ذهنم قوی بود، اما در عمل خیر، قادر نبودم آنچه را که در ذهنم رژه میرفت، اجرایی کنم. چقدر خوب میشد، اگر آنچه در ذهن داشتم، به آنی اجرا میشد؛ ولی این ویژگی در انسان در این بعد از جهان خاکی وجود ندارد و فقط این ویژگی مختص به قادر مطلق است. در کنگره با آموختن وادی پنجم متوجه شدم که چگونه تفکر خود را به مرحلهی اجرایی برسانم، چرا که تفکر به تنهایی ارزشی ندارد. پلهها را یکییکی باید بالا رفت و نمیشود یک دفعه قدم برداشت و روی پله آخر ایستاد؛ پس با صبر شروع کردم و آموختم آنچه را که ساده شنیده بودم؛ تجسس ،قضاوت و غیبت مسائلی هستند که باید از این ناهنجاریها و ضدارزشها دوری کنم و توکل کنم به قادر مطلق و راضی باشم به رضایش و تسلیم در برابر حق. وادی پنجم، تمام دستورات قرآنی را یادآوری میکند که دروغ گفتن، رشوه دادن و رشوه گرفتن، در کار دیگران مداخله نمودن، قضاوت و تجسس کردن همه ضدارزش هستند و صبر؛ با اینکه سخت است؛ اما نتیجه آن بسیار شیرین است.
همیشه پس انداز کارم را هموار کرده بود، قناعت و پسانداز راهگشای زندگی من بود. در وادی پنجم بیشتر به اهمیت آن پی بردم. گاهی میان گریههایم از خداوند میخواستم، زود به خواستههایم برسم و شرایط سخت، دست از سرم بردارند و آسانی وارد زندگی من شود؛ اما توان تسلیم در برابر خواست پروردگار را نداشتم، مدام فکر میکردم کجای راه زندگی را به غلط رفتهام؟ چرا باید مشکلات فقط بر سر زندگی من آوار شوند؟ مستأصل و درمانده بودم، فقط و فقط نشخوار فکری؛ روزم را به شب تار کشیده بود، حالم روز به روز خرابتر میشد و افکاری که به ذهنم میآمد، همه باعث میشد دیگر توانی برای کارهای روزمره زندگی نداشته باشم. وقتی به کنگره آمدم نور، روشنایی و مهربانی میزبان دل ناامیدم شد. با آموختن وادیها به زبانی ساده به زندگی رسیدم و امید در دل من جرقه زد؛ دیگر به مشکلات زندگی به چشم عذاب نگاه نمیکردم؛ بلکه با صبر، اندیشه و تسلیم آنها را پلی برای رسیدن به آرامش و موفقیت خود میدانم.
نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) دبیر دوم
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم) نگهبان
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
94