مسافر رامین در رابطه با برداشت خود از دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» اینچنین نوشت :
یکی از بزرگترین موانع تغییر در انسان، این توهم است که «فهمیدن» به تنهایی کافیست؛ اما وادی پنجم با صداقت و شجاعت اعلام میکند که هیچ تغییری بدون “حرکت”، بدون “عمل”، بدون “پیمودن راه” رخ نمیدهد.
در این وادی، ما از مرز ذهن عبور میکنیم و وارد میدان تجربه میشویم.
از نگاه روانشناسی، آنچه انسان را در رنج و تکرارهای دردناک نگه میدارد، نه نادانی صرف، بلکه فقدان عمل آگاهانه است.
دکتر «کارل راجرز» میگوید: “تغییر واقعی وقتی آغاز میشود که فرد، مسئولیت اعمال و تصمیمات خود را بپذیرد، نه فقط احساس و افکارش را تحلیل کند.”
این دقیقاً همان چیزیست که وادی پنجم ما را به سوی آن هدایت میکند: حرکت از دانستن به شدن.
کسی که سالها در تاریکی اعتیاد زندگی کرده، شاید بارها آرزو کرده که “ای کاش رها شوم”، اما صرف آرزو یا فهم مضرات مواد، موجب رهایی نشده.
تا زمانی که او وارد عمل نشود، تا صبحها بیدار نشود، جلسات را جدی نگیرد، جهانبینی را در زندگی جاری نکند و برای اصلاح خویش حرکت نکند، هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
این همانجاست که تفکر، اگر تنها بماند، «قدرت حل» نخواهد داشت.
در فلسفهی وجودی «هایگر» آمده است: “انسان موجودیست که هستیاش، پروژهای در حال شدن است.”
یعنی من آن نیستم که فکر میکنم هستم، بلکه آنم که در مسیر شدنم.
وادی پنجم بهروشنی این مفهوم را عملی میکند:
تا زمانی که فقط میاندیشم ولی گامی برندارم، هنوز در تاریکیام.
کنگره، بستر حرکت هوشمندانه
در کنگره، یاد میگیریم که هر تفکر درستی باید به عمل درست ختم شود.
ما نهفقط فکر میکنیم که «باید تغییر کنیم»، بلکه ابزار تغییر را میآموزیم:
حرمت، خدمت، جهانبینی، نظم، آموزش، خواب بهموقع، تغذیه، مشارکت و…
تمامی اینها نمودهای حرکتاند.
اینجاست که قدرت واقعی ظهور میکند.
برای من، وادی پنجم یعنی لحظهای که تصمیم گرفتم برخیزم.
نه فقط در ذهنم بمانم، بلکه برای رهایی، قدم بردارم.
یاد گرفتم که اگر مسیر را نروم، حتی بهترین افکار هم در من پوسیده خواهند شد.
ولی اگر گام بردارم، حتی سادهترین تفکر، میتواند دریچهای باشد به سوی نجات و نور.
نگارش : مسافر رامین (لژیون یکم راهنما آقای جواد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
54