English Version
This Site Is Available In English

بزگترین گنج قناعت کردن است

بزگترین گنج قناعت کردن است

جلسه اول از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد به ​استادی دنور راهنما همسفر معصومه، نگهبانی دنور همسفر نسرین، دبیری دنور همسفر مریم با دستور جلسه: "وادی پنجم و تأثیر آن روی من"روز یکشنبه ۲۹ خرداد ماه ساعت ۱۵:۴۵  آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

از نگهبان لژیون سردار سپاسگزارم که مسئولیت اداره لژیون را به من سپردند!  به همه دوستانی که در جلسه حضور دارند خوشامد می‌گویم. از همسفر نسرین که اجازه خدمت و اداره جلسه را به من واگذار کردند تشکر می‌کنم. جایگاه همسفر نسرین، همسفر مریم و همسفر فهیمه را تبریک می‌گویم. امیدوارم در مسیر پر از عشقشان، همواره موفق باشند، همچنین تشکر می‌کنم از سردار، آقای مهندس و از تمام کسانی (ایجنت و مرزبانان دوره قبل و ایجنت جدید و مرزبان‌های جدید) که به من کمک کردند در این جایگاه بتوانم خدمت کنم و با وجود همه مشکلات خدا را شکر می‌کنم که توانستم این وظیفه را انجام بدهیم. مطلبی که یادم رفت اعلام کنم، جلسه قبل، پذیرایی با همسفر مریم بود که الآن دبیر جلسه هستند، از ایشان تشکر می‌کنم امیدوارم در مسیرشان موفق باشند.
در مورد دستور جلسه که وادی پنجم هست می‌گوید: تفکر، قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن در جهان مادی توأمان می‌شود. چیزی که مهم می‌باشد، در واقع تمام وادی در این دو تا جمله خلاصه می‌شود؛ یعنی: تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. اکثر شما این وادی را خوانده‌اید و می‌دانید که چه است؟ در واقع در این وادی، آقای مهندس در مورد سه تا جهان برای ما صحبت می‌کنند: جهان فیزیک و جهان خواب و جهان ذهن! چیزی که می‌خواهم این جلسه در موردش صحبت بکنم، جهان ذهن می‌باشد. آقای مهندس در این سی‌دی، خیلی مختصر، درباره مطلب توضیح دادند. جهان ذهن در واقع همان مقدمه عمل یا مقدمه برنامه‌ریزی است که ما چگونه در جهان فیزیک، زندگی کنیم؛ یعنی در واقع، جهان ذهنی ما ریشه در صور پنهان ما دارد. آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌هایشان می‌فرمایند: جهان فیزیک یا جهان هستی، ثمره نیستی یا صور پنهان ماست؛ یعنی این‌که در وادی پنجم، آقای مهندس در عین این‌که در چهار وادی قبل بر افکار و اندیشه تأکید می‌کنند، باز در این وادی بر افکار و اندیشه و احساسات درونی ما تأکيد می‌کنند؛ یعنی آن چیزی که من در درونم دارم، تأثیر مستقیمی بر آن چیزی که در جهان بیرون دارم می‌گذارد؛ یعنی آن‌چه که در بیرون است، آن داشته‌هایی است که در درون من وجود دارد. در واقع حس‌های مثبتی هستند که مهم‌ترین داشته‌ها و مهم‌ترین حس‌ها هستند که انسان می‌تواند در درون خودش وجود داشته باشد.
تا زمانی که من در درون خودم بخششی نداشته باشم؛ هیچ‌وقت نمی‌توانم در بیرون، این بخشش را انجام بدهم؛ یعنی چیزی که تمام اعضای لژیون سردار آن را تجربه کرده‌اند؛ یعنی تا من در درون خود، بخشش نداشته باشم، نمی‌توانم عضو لژیون سردار بشوم و همین بخشیدن است که باعث می‌شود، من روز‌به‌روز قوی‌تر بشوم و این‌که قوی‌تر شدن به معنی این نیست که من مبلغ حسابم پر است و اشتباه نگیرید؛ زیرا قوی بودن به معنی پر بودن حساب من نیست، بلکه من تا جایی قوی هستم که بتوانم از آن مالم استفاده بکنم؛ در غیر این صورت، قوی شدن را جور دیگری معنی نکنید.
در این وادی، آقای مهندس هفت پله را برای رسیدن به آرامش و حال خوب معرفی می‌کند. من باید این‌ها را پشت سر بگذارم که دو تا از این هفت پارامتر، ارتباط مستقیمی با لژیون سردار دارد! یکی قناعت کردن و یکی پس‌انداز کردن است. آقای مهندس بارها گفتند قناعت کردن، اصلاً به معنی استفاده نکردن و خرج نکردن نیست، بلکه به این معنی است که بهترین استفاده یا بهترین راندمان را از آن چیزی که من دارم داشته باشم و نکته دیگر این‌که پس‌انداز کردن است که پس‌انداز کردن هم به صورت مادی و هم به صورت معنوی می‌تواند باشد. همین که من الآن این‌جا می‌آیم و خدمت می‌کنم و عضو لژیون سردار می‌شوم؛ این یک پس‌انداز معنوی است که برای من می‌ماند و همراه من هست و این‌که آقای مهندس در این سی‌دی می‌گوید: دانه‌دانه غله در انبار است؛ یعنی الآن اگر شعبه اسبیکو در حال ساختن ساختمان است و ساختمان نسبت به آن چیزی که هست، مساحتش بزرگ است و این ساختمان که به این مرحله رسیده است، حدود هشت میلیارد هزینه برده است و این یک دفعه به دست نیامده است؛ این حاصل پس‌اندازهای ذره‌ذره تک‌تک همه ما است که اینجا هستیم؛ یعنی شعبه آن روز اولی که این‌جا آمدند، شاید آن موقع لژیون سردار وجود نداشت، فکر نمی‌کردند، یک روزی، لژیون سردار خرم‌آباد به جایی برسد که هشت میلیارد برای یک ساختمان هزینه کند، ولی ذره‌ذره توانستیم به این باور برسیم؛ مثلاً من یک مبلغی را دنور می‌شوم، مبلغی را پرداخت می‌کنم و این مبلغ را برای سال آینده تعهد می‌کنم.
همین تعهد کردن من چه چیزی را دارد به من می‌گوید؟ دارد پس‌انداز کردن را به من می‌گوید.این‌که من می‌توانم تا سال آینده این مبلغ را که از یک سری چیزها می‌گذرم، تأمین کنم؛ مثلاً می‌بینی یک همسفر یک مبلغی را تعهد کرده است که ما داشتیم و می‌گوید: می‌خواهم یک‌جا مبلغ را پرداخت کنم.آن لحظه که می‌بینی مثلاً هفت یا هشت ماه دیگر وقت دارد، می‌گوید: مثلاً من نمی‌خواهم یک میلیون یا دو میلیون_ پرداخت کنم و می‌خواهم یک‌جا مثلاً پنجاه میلیون یا شصت میلیونپرداخت بکنم ممکن است یک سری اتفاقات و مشکلات در زندگی باشد و آخرین ماه تعهدی می‌آید و من نمی‌توانم تعهدی خود را پرداخت کنم، اگر من کنگره را گرفته باشم و آموزش‌های کنگره را دریافت کرده باشم، اگر پانصد تومان دست من است، من آن را پس‌انداز کنم، یک میلیون داشتم آن را پس‌انداز کنم، حالا مثلاً دوست دارد، اینجا یک‌جا کارتش را بکشد؛ یک جایی در یک قلکی نگه دارد، متأسفانه افرادی را داشتیم که گفتند، من نمی‌توانم مبلغ پنجاه میلیون تومان را پرداخت کنم. این یعنی این‌که من هنوز پس‌انداز کردن را یاد نگرفته‌ام. تمام وادی پنجم دارد حرکت کردن را به من آموزش می‌دهد؛ یعنی این‌که من باید خودم حرکت کنم در لژیون، اگر راهنما در هر موردی آموزش می‌دهد، دیگر نمی‌آید به من بگوید بلند شو این کار را بکن! این کار را نکن! راهنما فقط آموزش می‌دهد، کسی که باید عمل کن کند خود من هستم. مهم‌ترین قسمتی که در این وادی با آن سرو‌کار داریم، قناعت کردن و پس‌انداز کردن است و بزرگ‌ترین گنجی که ما می‌توانیم داشته باشیم، همان قناعت کردن است، امیدوارم ما بتوانیم‌ با تفکر صحیح به علم کنگره وصل شویم و مطمئن باشید زمانی که به علم کنگره وصل شوید، می‌توانید از داشته‌های خود، استفاده بکنید و آن داشته را ببینید و از آن علمی که دارید و به آن تقدیری که خداوند برای ما رقم زده است راضی باشید، امیدواریم به علم پس‌انداز کردن و قناعت کردن برسیم.

عکاس : همسفر فروزان رهجو راهنما همسفر هدی(لژیون دوم )
تایپیست: همسفر خاطره رهجو راهنما همسفر هدی (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت رهجو راهنما همسفر هدی(لژیون دوم )
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .