English Version
This Site Is Available In English

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

آقای مهندس فرمودند: «مطلبی که امروز برای شما می‌خوانم، مربوط به تاریخ ۱۳۷۸/۳/۱۷ است و از زبان استاد خود بیان می‌شود». استاد می‌گوید؛ ما می‌دانیم زمان چگونه می‌گذرد. شاید اکنون به این نکته رسیده‌اید که درمان و مداوای این ناخوشی اگر به راحتی و آسانی قابل انجام بود، تا به حال به پایان رسیده بود و این‌قدر طولانی نمی‌شد. شاگرد پاسخ می‌دهد: آری، شما درباره بیماری اعتیاد و روش درمان آن سخن می‌گویید که تاکنون مجهول مانده بود. استاد ادامه می‌دهد: بله، ما نیز در این حلقه منتظر بودیم تا شرایط برای عمل سه‌گانه مانند مثلث، مهیا شود؛ اول: یافتن، دوم: انجام آن به طریقی که در حال جریان است و سوم: احیای اعتقادات و پیام‌های مکتوب شده و تدریس آن به صورت ساده. حال می‌دانیم که هر آنچه برای شما بیان کردیم، به منظور گشودن و هموار کردن راه است.

آقای مهندس در ادامه فرمودند: «تفاوتی بین ترک و درمان اعتیاد وجود دارد. ما ترک‌های بسیاری داشتیم، اما درمان واقعی در هیچ کجای دنیا وجود نداشت». من مصرف‌کنندگان مواد مخدر را به سه دسته افرادی که به مصرف مواد علاقه‌مند هستند، افرادی که می‌خواهند درمان شوند و افرادی که نامزد اعتیاد هستند تقسیم می‌کنم. برای فردی که علاقه دارد به مصرف ادامه دهد، موضوع مهار اعتیاد مطرح می‌شود. چند سال بعد نگهدارنده یا هاربیداکشن به میان می‌آید که خود یک شروع بدون پایان است. درمان نگهدارنده، چه با شربت OT و یا متادون باشد، هم‌چنان یک آغاز است که پایان ندارد، مانند فردی که مصرف متادون را شروع می‌کند و این مصرف هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد. DST یک متد نیست؛ بلکه یک کشف و راه‌حل است که مجهول را مشخص کرده و وضعیت اعتیاد را روشن می‌‌کند.

اعتیاد به عنوان یک جایگزینی در فرآیند درمان، از دروازه درمان نیز می‌گذرد و بیان می‌کند که درمان به تنهایی کافی نیست؛ درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است. در آمریکا، از به‌کار بردن کلمه درمان خودداری می‌کنند و از لغت بهبودی استفاده می‌کنند؛ بنابراین ما باید برای متد DST ارزش قائل شویم و از طریق مقالات، نوشته‌ها، حرکت‌هایمان و گسترش کنگره۶۰ این متد را توسعه دهیم. همان‌طوری‌ که امروزه مراجع علمی به این موضوع توجه دارند. اگر مداوای این ناخوشی به آسانی امکان‌پذیر بود، قطعا انجام می‌شد؛ حتی ما شاهد الکلی‌هایی هستیم که برنده جایزه اسکار شده‌اند و نتوانسته‌اند خود را درمان کنند و در نهایت خودکشی کردند؛ زیرا راهی برای رهایی از این مشکل پیدا نکردند. همچنین افرادی هستند که به مصرف قرص اعتیاد دارند و دائماً در حال‌خرابی به سر می‌برند.

اعتیاد به ویژه اعتیاد به الکل، از زمان‌های قدیم وجود داشته است و می‌توان آن را به اختاپوسی تشبیه کرد که وقتی فردی درگیر آن می‌شود، به مسائلی گرفتار می‌شود که نمی‌تواند پدر، مادر، همسر و... را تشخیص دهد. به اصطلاح درحالی‌که فرد خمار است، نمی‌تواند خود را از دیگران تشخیص دهد. این حالت نه ناشی از خودپرستی و نه منیت است؛ زیرا بالاترین و بدترین رنج روزگار خماری است. زمانی‌که فرد مصرف‌کننده در حالت خماری قرار دارد، خویش را از بیگانه تشخیص نمی‌دهد؛ حتی در قرآن، در سوره غاشیه به اعتیاد اشاره شده‌است که آیا حدیث فراگیرنده را شنیده‌اید؟ روزی که انسان‌ها در رنج و درد هستند و این موضوع را زمانی درک می‌کنید که آن جوامع و افراد را ببینید.

جوامعی که دور هم نشسته و مصرف می‌کنند؛ شامل پیر و جوان، زن و مرد، تحصیل‌کرده و بی‌سواد که خوراک آن‌ها چیزی جز خار و خاشاک نیست. این مواد نه باعث چاقی می‌شوند و نه گرسنگی را رفع می‌کنند مانند مصرف حشیش، هروئین، کوکائین و شیشه که همگی از گیاهان گرفته می‌شوند. پس قرآن نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ بنابراین DST یک روش ساده نیست که فرد ترک کند؛ بلکه به درمان می‌رسد. درمان از چه چیزی حاصل می‌شود؟ درمان از آموزش، جهان‌بینی، وادی‌ها و رسیدن به تعادل حاصل می‌شود. در متد DST ابتدا باید مجهول را بیابید؛ یعنی راه درمان اعتیاد را پیدا کنید. برخی افراد می‌گفتند اعتیاد مسمومیت مزمن است؛ اما اگر مسمومیت باشد باید مواد مخدر سم به حساب بیایند؛ درحالی‌که واقعاً این‌طور نیست. تا این‌که کنگره مفهوم جایگزینی را معرفی کرد.

در طول قرن‌ها، تعریف یا مفهومی دقیق از اعتیاد وجود نداشت. کنگره۶۰ ثابت کرد که اعتیاد تاثیر بسیاری بر تمام ژن‌ها و بیان آن‌ها دارد و باعث اختلال در عملکرد تمام مخدرهای طبیعی بدن می‌شود. اعتیاد فیزیولوژی بدن را مختل می‌کند. هر نوع بیماری، تعدادی از ژن‌ها را از حالت تنظیم خارج می‌‌کند؛ بنابراین ابتدا باید راه درمان را پیدا کرد و سپس آن را به مرحله عمل درآورد. این فرآیند باعث به‌وجود آمدن کنگره۶۰ شد. مرحله سوم شامل احیای اعتقادات و نگارش پیام‌های مکتوب است؛ یعنی آنچه که به آن اعتقاد پیدا کرده‌ایم؛ باید نوشته و مکتوب شود تا بتوانیم به زبان ساده آن‌ها را تدریس کنیم. این عمل به ما کمک می‌کند تا مسیر را هموار کرده و موانع را یک‌به‌یک از سر راه برداریم.

ما یک دانش و کاری با ارزش داریم که باید به دیگران منتقل کنیم؛ زیرا بسیاری از انسان‌ها به آن نیاز دارند تا از دام اعتیاد رهایی یابند. ما در کتاب‌های آسمانی می‌خوانیم که این زمین همیشه بستر نیکی‌ها و بدی‌ها است که زندگی در این بستر شکل می‌گیرد، زیرا جهان بر پایه اضداد بنا شده‌است. خلقت نیز به همین صورت است و اگر شب وجود نداشته باشد، روز نیز معنایی نخواهد داشت. آنچه خداوند مقدر می‌کند، غیرممکن‌ها را ممکن و به ظاهر ممکن‌ها را غیرممکن می‌سازد؛ مانند درمان اعتیاد که برای بسیاری از ما در ابتدا غیرممکن به نظر می‌رسید؛ اما ممکن شد. زندگی همواره پستی و بلندی، همواری و ناهمواری دارد و زیبایی آن به همین تنوع است؛ چرا که اگر همه‌چیز در دسترس باشد، زندگی مفهوم خود را از دست می‌دهد.

نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود. ما باید پایه‌های مالی زندگی و کنگره۶۰ را مستحکم کنیم و به جستجوی گنج درون خود بپردازیم. متاسفانه برخی از ما به جای آن‌که به دنبال گنج درون خود باشیم، سراغ زباله‌های درون خود می‌رویم. مهم این نیست که ما چه داریم؛ بلکه مهمتر این است که چگونه فکر می‌کنیم. همان‌طوری که اسب بدون علوفه نمی‌تواند راه برود، اداره کردن زندگی و کنگره۶۰ نیز بدون منابع مالی ممکن نیست. اسب، سوارکار و زمین هموار همگی مهم هستند؛ بنابراین بستر کار و زندگی هم باید هموار و مناسب باشد.

منبع: سی‌دی مست
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر محدثه(لژیون‌پنجم)
ارسال:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)نگهبان سایت 
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .