این سیدی راجعبه شناخت انسان صحبت میکند که دارای دو چهره صورآشکار و صورپنهان مثل افکار آشکار و افکار پنهان است. بهطورکلی انسان یک موجود ناشناخته است؛ چراکه دارای پیشینه، ذات و فطرت است.
در قدیم به انسان حیوان ناطق میگفتند. این تعریف کاملاً اشتباه است؛ چون تمام حیوانات ناطق هستند و با یکدیگر سخن میگویند؛ ولی ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم و بشناسیم. انسان موجودی نیست که از صفر شروع کرده باشد؛ یعنی دارای یک پیشینه و فطرت است که در طی چندین میلیون سال ساخته شده است. ما از فیزیولوژی انسان چندان اطلاعی نداریم و نمیتوانیم بیماریها را درمان کنیم، فقط میتوانیم آنها را ثابت نگه داریم. تغذیه ناسالم و مواد افزودنی عامل ایجاد انواع و اقسام بیماریها هستند.
صورپنهان انسان مجهول است. جسم ما مثل یک ماشین است و صورپنهان، راننده آن ماشین است. قدرتهای پنهانی در درون ماست که مثلث نفس واحده نام دارد و نگهبانانی که ما را به طرف شر و خیر هدایت میکنند.
مسئله بعدی پنهانکاری است؛ بهعنوانمثال در شعبه تبریز بسیار دیده شده است که این شعبه پیشرفتی نکرده است؛ چون فردی که به درمان میرسد، به دیگران اطلاع نمیدهد که چنین مکانی برای درمان اعتیاد وجود دارد.
آقای مهندس حسین دژاکام در این سیدی به ضربالمثل (چشمم به تو و دلم هوای دگر دارد) در مورد صورآشکار و صورپنهان اشاره کرده است؛ درصورتیکه صورپنهان و صورآشکار با هم متفاوت هستند. در اعتیاد هم صورآشکار و صورپنهان داریم؛ اما همه به صورآشکار آن نگاه کردهاند و به صورپنهان که ناامیدی، افسردگی، گوشهگیری، بیخوابی از علائم آن است، توجهی نکردهاند.
هر انسان مثل یک کهکشان و سیاهچاله است که دنیایی از مسائل خاص خود را دارد؛ ولی ما انتظار داریم همه یکی باشند. ما مسائل را فقط میبینیم؛ ولی عمق مسئله را نمیتوانیم تشخیص بدهیم. خداوند میفرماید: «گاهیاوقات شما چیزی میخواهید؛ ولی من به شما نمیدهم، چون به ضرر شماست».
گاهیاوقات انسان با چشمی وسایل را میبینند که به نفعش باشد؛ ولی به پشت قضیه توجهی نمیکنند، درست همانند داستان حضرت موسی و مرد هیزمشکن است. ما برای هر مسئلهای باید راه حل خودش را پیدا کنیم تا بتوانیم کمکم مشکلات را حل کنیم. بعضىاوقات میخواهیم زمان را حذف کنیم؛ اما امکانپذیر نیست.
ما در کنگره یاد گرفتیم که مسائل مادی خیلی بیشتر از معنویات اهمیت دارند؛ درواقع مادیات و معنویات دو طرف یک سکه هستند که هر کدام به تنهایی سبب انحراف میشوند. در وادی پنجم به پسانداز کردن اشاره شده است. زمانیکه پول داریم، میتوانیم به دیگران کمک کنیم.
مصیبتهایی که بر سر ما فرود میآیند؛ به این دلیل نیست که خداوند با بنده خودش لجبازی میکند یا از او انتقام میگیرد؛ بلکه حکمتی در درون آن نهفته است. در این شرایط انسان شروع به بدوبیراه گفتن میکند؛ اما ناگفته نماند که پایه و ریشه اصلی این مصیبتها در نادانی و جهل ماست. همانطوری که در ابتدای سیدی بیان میکند که خداوندا ما را از جهل و نادانی خودمان نجات بده؛ البته ناگفته نماند که وقتی خداوند یکی از عزیزانمان را میگیرد، حکمتی در آن نهفته است. خداوند میفرماید: «فرصتی به شما میدهم که راهی برای مشکلات خودتان پیدا کنید؛ در نهایت هر غروبی، طلوعی دیگر دارد». روزی سختیها و تنگناهای زندگی تمام میشوند و روی خوشش هم میرسید.
روزهای تعلیم تمامشدنی نیستند و به همین دلیل تمام ایجنتها، دیدهبانها و راهنمایان سیدی مینویسند و این سیدیها مانند تسبیح تمام اعضاء کنگره۶۰ را به هم متصل نگه داشته است. تعلیم دیدن و تعلیم دادن هر دو عبادت هستند؛ بنابراین ما باید قدردان و شکرگزار تمام نعمتهایی باشیم که داریم. ما از صورآشکار و صورپنهان با خبر نیستیم؛ درواقع نباید انسان را ساده در نظر بگیریم.
منبع: سیدی (طلوعی دیگر) از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
59