در گذر ایام، فصلهایی رقم خوردهاند که نامشان با افتخار و آرامش همراه است و اکنون یکی از درخشانترین این فصلها به نقطه تجلیل رسیده است؛ فصل خدمت ایجنت نمایندگی صائب تبریزی که با سعهصدر، تدبیر و استواری، بار مسئولیت را بر دوش کشیدند و مسیر را برای همسفران روشن کردند. حضورتان نه تنها تجلی نظم و آرامش، بلکه تصویری ماندگار از عشق به خدمت و خلوص در راه روشنایی بود. اکنون که مسئولیت خدمت را میسپارید، یاد و خاطرتان تا همیشه در جان و دلها خواهد درخشید. آنچه از شما بهجا مانده، فقط خاطرهای از حضور نیست، بلکه نوری است در مسیر طلوع خرد و خدمت، با احترام خداحافظی نمیکنیم؛ بلکه با دعای خیر و قلبی مملو از قدردانی، بدرقهتان میکنیم به فصل تازهای از آگاهی و آرامش.
در خدمت همسفر منیره هستیم، ایشان بعد از رهایی مسافر خود، خدمت مرزبانی و خدمت مقدس شال نارنجی را به اتمام رسانده و در ادامه خدمت ایجنتی نمایندگی را نیز پشت سر گذاشتند، هم اکنون ایشان راهنمای ویلیام وایت و راهنمای لژیون تغذیه سالم در قسمت همسفران نمایندگی صائب تبریزی هستند، مصاحبهای در خصوص تجلیل از جایگاه ایجنتی با ایشان ترتیب دادیم که در ادامه شما را به خواندن این گفتگوی زیبا دعوت میکنیم.
با توجه به جایگاههای مختلف خدمتی که در طول چندین سال در کنگره انجام دادهاید آیا جایگاهی است که دوست داشته باشید دوباره در آن جایگاه خدمت کنید؟
من افتخار خدمت در اکثر جایگاههای خدمتی در ۱۲ سال حضور مداوم در کنگره۶۰ را داشتهام و مفتخر بودم ۵ شال زیبا از جمله مرزبانی، راهنمای تازهواردین، راهنمای شال نارنجی, راهنمای ویلیام وایت و ایجنتی را از دستان پر مهر آقای مهندس دریافت کرده و در آینده نزدیک به لطف خداوند شال راهنمایی تغذیه سالم را هم دریافت خواهم کرد، حدود ۲ ماه قبل دوره مملو از آموزش ایجنتی را به اتمام رساندم و چهارمین شال خدمتی خود را تحویل دادم. هر کدام از این جایگاهها زیبایی و آموزش خاص خودش را دارد؛ ولی اگر فرصتی دوباره در اختیار داشته باشم دوست دارم بازهم در جایگاه راهنمای شال نارنجی خدمت کنم، خدمتی که هیچگاه از آن سیر نمیشوم.
شما در کنگره۶۰ دو سفر انجام دادهاید (نیکوتین و تغذیه سالم) از حس و حال خود قبل و بعد از طی این سفرها برای ما بگویید؟
خدای مهربان را هزاران مرتبه شکر و سپاس میگویم که اذن و فرصت حضور در کنگره را برایم صادر کرده و من توانستم در جهت آموزشهای کنگره قرار بگیرم و ضد ارزشهای صور آشکار و پنهانم را بشناسم و بدانم که باید به جسم خود که امانتی از سوی خداوند است ارزش دهم و جهت سلامتی و رشد معنوی آن تلاش نمایم. اولین سفر من سفر نیکوتین بود که باوری بود در ناباوری؛ چون حتی تصور دوری از سیگار هم برایم غیر ممکن بود چه برسد به رهایی و خلاصی از بند آن اهریمن؛ ولی با کسب آموزشها و فهمیدن اینکه اول باید خودم از ضد ارزشهایم رها شوم، سبب شد تا این مسیر زیبا و پر تجربه را سپری کنم و پس از آن سفر تغذیه سالم را به راحتی انجام دهم. الآن بیشتر از ۸ سال است که از بند نیکوتین و حدود ۱/۵ سال است که از ۲۳/۵ کیلوگرم اضافه وزن رها هستم و با اتمام هر سفرم جانی دوباره یافتهام و گرههای بسیاری در زندگیام باز شدهاند.
خدمت در جایگاه ایجنتی برای شما چه دستآوردها و آموزشهایی به همراه داشت؟
جایگاه ایجنتی فراتر از چیزی است که مینمایاند، من در این جایگاه صبر و گذشت را به معنی حقیقی آموختم و عملاً یاد گرفتم برای رسیدن باید رها کنم و از خود بگذرم که تجربهای تفیس برایم به ارمغان آورد.
آیا بعد از اتمام دوره خدمتی دل کندن از آن جایگاه سخت است؟ چه باید کرد تا به آن جایگاه احساس وابستگی پیدا نکنیم؟
اگر حس مالکیت به چیزی داشته باشیم، دل کندن از آن سخت میشود و کنگره۶۰ بهترین محل برای تمرین جهت هر کاری است. آقای مهندس تدابیر و فرهیختگی خود را هر لحظه نشان میدهند. چرخشی بودن جایگاهها و گذرا بودنشان آموزش بزرگی برای من دارد و از همان بدو ورودم به کنگره این موضوع را دریافته و آموختهام که نباید به هیچ چیز و هیچ جایگاهی دل ببندم. قرار گرفتن در جایگاهها برای تکمیل آموزش من است، نه برای مالکیت یا حکومت من به همین سبب هر جایگاهی را در بازه زمانی خودش با افتخار و حال خوب تحویل دادهام.
انسانی که تنها خدمت در کنگره را مدنظر قرار داده است و پیشرفت در مراحل شغلی و اجتماعی را فراموش کرده آیا میتواند رشد کند و به تکاملی که مدنظر کنگره است برسد؟
یکی از بهترین آموزشهای کنگره برای من این بود که نباید تک بعدی باشم و بتوانم همزمان چند کار را در کنار هم انجام دهم تا به انسان چند بعدی تبدیل شوم؛ یعنی بتوانم همزمان در بین انجام چندین کار و برنامه تعادل لازم را برقرار کنم. همیشه آقای مهندس و خانواده محترمشان بهترین الگو برایم هستند، کنگره بهترین مکان برای آموزش و تمرین و تکرار برای من است و من توانستم تعادل را در امورات زندگی، کار و وظایف کنگره برقرار و به تدریج تمرین کنم و بتوانم به همه آنها برسم.

وادی سوم میگوید: «هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند» چه میشود که گاهی این وادی و این موضوع را فراموش میکنیم و دنبال دیگری هستیم تا کاری برای ما انجام دهد؟
شاید گاهی این چنین تصور میکردم؛ ولی به خاطر ناآگاهیام بوده، پس از آموزش این وادی و درک و لمس آن دیگر نمیتوانم در یک جا بنشینم و بدون اینکه کاری انجام دهم، منتظر کمک دیگران باشم، یاد گرفتم، زمانی کمک برای من خواهد رسید که اول خودم به فکر خودم بوده و حرکت کنم و در ادامه اگر در مسیر خوب و درست قرار بگیرم، نیروهای کمکی هم به یاریام خواهند آمد و این موضوع یعنی منتظر کمک دیگران بودن، از القائات نیروهای شیطانی برای شکست انسان است.
شما در اکثر جایگاههای خدمتی جزو اولینهای نمایندگی صائب تبریزی بودید و همیشه شاهد تلاشهای بی وقفه شما بودهایم، آیا در این مدت احساس خستگی کردهاید که دیگر نخواهید ادامه دهید؟
خداوند را شکرگزار هستم که تا الان چنین اتفاقی نیفتاده و امیدوارم از این پس همچنان توفیق خادم کنگره بودن برایم باقی بماند و تا جان دارم در کنگره بمانم و خدمت کنم.
آقای مهندس همیشه میفرمایند: الگو باید بینقص باشد، این بینقص بودن را برای همسفرانی که اول راه هستند چگونه توصیف میکنید؟
برای انجام هر کاری نیازمند یک الگو و مربی هستیم که اگر این الگو در هر کاری بدون ایراد و بدون نقص باشد، آن کار یا راه با موفقیت پیموده میشود؛ چون الگو یا قالب خیلی مهم است. برای شروع هر کار یا راهی ابتدا به مربیان یا پیشکسوتان آن نگاه میکنیم؛ اگر بدون نقص باشد، میتوانیم در آن راه قدم بگذاریم و چشم بسته از روی علامتهای گذاشته شده مسیر را طی کنیم. مثلاً در مورد اضافه وزن وقتی روش کنگره را با روشهای درمانی شایع در جامعه به عنوان الگو کنار هم قرار میدهیم و محسنات و معایب آنها را میسنجیم میینیم که در کنگره۶۰ کاهش یا افزایش وزن بدون هیچ عوارض و محرومیتی در بازه زمانی کوتاه مدت ۱۰ ماهه انجام میپذیرد و پی به بینقصی آن میبریم و با آسودگی خیال در آن راه قدم میگذاریم. این در همه امورات صادق است. وقتی خودم دروغ بگویم یا عمل ضد ارزشی انجام دهم، دیگر نمی توانم به عنوان یک الگو و مربی آیینه دیگران باشم.
یک راهنما چگونه میتواند رهجو را به سمت خدمت کردن و ماندن در کنگره سوق دهد؟
جواب سوأل قبلی میتواند برای این سوأل نیز صادق باشد. بیحاشیه و بینقص عمل نمودن راهنما و در مسیر آموزشهای کنگره قرار دادن رهجو یکی از نکات مهم برای شروع خدمت رهجو است. اینکه رهجو یاد بگیرد خدمت را بیچشمداشت و خالصانه فقط برای حال خوب خودش انجام بدهد باعث میشود لذت انجام کار را دریافت و خدمت کردنش ادامهدار شود.
برای پیشرفت نمایندگی آیا تنها تلاش و کوشش راهنمایان، مرزبانان و ایجنت نمایندگی کافی است؟
در یک اجتماع هر کاری که بهصورت انفرادی انجام پذیرد، به سرانجام نمیرسد. مشارکت و اتحاد جمعی سبب رشد و پیشرفت در هر جایی میشود. انحصارطلبی و تکروی سبب فروپاشی هر سیستمی میشود.
به عنوان فردی که شاغل هستید و گاهی چندین جایگاه خدمتی در کنگره۶۰ را بر عهده داشتهاید، چگونه میتوانید میان این دو تعادل برقرار کنید و به همه آنها برسید؟
من در کنگره تمرین کردم که تک بعدی نباشم و از قانون رسیدن به فرمان عقل استفاده کردهام. حضور به موقع در جلسات، انجام مرتب امور روزانه زندگی و شغلم با برنامهریزی که یاد گرفتم باعث شد تا بتوانم در جامعه، کنگره و خانواده با موفقیت خدمتگزاریهایم را انجام دهم که انشاءالله خداوند از من بپذیرد.
به عنوان فردی که از اوایل تأسیس شعبه صائب تبریزی بودهاید، همسفران چگونه پیام کنگره۶۰، را به افرادی که از بیماری اعتیاد در رنج هستند، انتقال دهند؟
اگر آن چیزی که در کنگره یاد گرفتهام را در زندگیام عملی کنم، انعکاس آن در رفتار و روابطی که در زندگی روزمره با انسانها دارم دیده میشود و کسانی که با آنها در ارتباط هستم، شاهد تغییراتم میشوند و این بهترین روش رساندن پیام کنگره است.
آیا همسو بودن با آموزشهای کنگره۶۰ به عبارتی کاربردی کردن آموزشهای جهانبینی سخت است؟
انجام بعضی کارها در حرف راحت است؛ ولی در عمل بسیار سخت اما آموزشهایی که در کنگره تحت عنوان جهانبینی دریافت میکنیم، کار را برایمان آسان میکند؛ چون دانستن معنی عمیق مفاهیم و اینکه به چه دلیل نباید کاری را انجام بدهم یا ندهم کمک میکند تا آگاهیام بالا برود و اگر دلیل صحیح هر کاری را بدانم به راحتی میتوانم در انجام دادنش تصمیم بگیرم که دانش جهانبینی کنگره به زیبایی و با زبان ساده این مفاهیم را برایم آموزش میدهد و اینکه بدانم هر عملی در هر جهتی انجام میدهم، ابتدا ثمرهاش برای خودم است و بعد برای دیگران، حال این عمل چه خوب و چه بد باشد.
چگونه میشود انسان به مرحلهای برسد که بیقید و شرط خدمت کند، بدون اینکه ذرهای انتظار برگشت داشته باشد؟
برای اینکار عشقی خاص و بلاعوض لازم است که به نظرم با آموزشهای جهانبینی کنگره و ۱۴ وادی که برای رسیدن انسان به وادی عشق و محبت کمک میکنند تا انسان بتواند درون خود را از کینه و نفرت پاک کند تا به فرمان عقل نزدیک شود.
بودن در کنگره و ساعاتی را که در کنگره هستید را چگونه معنا میکنید؟
من همیشه در کنگره با عشق و علاقه خاصی حاضر شدهام و هیچ وقت در کنگره احساس خستگی نکردهام؛ حتی الآن که لژیون ندارم و فقط جهت کسب آموزشها و خدمت در کنگره حاضر میشوم و بعد از جلسات تنها مینشینم بازهم لذت خاصی دریافت میکنم و وقتی زنگ پایان جلسه زده میشود ته دلم میگویم حیف! امروز هم تمام شد. این ساعات از مفیدترین و بهترین ساعات عمرم هستند که قدردان هر لحظه آن هستم و از آقای مهندس بینهایت سپاسگزارم که اجازه حضور در کنگره را برایمان دادهاند.
مصاحبهکننده و طراح سوألات: راهنما تازهواردین همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون نهم)
عکاس: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
135