مقاله مسافر داود

وادی پنجم 

در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید.

وقتی به خورشید نگاه می‌کنی یک گوی نورانی می‌بینی! ولی اگر به درون آن بروی با چه روبرو می‌شوی و وضعیت با آنچه از بیرون می‌بینی چقدر متفاوت است!؟ انسان نیز همین گونه است.

در نظر اول انسان از بیرون مقداری گوشت و پوست و استخوان است اما درون او دنیایی بسیار عظیم و شگرف است. انسان همزمان در جهان های مختلف زندگی می‌کند که یکی از آنها جهان ذهنی است! برای انجام هر عملی در ابتدا بایستی آن عمل را در جهان ذهنی برنامه ریزی کرد و انجام داد و برای انجام و عملی کردن آن کار باید از ترس، اضطراب، ناامیدی، عدم اعتماد به نفس و نکات منفی بسیاری عبور کرد و پا به مرحله عملیاتی کردن گذاشت و هر چقدر ما در ذهن خودمان بررسی و برنامه ریزی کنیم تا وارد مرحله عملیاتی کردن نشویم، آن کار عملی نمی گردد و برای خروج از آن نکات منفی، همان طور که آب کثیف را برای تمیز کردن باید تصفیه کرد، انسان نیز باید تصفیه و پالایش انجام دهد! که برای صعود یا خروج از اضطراب، نگرانی، پریشانی، ناامیدی، بیماری و.... بایستی پله هایی را به مرور زمان طی کرد که به آنها اشاره می‌کنیم: 

1- دوری از ضدارزش ها 

2- خودداری 

3- قناعت 

4- صبر 

5- تجسس ، قضاوت ، غیبت 

6- پس انداز 

7- توکل ، رضا ، تسلیم

مسافر داوود لژیون مرزبانی 

بارگذاری مسافر حامد