English Version
This Site Is Available In English

کنگره تنها جایی‌ است که قدرتم را به من بازگرداند؛ و عزت‌نفس ازدست‌رفته‌ام را دوباره یافتم.(نمایندگی ارغوان تهران)

کنگره تنها جایی‌ است که قدرتم را به من بازگرداند؛ و عزت‌نفس ازدست‌رفته‌ام را دوباره یافتم.(نمایندگی ارغوان تهران)

ششمین جلسه از دوره شصت و نهم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی ارغوان تهران، با استادی مسافر آتنا، نگهبانی مسافر عاطفه و دبیری همسفر روح‌انگیز، با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، آتنا هستم، مسافر.

خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم. هرچه هستم، مدیون راهنمای خوبم هستم و از شما سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتید تا بتوانم خدمت کنم. دستور جلسه امروز، وادی پنجم است.

دیروز که خواستم صحبت‌هایم را جمع‌بندی کنم، متوجه شدم که این وادی را در زندگی‌ام به‌خوبی بازی کرده‌ام و توانسته‌ام آن را به‌درستی اجرا کنم. وادی پنجم به ما می‌گوید: در جهان ما، تفکر، قدرت مطلقِ حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل می‌کنیم.

در وادی چهارم یاد می‌گیریم که تفکر و اندیشه کنیم؛ اما از وادی پنجم به بعد، باید وارد عمل شویم. این‌که من می‌دانم دروغ گفتن زشت است، کافی نیست؛ بلکه باید عمل کنم و دروغ نگویم. در وادی پنجم، ما را به انجام برخی کارها دعوت می‌کنند؛ از جمله: دوری از ضد ارزش‌ها، تجسس‌نکردن، قناعت داشتن.

اگر بخواهم از تجربه خود بگویم، زمانی که در وادی پنجم آموختم باید برگشت کرد، برایم بسیار دشوار بود که کارهای ضد ارزشی را کنار بگذارم. برایم عذاب‌آور بود، چراکه به آن سبک زندگی عادت کرده بودم.
این‌که خودمختار باشم و کسی کاری به من نداشته باشد، سبکی بود که به آن خو گرفته بودم؛ و واقعاً هم کسی با من کاری نداشت. مدل خودم را داشتم و سبک خاص خودم را زندگی می‌کردم. ما اینجا، در کنگره، آموختم که روش سابق زندگی‌ام باید تغییر کند. باید از آن انسانی که سالیان سال با او زندگی کرده بودم فاصله می‌گرفتم.هر زمان که قصد داشتم کاری ضد ارزشی انجام دهم، یاد نوشتن سی‌دی‌هایم در سفر اول می‌افتادم. اوایل بسیار سخت بود، اما باید انجام می‌دادم.

مورد بعدی خودداری‌کردن؛ خودداری، برای منِ آتنا، سخت‌ترین کار دنیا بود. چند وقت پیش، به این فکر می‌کردم که یک سال است که مواد مصرف نکرده‌ام، و واقعاً برایم غیرقابل‌باور بود. چنین چیزی اصلاً برایم امکان‌پذیر نبود.

من می‌گفتم؛ من زمانی به دنیا آمدم که مصرف نمی‌کردم، ولی حالا که مصرف می‌کنم، باید تاقیام‌قیامت روی ابرها باشم. اما حال، توانسته‌ام با آموزش‌های اینجا، مواد را کنار بگذارم.
هر بار که می‌خواستم کاری ضد ارزشی انجام دهم، یا به فکر گریز می‌افتادم، یا می‌خواستم سرپیچی کنم، به یاد می‌آوردم که اینجا در حال آموزش‌دیدن هستم، و خودداری می‌کردم.
در مواقع سخت، یاد زحمات راهنمایم می‌افتادم و به خودم می‌گفتم؛ با این کار، آزاد نخواهم شد، بلکه گرفتار خواهم شد. اگر بخواهم گوش ندهم و سرپیچی کنم، جای یک نفر دیگر را اینجا اشغال کرده‌ام؛ کسی که در بیرون، در عذاب است.

مورد بعدی که به من کمک کرد، صبر بود. همه به من می‌گفتند که؛ شش‌ماهه به دنیا آمده‌ام! اگر الان اینجا آمده‌ام، باید ماه بعد نتیجه‌اش را بگیرم. اما از راهنمایم، صبر را آموختم. وقتی رفتار او را با سفر اولی‌ها می‌دیدم، می‌دیدم چقدر صبور است؛ حتی با من. ایشان با صبر، توانست مرا که روی آسمان بودم، به زمین بازگرداند.اینجا صبر را آموختم. هر وقت کاری را می‌خواستم، راهنمایم مرا به صبر دعوت می‌کرد. صبرکردن واژه‌ای غریبی برای من بود.

مورد بعدی پس‌اندازکردن. در تمام این ۳۰ سال زندگی، و عمری که از خدا گرفتم، واقعاً بلد نبودم چگونه پس‌انداز کنم. اگر در کارتم هزار تومان باقی می‌ماند، حتماً باید برنامه‌ای برای خرج‌کردنش می‌ریختم.

وقتی می‌دیدم بچه‌های سفر دومی مشارکت می‌کنند و می‌گویند عضو لژیون سردار شده‌ایم، طلا می‌خریم، کارت جداگانه برای پس‌انداز داریم، برایم باورپذیر نبود و فکر می‌کردم دارند تبلیغ کنگره را می‌کنند. اما ذره‌ذره دیدم، آموختم و متوجه شدم که امکان‌پذیر است.
و اما کلام آخر:
کنگره جایی‌ست که خودت را از خویش باز پس می‌گیری و باوجود تمام بلاهایی که سالیان سال، خودت بر سر خودت آوردی، در اینجا درست می‌شوی.کنگره تنها جایی‌ست که قدرتم را به من بازگرداند؛ و عزت‌نفس ازدست‌رفته‌ام را دوباره یافتم، و همان‌طور که ذره‌ذره به اعماق تاریکی رفته بودم،به‌سوی نوربازگشتم.کنگره برای ما خانم‌های مسافر، تنها جایی‌ست که این‌چنین خوب ما را می‌فهمند، بی‌آنکه برچسبی بر ما بزنند؛ ما را می‌شنوند.

تایپ: مسافر بهار - لژیون نوزدهم - نمایندگی ارغوان تهران
ویرایش: مسافر الهام - نمایندگی ارغوان تهران
عکس: مرزبان خبری مسافر هانا
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .