در این سیدی، آقای مهندس با استادشان گفتوگو میکنند. شاگرد میپرسد: «شما از اعتیاد سخن میگویید، پدیدهای که تاکنون مجهول باقی مانده است.» استاد پاسخ میدهد: «بله، سه مرحله در این مسیر وجود دارد: ۱. یافتن، ۲. انجام دادن، ۳. احیای اعتقادات و پیامهای مکتوبشده و سپس تدوین و تدریس آن بهصورت ساده. ما برای بیماری اعتیاد، تاکنون هیچ درمان مشخصی نداشتیم. باید دانست که بین ترک و درمان تفاوت وجود دارد. من مصرفکنندگان را به سه دسته تقسیم کردهام: ۱. نامزد اعتیاد، ۲. خواستار اعتیاد، ۳. خواستار درمان. برای گروه دوم، یعنی خواستار اعتیاد، بحث مهار مطرح میشود.
روش DST یک متد یا تکنیک نیست؛ بلکه یک کشف و راهحل است. این روش، مجهول را معلوم کرد و نشان داد که اعتیاد یک "جایگزینی" است. همچنین از دروازه درمان عبور کرده و اعلام میدارد: «درمان، فراتر از ترک است و تعادل، فراتر از درمان.» ما باید این روش را با نوشتن مقالات، متون آموزشی و توسعه کنگره ۶۰ گسترش دهیم. بزرگان ما نیز درباره اعتیاد سخن گفتهاند. بهعنوان مثال، مولانا در شعری میفرماید: «من مست و تو دیوانه، ما را که بَرَد خانه؟ من بیخود و تو بیخود، ما را که بَرَد با خود؟» این بیت، به زبان امروزی یعنی: من الکلیام، تو معتاد؛ چه کسی ما را به خانه میبرد؟ اعتیاد از دیرباز وجود داشته و در گذشته اکثراً افراد الکلی بودند. انسان معتاد، همچون کشتی بیلنگری است که تعادل ندارد. خماری، یکی از بدترین دردهاست؛ در حالت خماری حتی دوست را از دشمن تشخیص نمیدهی، چون گرفتار در درد هستی. در قرآن، سورهای به نام «غاشیه» داریم. بسیاری از مفسران، آن را مرتبط با قیامت دانستهاند؛ اما یکی از تفسیرهای قابل تأمل درباره اعتیاد است. در این تفسیر آمده است: «آیا حدیث فراگیرنده را شنیدهاید؟ آن روز که صورتها خار و ذلیلاند، درد و رنج و سختی نمایان است...»
در جوامعی که زن و مرد، پیر و جوان، همگی گرفتار مصرف هستند، گفته میشود: «خوراکی برای آنها نیست جز خار و خاشاک، نه آنها را سیر میکند و نه چاق.» این "خوراک"، استعارهای از حشیش، تریاک، کوکائین و شیشه است. اما در مقابل، گروه دیگری وجود دارد: گروهی شاد و خرم، کسانی که درمان شدهاند. اینها انسانهای صالح جامعهاند. روش DST مسیری است که به درمان منتهی میشود؛ اما باید از درمان فراتر رفت و به تعادل رسید. این تعادل، با جهانبینی کامل میشود. اولین قدم، پیدا کردن راه است. اعتیاد بر ژنها، مواد شبهافیونی و ساختار فیزیولوژی بدن تأثیر میگذارد. در کشورهایی مانند آمریکا، مرگهای هولناکی در اثر فنتانیل و آمفتامین رخ میدهد.
دومین گام، اجرای درست این روش است. کاری که در کنگره انجام شد و به موفقیت رسید؛ چون مسیر درست انتخاب شده بود. سومین مرحله، این است که مطالب آموختهشده را بنویسیم و به زبان ساده آموزش دهیم. ما باید این راه را برای دیگران نیز هموار کنیم؛ با گسترش این روش، به شهرهای مختلف سفر کنیم و به همسفران و مسافران کمک نماییم. از کتابهای آسمانی میشنویم که همیشه در زمین، هم خوبی هست و هم بدی. همانطور که در مرداب، گل میروید و در جای خشک، خار؛ این جهان بر پایه تضادها بنا شده است. خداوند، گاهی غیرممکنها را ممکن میکند و گاهی ممکنها را غیرممکن. درمان اعتیاد، زمانی یک غیرممکن به نظر میرسید؛ اما اکنون به واقعیت تبدیل شده است. راه درمان اعتیاد، همچون راه زندگی، پُر از پستی و بلندی است. زیبایی زندگی نیز به همین پیچیدگیها و تضادهاست.
خلاصه سیدی مست
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مژگان رهحوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر اتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
130