفت و کسب آگاهی و دانش درست زندگی کردن، ما را به عمل سالم نزدیک می‌کند و درنتیجه به عدالت و تعادل نیز قدری نزدیک می‌شویم.
وقتی از عدالت صحبت می‌شود ناخودآگاه ذهن انسان متوجه شخصیتی می‌شود که سنبل عدالت و محبت است و او کسی جز علی ابن ابی طالب (ع) نیست. او کسی است که با عشق، عقل و ایمان، توانست عدالت را در درون خویش تا حد اعلای خود به وجود آورد و درنهایت، در رفتار خود تا جایی در عدالت پیش رود که به‌عنوان سمبل عدالت شناخته می‌شود.
او الگوی عدالت است، تعریف عدالت است، البته او کجا و ما کجا، حتی درک عدالت او نیز سطح بسیار بالایی از علم، آگاهی و معرفت را می‌طلبد که از ید قدرت فهم و درک ما خارج است.
اولین برداشتی که از عدالت در ذهن انسان خود را به نمایش می‌گذارد، برابری و یکسان بودن است؛ اما باید گفت که مفهوم عدالت در همه‌جا به مفهوم برابری و یکسان بودن و عدل بالسویه نیست. شاید درجایی یا جاهایی مفهوم عدالت برابری باشد، اما در بسیاری جاها نیز این‌گونه نیست.
به‌طورکلی، هر انسانی با توجه به سطح دانایی خود و عملکرد خود، جایگاهی را برای خودش مهیا می‌کند. هر انسانی و به‌طورکلی هر موجودی جایگاهی دارد که دقیقاً نتیجه عملکرد اوست.
هر جایگاهی دارای شرایط خاص خود است، جایگاه خوب، جایگاه بد، بالا، پایین، زشت، زیبا، مؤثر، غیر مؤثر، سفر اولی، سفر دومی، مصرف‌کننده، کمک راهنما، کارتن‌خواب، تزریقی، استاد دانشگاه، پزشک ... .
اگر دقت کنیم می‌بینیم هر انسانی در یک جایگاه قرار دارد و نقش اجتماعی و پایگاه اجتماعی خاص خود را دارد و این جایگاه و این نقش را خودش برای خودش به وجود آورده است. برخورد دیگر انسان‌ها نیز با هرکدام از این جایگاه‌ها متفاوت است.
برای مثال: برخورد ما با یک مصرف‌کننده که در روز چندین بار مواد تزریق می‌کند، با یک استاد دانشگاه متفاوت است. آیا می‌توان گفت که بر اساس عدالت، با این دو جایگاه و این دو شخصیت یک‌جور برخورد شود؟ اگر این‌طور باشد عین بی‌عدالتی است.
در کنگره ۶۰ نیز بر همین اساس، همه باهم برابر نیستند، تازه‌وارد یک جایگاه دارد، سفر اولی یک جایگاه دارد، راهنما، مرزبان و دیده‌بان و نگهبان کنگره نیز هرکدام جایگاه‌های خاص خود را دارند، البته از بعضی جهات این جایگاه‌ها ممکن است یکسان باشند؛ مثل‌اینکه همه ما در هنگام جلسه روی یک صندلی معمولی می‌نشینیم و از این بابت با یکدیگر فرقی نداریم و یا اینکه همه ما مسافر هستیم و زمانی که وارد کنگره ۶۰ می‌شویم تمام عناوین و القابمان را بیرون از درب کنگره می‌گذاریم و به‌عنوان یک مسافر وارد می‌شویم، اما در بسیاری موارد نیز جایگاه‌ها باهم برابر نیستند.

در یک لژیون، آیا سفر اولی که بسیار خوب سفر می‌کند و حرف راهنمایش را گوش می‌کند، با سفر اولی که حرف راهنمایش را گوش نمی‌کند و بسیار نامنظم است، باهم برابرند؟ آیا راهنما باید یک‌جور با آن‌ها رفتار کند؟
آیا آن‌هایی که خدمت می‌کنند باکسانی که خدمت نمی‌کنند، برابرند؟
آیا کسانی که روی زمین فساد می‌کنند باکسانی که به دیگر انسان‌ها خدمت می‌کنند، برابرند؟
آیا کسانی که می‌دانند باکسانی که نمی‌دانند، برابرند؟
آیا کسانی که عبد صالح هستند، به دنبال صلح و محبت هستند، باکسانی که به دنبال دعوا و حاشیه و دو به هم زنی و غیبت هستند، برابرند؟
آیا کسی که راهنما شده و لژیون دارد، باکسی که چندین سال است که به کنگره می‌آید و هنوز حتی به رهایی هم نرسیده است، برابرند؟
آیا کسی که مرزبان کنگره است با شخصی که کوچک‌ترین خدمتی به کنگره ۶۰ نمی‌کند باهم برابرند؟

خیر، این‌ها باهم برابر نیستند. هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند و برخوردها با این جایگاه‌ها بسیار متفاوت است.
اگر بگوییم که این بی‌عدالتی است، باید بگوییم که خیر، این‌ها عین عدالت است، اگر با همه این جایگاه‌ها یک‌جور برخورد شود، عین بی‌عدالتی است.
پس در کنگره ۶۰ همه افراد باهم برابر نیستند. اگر می‌بینیم که برخوردها یکسان نیست ناراحت نشویم، البته درک این موضوع و هضم این موضوع کمی سخت است، شاید هم خیلی سخت باشد، اما باید یاد بگیریم و بپذیریم که برخوردهایی که با ما می‌شود، عین عدالت است و این نتیجه جایگاهی است که خودمان برای خودمان فراهم کرده‌ایم.
یک مصرف‌کننده مواد مخدر اگر مصرف نکند خمار می‌شود، زجر می‌کشد، خانواده او را بیرون می‌کند، در جامعه جایی ندارد، جایگاه او زیر پل‌ها و در بیغوله‌هاست. این عدالت است، اما اگر حرکت کند و تلاش کند و اعتیاد خود را درمان کند، یعنی جایگاه خود را تغییر دهد، کل برخوردها با او عوض می‌شود، همه او را دوست دارند و او را تحویل می‌گیرند و به او احترام می‌گذارند و دیگر جایش زیر پل‌ها نیست. پس اگر بخواهیم می‌توانیم جایگاهمان را تغییر دهیم و به‌جایی برسیم که می‌خواهیم.
معمولاً جایگاه‌های بد و نامطلوب، جایگاه‌هایی هستند که در مسیر خارج از صراط مستقیم به آن‌ها می‌رسیم؛ اما در صراط مستقیم، همه جایگاه‌ها مطلوب هستند، در صراط مستقیم همه‌چیز وجود دارد احترام، محبت، دوست داشتن، امکانات مادی و معنوی و همه‌چیزهایی که انسان آرزوی داشتن آن‌ها را دارد و در یک کلمه، هر آنچه هست، بارش رحمت است.

با احترام مسافر علی خدامی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .