وادی پنجم به ما میآموزد که در جهان، تفکر تنها راه مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. در ابتدا این وادی به ما یادآور میشود که ما تنها روی یک نفر میتوانیم حساب کنیم و آن یک نفر کسی نیست جز خود ما! همه چیز به خود ما برمیگردد و تا زمانی که مسئولیت خود را برای حل مسائل و مشکلات و نیز جهت رسیدن به اهداف خود نپذیریم، به جایی نمیرسیم. این وادی میگوید که آموزههای وادی اول تا چهارم؛ اگر وارد مرحله عمل نشوند، ذرهای ارزش ندارند. در وادی پنجم، پای رفتار و کردار و عمل، به میان میآید. ممکن است فردی خیلی علم و دانایی داشته باشد و علوم متعددی را بداند؛ اما به مرحله عمل در نیاورد، در این صورت از تمام دانش خود هیچ بهرهای نخواهد برد.
با الهام از این وادی، آیا میتوانیم به مطالبی که یاد گرفتیم عمل بکنیم یا نمیتوانیم؟ باید بدانیم دانستن، موقعی ارزشمند است که ما آن را در عمل به کار بگیریم. اگر تمام فنون ورزشهای رزمی را بلد باشیم؛ اما نتوانیم در موقع لزوم از آن استفاده کنیم، هیچ فایدهای ندارد! همه چیزهایی که میدانیم برای اجراکردن است. وادی پنجم این حقیقت را مطرح میکند که انسان درآنواحد، در سه جهان زندگی میکند: جهان فیزیکی، جهان خواب و دیگری جهان ذهن. جهان ذهن؛ شگفتانگیزترین جهان بوده و یکی از شاهکارهای خلقت است که ما بهندرت، عظمت آن را درک میکنیم. هرآنچه در صور ظاهر نتوانیم به وجود بیاوریم در جهان ذهنی میتوانیم ساختار آن را تشکیل داده و ایجاد کنیم. کنفیکون در جهان ذهنی میسر است؛ یعنی هرچه بخواهیم، ایجاد میشود؛ اما برای اینکه ساختاری را از جهان ذهنی به جهان بیرون انتقال بدهیم، پارامتری به نام زمان مطرح میشود. جهان ذهنی؛ جهان برنامهریزی و تمرین برای چگونه زیستن در جهان عینی و سایر جهانها بوده و ابزار آن، تفکر است. ما برای انجام هر کاری ابتدا تمام برنامهریزی آن را در جهان ذهن خود انجام میدهیم و مراحل آن کار را بررسی مینماییم. در حین بررسی؛ شاید متوجه شویم که امکان عملیکردن آن برنامه را در اختیار نداریم، پس ساختار ذهنی دیگری را جایگزین میکنیم.
هر ساختاری که در ذهن خود ایجاد میکنیم، اول باید عملیبودن آن را بررسی کرده و سپس آن را اجرا نماییم، چنانچه آن ساختار، قابلیت عملیاتیشدن را نداشته باشد، هیچ فایده و ثمرهای ندارد و فقط زمان خود را هدر دادهایم. در این وادی تمرینی انجام میگیرد تا ساختارهای ذهنی از قوه به فعل دربیاید و باید ساختارهایی را در ذهن خود پرورش دهیم که امکان عملیاتیشدن داشته باشد. برای عملیاتیکردن ساختارهای ذهنی باید بستری فراهم شود و شرایط آن را نیز به وجود آوریم. جهت فراهم نمودن بسترهایی که لازم داریم، باید ترس، اضطراب و ناامیدی را در خود کاهش دهیم و به آرامش برسیم تا بتوانیم در آرامش، ساختارهای ذهنی خود را عملیاتی نماییم.
برای رسیدن به آرامش باید سه اصل را رعایت کنیم، تا اخلاق و رفتار ما تغییر کند: پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم موجب تغییر مثبت و در نتیجه ایجاد آرامش میشود. زمانی که افکار و اندیشه انسان، سالم و مثبت باشد گفتار او نیز سالم خواهد شد و هنگامیکه گفتار انسان سالم شد رفتار او نیز؛ سالم خواهد شد. دوم خودداری از انجام هر کاری که نمیدانیم به نفع ما یا به ضرر ما است. سوم صبر؛ یعنی علاوه بر تحمل هدفمند مشکل، برای حل آن با درنظرگرفتن پارامتر زمان، تلاش نماییم. چهارم قناعت که با الگوبرداری از طبیعت میتوانیم از کمترین امکانات، بیشترین بهره را برای بهبود زندگی خود ببریم و بهترینها را به وجود بیاوریم. پنجم توکل؛ یعنی در همه امور بدانیم که نیرویی ما را حمایت میکند و همزمان با تلاش، به آن نیرو نیز تکیه نماییم. ششم تسلیم و رضا در برابر فرمانهای الهی و هفتم پسانداز و.... در این وادی تفکر بهتنهایی کافی نیست و برای رسیدن به هدف، حرکت و عمل سالم بر اساس مطالبی که ذکر شد، لازم و ضروری است.
در پایان از آقای مهندس سپاسگزاریم که با آموزشهای ناب خود ما را در این هستی راهنمایی مینمایند.
منابع: سیدیهای وادی پنجم و فرمایشات آقای مهندس در جلسات آموزشی
نویسنده و رابط خبری: راهنما همسفر بهار
عکاس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر افسون
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
68