English Version
This Site Is Available In English

تفکر به تنهایی نمایانگر راه نیست

تفکر به تنهایی نمایانگر راه نیست

دوازدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دلیجان به استادی همسفر پریسا، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر صدیقه با دستور جلسه «وادی پنجم (در جهان تفکر تنها قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید.) و تاثیر آن روی من » روز چهارشنبه ۱ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان پریسا هستم همسفر.
بیش از هر چیز، سپاسگزارم از تمامی عزیزانی که نوشتارها را خواندند و از خانم صدیقه بزرگوار که با دقت و دلسوزی گزارش کاملی ارائه فرمودند. از صمیم قلب، شاکر خدای مهربانم هستم که امروز این فرصت را به من داد تا بر این صندلی بنشینم، در کنار شما عزیزان بیاموزم و بهره‌مند شوم.
از مرزبانان گرامی، از خانم پریسا، ایجنت محترم، و همچنین خانم مرضیه، نگهبان جلسه، کمال تشکر را دارم که امکان خدمت امروز را برایم فراهم کردند.
موضوع جلسه‌ی امروز وادی پنجم است. حقیقتاً امروز که مشغول شنیدن سی‌دی‌های مربوط به این وادی بودم، درک عمیق‌تری یافتم از اینکه چقدر این وادی کامل، جامع و کاربردی‌ است، گویی تمام آنچه که باید در زندگی بدانم تا در مسیر مستقیم قرار بگیرم و در کنار مسافرم به آرامش برسم، در همین  وادی نهفته است.
ما چهار وادی پیشین را پشت سر گذاشته‌ایم که اغلب به تفکر می‌پرداختند؛ اینکه مسئولیت زندگی‌مان را بپذیریم و آن را به گردن دیگران نیندازیم. اما اکنون به وادی پنجم رسیده‌ایم که عنوان آن چنین است: در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل می‌نماید.
یعنی چه؟ یعنی صرفاً تفکر کردن کافی نیست؛ اکنون وقت آن رسیده که آن اندیشه‌های صحیح را به مرحله‌ی عمل برسانم. تا زمانی که حرکتی نکنم، تفکر به تنهایی مرا به مقصد نمی‌رساند. این وادی به‌روشنی برای ما نشانه‌گذاری کرده و گفته است که چه باید بکنیم تا به آرامشی که می‌طلبیم، برسیم.
در این مسیر، به سه جهان اشاره شده: جهان خواب، جهان خاکی  یا دنیای مادی ما و جهان ذهن. و  این جهان ذهن، چه دنیای پرتوان و عمیقی‌ است ، ذهنی که اگر با ترس، اضطراب و ناامیدی درآمیزد، آرامش را از ما می‌گیرد؛ اما اگر آن را تزکیه کنیم، ما را به سوی تعادل خواهد برد.
آقای مهندس در این وادی، هفت پله را برای رسیدن به تعادل معرفی کرده‌اند که هر کدام را باید آرام، با تفکر و آگاهی طی کنیم. نخست، برگشت از ضد ارزش‌هاست. هرکس باید به درون خود بنگرد و ضد ارزش‌هایش را شناسایی کند. اعتیاد، یک ضد ارزش بزرگ است، و ورود ما به کنگره یعنی تصمیم برای بازگشت از این مسیر نادرست،یعنی توبه.
پله دوم، خودداری‌ است. اگر در انجام کاری تردید دارم که آیا درست است یا نادرست، باید از انجام آن خودداری کنم. پس از آن، قناعت است، استفاده‌ی بهینه از حداقل امکانات. یاد بگیریم از کم، بیشترین بهره را ببریم.
پله بعدی صبر است که واقعاً سخت است    خصوصاً در سفر اول، اما باید با صبوری، ده تا یازده ماه را طی کنیم تا مسافرمان به رهایی برسد. صبر نام یک گیاه تلخ است که میوه شیرینی دارد‌.  پس از آن، پرهیز از تجسس، قضاوت و غیبت است. نباید در امور یکدیگر کنجکاوی کنیم، قضاوت نابه‌جا داشته باشیم یا پشت سر دیگران حرف بزنیم.
سپس، پله پس‌انداز مطرح می‌شود. آقای مهندس تأکید دارند که این فرهنگ را به فرزندانمان نیز بیاموزیم. من خودم برای شرکت در لژیون سردار، پس‌انداز را جدی گرفتم. دو سال است که در این لژیون شرکت می‌کنم و بسیاری از گره‌های زندگی‌ام با این کار باز شده‌اند.
لژیون سردار، مکانی‌ است برای جبران خسارت‌هایی که به خود، خانواده و جامعه زده‌ایم. بخششی که در این مسیر می‌آموزیم، خالص و بی‌چشم داشت است. من هر ماه مبلغی را کنار می‌گذاشتم تا بتوانم در لژیون سردار شرکت کنم. حتی از خواسته‌هایی که شاید معقول هم بودند، گذشتم تا بتوانم در این مسیر قدم بردارم. ان‌شاءالله چهار ماه دیگر جشن گلریزان برگزار می‌شود و امیدوارم همه‌ ما بتوانیم در این جشن مشارکت کنیم.
پله هفتم، توکل، رضا و تسلیم است. این پله بسیار دشوار است؛ زیرا باید به جایی برسیم که بدون هیچ خواسته‌ای، تنها تسلیم خواست و حکمت خداوند باشیم. در این مرحله، دیگر از خدا چیزی نمی‌خواهیم، بلکه هر آنچه که او مقدر کرده، با دل و جان می‌پذیریم.
اگر بخواهم دلی سخن بگویم، باید اعتراف کنم که زندگی‌ام را مدیون کنگره ۶۰ هستم. روزی که برای نخستین‌بار قدم در این مسیر گذاشتم، حال خوبی نداشتم. سال‌ها جست‌وجو کرده بودم، اما هیچ‌جا نتوانسته بود به من آرامش بدهد. اما کنگره.جایی بود که با آموزش‌ها و محبت راهنمایان عزیزم، مسیرم را پیدا کردم.
روزی تصورش را هم نمی‌کردم که روزی بر این صندلی بنشینم و صحبت کنم، اما امروز تنها یک ماه با شال فاصله دارم، و این از لطف خداوند و تلاش بی‌وقفه‌ی خودم است.
از خدای مهربانم می‌خواهم که ما همگی قدر این صندلی‌ها، این آموزش‌ها، این آرامش و این فضای امن را بدانیم. قدر لحظه‌هایی را که در کنار مسافرمان در خانه چای می‌نوشیم و در آرامش هستیم‌،
من روزی در آستانه‌ی رها کردن زندگی‌ام بودم، اما ایوقتی به درونم نگاه کردم، اینجا د کنگره فهمیدم تمام مشکلاتم 70 درصدش از ناآگاهی و گره های درونی خودم است.کنگره زندگی‌ام را بازگرداند.
سپاسگزارم که با حوصله به سخنانم گوش سپردید.

مرزبان کشیک: همسفر فاطمه
تایپیست و ویراستار: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دلیجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .