English Version
This Site Is Available In English

امواج منفی همیشه یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند

امواج منفی همیشه یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند

امواج منفی یا به عبارتی ساختارهای منفی به صورت‌های خشم، ترس و ناامیدی به سراغ من می‌آیند. حال باید ببینیم در درون انسان چه کاری انجام می‌دهند؟ آقای امین بیان کردند: «در مقابل خشم باید کنار برویم و روبروی آن قرار نگیریم». حتی زمانی که خودتان هم خشمگین هستید، مقابله ذهنی نکنید، کنار بروید تا کم‌کم آرام شوید. زمانی که مسافرتان خشمگین است، روبروی او نایستید. همیشه این تلقین ذهنی را به مسافرتان بدهید که من در کنار تو، همراه و همسفر هستم و باید در تمام زندگی این مهم را در نظر بگیرید.

ترس: باید در دل ترس برویم. ترس‌های یک همسفر چه هستند؟ چگونه کنگره بروم، چگونه برگردم، وقتی حرکت کردی و بیرون زدی، خودش راه را نشان می‌دهد.
یا اینکه چرا مسافر من نمی‌آید، چرا سفرش را خراب کرد؟ این ترس‌ها را رها کنید، خواهید دید که اتفاقات خوب برایتان پیش می‌آید.
ناامیدی:  راه مبارزه با ناامیدی حرکت است. اگر در سکون بنشینم، روز به روز حالم بدتر می‌شود؛ اما همین که حرکت را شروع می‌کنیم، اتفاقات خوبی برایم  رخ می‌دهد. ناامیدی یعنی سکون. و مخالف آن حرکت‌کردن است؛ پس برخلاف ناامیدی پیش می‌رویم و حتماً  در حرکت اتفاقات خوبی رخ می‌دهد.
ساختارها و امواج منفی مثل خشم، ترس و ناامیدی همیشه همدیگر را پشتیبانی می‌کنند؛چراکه سیستم هوشمند است و می‌داند که اگر یکی از بین برود، بقیه نیز به ترتیب از بین می‌روند. مثلاً وقتی در دل ترس می‌رویم و با آن مقابله می‌کنیم، ناامیدی هم از بین می‌رود. این سیستم به خاطر بقای خودشان از هم حمایت می‌کنند.

هر ساختار دارای دو هدف است. یکی حفظ و بقا چرخه ساختار منفی خشم، ترس، ناامیدی، کینه حسادت و ... همدیگر را حمایت می‌کنند و اگر این کار انجام نشود، خودبه‌خود آن ساختار می‌شکند.
دومین هدفشان رشد و گسترش است. وقتی به ترس قدرت و یا به خشم اهمیت بدهم و هر روز در سکون بمانم، آن زمان است که در وجود من گسترش پیدا می‌کنند. من باید راه مقابله را یاد بگیرم و عملی کنم. ریشه همه این ساختارها در درون خود من است؛ نباید در بیرون زه دنبال چیزی باشم. دلیل هر مشکلی در درون من است.

آقای امین بیان کردند: «ما نمی‌توانیم درون خود را ببینیم، برای این کار نیازمند ابزار هستیم و این ابزار حس ماست». حس‌های منفی، من را متوجه درون خودم می‌کنند. گاهی حس خودم را با انجام ضد‌ارزشی‌ها آلوده می‌کنم، مرتب در حال قدرت دادن و رشد آن‌ها هستم و زمانی که شروع به اصلاح حس خود نمایم، آن‌ها نیز درست شدن را آغاز می‌کنند.

در ساختار منفی انرژی از دست می‌دهیم؛ ولی در ساختار مثبت چه اتفاقی می‌افتد؟
این ساختار برای ما انرژی نگه می‌دارد و آن را فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌کند که باعث لذت در درون ما می‌شود.
ساختار منفی از ما انرژی می‌گیرد و باعث حال بد می‌شود. حال، من باید این فرایند از دست دادن انرژی را برعکس نمایم.
گاهی اوقات به نقطه‌ای می‌رسی که می‌خواهی حرکت کنی و دقیقاً در همان زمان چندین خواسته به ذهن شما می‌آید. به این خاطر که می‌خواهند شما بزرگ نشوید.
باید به نقطه تشخیص برسیم و بتوانیم از بعضی خواسته‌ها و حتی از بعضی خواسته‌های معقول خود بگذریم. خواسته‌های نامعقول با حس‌های آلوده من رهبری می‌شوند.
وقتی ۱۰ خواسته در ذهن خود دارم اگر بتوانم، ۷ یا ۵ خواسته را رها کنم؛ یعنی در حال مبارزه کردن هستم، حالم خوب می‌شود و خودم را به تکامل انسانی نزدیک می‌کنم. ما به این دنیا آمده‌ایم تا رشد کنیم. زمانی که به بعد بعدی می‌رویم؛ باید به مقام انسانی خودمان نزدیک شده باشیم؛ باید از بعضی چیزها عبور کنیم و بتوانیم درست را از نادرست تشخیص بدهیم. این به معنای همان داور بودن است؛ یعنی اینکه بدانم جای من کجا است؟ الان باید در کنگره حضور داشته باشم، جمعه باید در پارک باشم و آموزش‌های خود را عملیاتی کنم.

ساختار منفی نظم، انضباط و زمان در سطح بالا را در نظر می‌گیرند، مثل نازی‌ها.
این مشخصه هم در بین ساختارهای مثبت و هم منفی که دارای بقا هستند، مشترک است و در آن‌ها ایجاد قدرت می‌کند.

هر چیزی در جهان بیرون اتفاق می‌افتد، در درون ما هم اتفاق می‌افتد، درون ما یک جهان اصغر، یعنی یک جهان کوچک شده از طبیعت است. ساختارهای منفی یا ساختارهای مثبت می‌توانند در درون جهان ما نیز باشند.
همه ساختارها قوانین دقیق و محکمی دارند که از آن پیروی می‌کنند؛ پس سعی کنیم در زندگی خودمان قانونمند باشیم و نظم داشته باشیم.
ساختارهای منفی باعث ایجاد احساسات منفی درون انسان می‌شوند و این چرخه با دانایی از بین می‌رود. دانایی را کسب کنیم. در پی آموزش باشیم، سی‌دی گوش کنیم و بنویسیم، علم را اضافه کنیم تا بتوانیم آموخته‌های خود را به مرحله عمل برسانیم
و وقتی آن‌ها را انجام بدهیم، به نتیجه می‌رسیم.

آقای امین بیان می‌کنند: «باید ذهن آرام و بیداری داشته باشیم، این کار با تکرار و تمرین به دستمی‌آید».
وقتی افکار به ذهنشما می‌آید، آن‌ها را رها کنید. فکر بعدی می‌آید، رها کنید. چرا مرتب فکرها می‌آیند؟ چون ذهن خلأناپذیر است. فکر می‌آید، تو می‌گویی برو و بعدی می‌آید. مثل صفحه مانیتور، یک تصویر می‌آید، اورا رد می‌کنی، بعدی می‌آید. وقتی شما جنگیدن با افکار را شروع می‌کنید، دیگر هیچ آرامش و ذهن بیداری برای شما باقی نمی‌ماند، چون درحال جنگ با افکار هستی و وقتی رها کردی، به آرامش می‌رسی.

در حال حاضر، در کنگره درمان، رهایی و حال خوب اولویت زندگی من است؛ پس جای من در کنگره است و همسفری حالش خوب است که در خانه نظم و ترتیب دارد، به زمان اهمیت می‌دهد و به موقعیت تشخیص رسیده است.

تایپ  و رابط خبری: راهنما همسفر طیبه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .