وادی پنجم، آموزش عمل به تفکرات مثبت است

امروز سه شنبه ٣١/٠۴/١۴٠۴ جلسه دوم از دوره ششم سری کارگاههای خصوصی مسافران کنگره ۶٠ زاهدان با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» به استادی مسافر حسینعلی ، نگهبانی مسافر اسحاق و دبیری مسافر رضا آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه هستم از جناب مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم از آقا جواد ایجنت محترم شعبه و راهنمای ارجمندم آقا محمد عارف و تمام دوستانی که با اخلاق و رفتار حسنه خود به من کمک کردند بی‌نهایت سپاسگزارم.
در مورد «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» باید اینجوری بگویم که درمان وقتی به اتمام می‌رسد که کامل شود مثلاً اگر در کار ساختمانی کوچکترین نقصی از آن باقی بماند دلالت بر عدم انجام آن دارد و کامل نیست. درمان من هم زمانی به پایان می‌رسد و کامل می‌گردد که نقصی در آن آشکار نباشد و به طور کامل انجام شده باشد درمانی که مثلاً در تفکرم نقص باشد یا از نظر فکری به حالت مطلوب نرسیده باشم ناقص است و به آن درمان اطلاق نمی‌گردد.
وقتی من در حال درمان هستم درست روی یک دیوار باریکی در حرکتم اگر به قوانین و مقررات کنگره پایبند باشم و عمل کنم و به فرمان باشم و از راهنمای خود حرف شنوی داشته باشم و تعهد عملی به تکالیف مشخص شده را داشته باشم این مسیر یا دیوار باریک تبدیل به راهی عریض و پهن برای من خواهد شد.
این تبدیل یک شرط مهم دارد ؛ اولویت من درمان باشد و با تمام وجود خواهان درمان و خواسته رسیدن به تعادل داشته باشم و با هیچ قیمتی از این مکان امن و مقدس دست نکشم و به قول معروف «اگر از در خارج کنند از پنجره وارد شوم».
در طول ده سال مصرف علی رغم اینکه به فکر ترک و کنار گذاشتن مواد بودم ولی هیچ اقدامی از هیچ روش و متدی بهره نگرفتم و تنها فکرش را در سر می‌پروراندم.
در طول مصرف با توجه به اینکه فردی خجالتی و ترسو بودم وقتی سفر می‌رفتم اولین چیزی که برایم تصمیم می‌گرفت مواد بود و در هر ایست و بازرسی با نهایت اضطراب و دلهره عبور می‌کردم.
کسی در کنگره برای ارتقای درجه و جایگاه بالاتر پا نمی‌گذارد در این مکان مقدس هر کس پربارتر است مانند درختی خمیده‌تر است.
وادی پنجم، آموزش عمل به تفکرات مثبت است وقتی می‌فهمیم که سپاسگزاری امری پسندیده است در خانه ، خانواده و محل کار از این امر مطلوب نسبت به کسانی که به ما خدمت می‌کنند نباید دریغ کنیم.
دلا دیشب چه می‌کردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
شب صحبت غنیمت دار که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد

نگارش : مسافر محمد.س (لژیون یکم راهنما آقای جواد)

عکس و ارسال: مسافر رامین (لژیون یکم راهنما آقای جواد)