English Version
This Site Is Available In English

زمان خیلی مهم است

زمان خیلی مهم است

جلسه هشتم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم همسفر مژگان، نگهبانی همسفر فیروزه و دبیری همسفر هانیه با دستور جلسه "وادی پنجم و تاثیر آن روی من" روز سه‌شنبه ۳۱تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

در جهانِ ما تفکر توأم با رفتن و رسیدن آن‌ را کامل می‌کند. امروز که مجدد وادی پنجم را خواندم برداشتِ من با چندماه پیش فرق داشت. یادآور آن موقع شدم که اوایل به ما می‌گفتند وادی را بخوان، می‌خواندم و هیچی متوجه نمی‌شدم حتی این کلمه توأم را متوجه نمی‌شدم الان چرا تا حدودی متوجه می‌شوم؟ زیرا زمان گذشته است. زمان خیلی مهم است و در کنگره۶۰ زمان حکم طلا دارد و این مسئله را آموزش می‌گیرم تا خارج از کنگره هم اجرا کنیم. این زمان کجا به‌ درد من می‌خورد؟ از وادی اول تا چهارم پیش زمینه‌ای برای وادی پنجم برای ما بود. ابتدا گفتند: تفکر با فکر فرق می‌کند، یعنی چه؟ آیا تفکر همان فکر است؟ خیر تفکر می‌رود که بسازد، حال می‌خواهد ساختارِ منفی یا ساختارِ مثبت باشد و ما در کنگره آموزش می‌گیریم اگر ساختار منفی وجود دارد آن‌ را خراب کنیم؛ همینطوری که نه بلکه وقتی یک ساختارِ مثبتی می‌سازیم آن ساختار منفی خودش تخریب می‌شود. درمانِ اعتیاد: وقتی من به کنگره آمدم، در لژیون نشستم، سی‌دی نوشتم، جزوه خواندم، و من همسفر یازده ماه صبر کردم؛ آن ساختار منفی و آن حالِ بد من ترمیم شد یعنی یک تفکر درونِ من شکل گرفته و سازندگی ایجاد کرده است. در وادی اول تا چهارم آموختیم تفکر چیست و خودمان به فکر خودمان باشیم و مسئولیت خود را به عهده دیگران و خداوند نیندازیم.

وادی پنجم می‌گوید: اکنون تفکر را آموختی تفکر خالی نه، تفکر زمانی تفکر است که اجرا شود و خروجی داشته باشد. منِ مژگان به کنگره می‌آیم و سی‌دی می‌نویسم، جزوه و کتاب می‌خوانم، مشارکت می‌کنم اما وقتی به خانه می‌روم و وارد اجتماع می‌شوم هنوز حالِ من بد است چرا؟ چون تفکر تنها به درد من نمی‌خورد. خروجی داشته باشم یعنی چه؟ یعنی اینکه من هرچه در این مکان آموزش می‌گیرم را بیرون از اینجا اجرا و از قوه به فعل در بیاورم. در کنگره ما نمی‌توانیم همه چیز را در یازده ماه آموزش گرفته و اجرا کنیم اما در این مدت خیلی حالِ ما خوب می‌شود، چرا حال مال خوب می‌شود؟ ما انرژی می‌گیریم و انرژی سفر اولی بالا است و حتی وقتی‌ که ما در خانه هستیم و مسافر از کنگره برمی‌گردد یک انرژی همراه خود دارد زیرا ما در ساختار خوبی هستیم و آن ساختار تفکرِ ناب آقای مهندس است (در رابطه با درمان اعتیاد، درمان چاقی، درمان سیگار و..‌.). زمانی که وادی را می‌خوانیم در مورد اعتیاد زیاد صحبت نمی‌کند بلکه در مورد جهان‌ها صحبت می‌کند. این وادی می‌گوید ما سه جهان داریم: جهانِ ذهنی، جهانِ خواب، جهانِ خاکی. جهان خاکی: همین‌جا که زندگی می‌کنیم است. جهان خواب: که به بعدهای دیگر سفر می‌کنیم ممکن است خواب خوب و بد ببینیم و از آن انرژی دریافت می‌کنیم. جهان ذهن: جهانی‌که همه چیز را برای جهان خاکی و جهان خواب و بودن رقم می‌زنیم.

ذهن من کجاست؟ همانی‌که قبل از کنگره با آن آشنا نبودیم، فقط فکر می‌کردیم پوست و گوشت و استخوان هستیم، فقط ظاهر و مادیات وجود دارد اما صور پنهان نیز وجود دارد که در لژیون با آن آشنا شده‌اید؛ یک پنهانی وجود دارد، آن پنهان چیست که آشکار من را رقم می‌زند؟ مجموعه‌ای از تفکر، ذهن، درون و روان من و چیزی بوده که من در این مکان هستم. جهان ذهن یعنی می‌خواهید اقدامی در جهان خاکی انجام بدهید مانند خرید کردن و... که نیاز به تفکر قبل از انجام آن کار دارد در نتیجه بایستی در جهان ذهن آن را رقم زده و برنامه‌ریزی بکنم که در این وادی مثال ساندویچ را می‌زند. هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، همه‌ی این آنی‌ها و در لحظه اتفاق افتادن‌ها از جهان ذهن و درون من می‌آید. در این وادی می‌گوید ما به تزکیه و پالایش نیاز داریم. زمانی‌که این کلمه را می‌شنویم پیچیده به‌نظر می‌آید اما؛ وقتی‌ با تزکیه و پالایش آشنا می‌شویم می‌بینیم این همان کاری است که ما دوست داشتیم قبل از کنگره انجام بدهیم به آرامش برسیم مثلا دنبال گفتن ذکر بودیم که غیبت نکنیم و گناه ما بخشیده شود، قرآن بخوانیم و کار خیر انجام بدهیم این‌ها خوب بود اما در ابتدا منِ مژگان باید صاف و زلال بشوم،چگونه؟ یعنی برگشت از ضد ارزش ها؛ که برگشتِ خالی به تنهایی کافی نیست، مثلاً من کار خطایی انجام داده‌ام و باید جبران بشود و بهای آن را باید پرداخت کنم تا حساب من صاف بشود و تزکیه پالایش صورت بگیرد.

خیلی کارها وجود دارد که من باید در طی زمان انجام بدهم. برگشت از ضد ارزش ها چه چیزهایی است؟ آن چیزی‌که خردِ جهانی آن‌را تایید یا رد می‌کند؛ مثلا اینکه یک نفر آهنگ و شخص دیگر نوحه گوش می‌کند این موارد نیست بلکه می‌گوید غیبت، دزدی، قضاوت، رشوه، حق کسی را خوردن، حتی در ذهن کسی را قضاوت کنم و طرف متوجه نشود. این موارد است که من را ناراحت می‌کند، پس به من پیش زمینه‌ی برگشت از ضد ارزش‌ها و سپس از خودداری می‌گوید: خبر رساندن، صحبت های جمع دوستانه و.. که می‌توانی آن حرف را نزنی و هیچ اتفاقی نمی‌افتد درنتیجه خودداری می‌شود. چیزی‌ به نفع ما یا به ضرر ما هست و ما می‌دانیم که چه‌کاری باید انجام بدهیم و می‌گویند در حرف زدن یا حرف نزدن، خودت می‌دانی که باید چه‌کار بکنی درکل برای سکوت نیاز نیست که خود را اذیت کنید. قناعت: اینکه من بدانم چقدر استفاده بکنم قناعت است؛ یک مثال جزئی و خیلی مهم طبق گفته‌ای آقای مهندس: وقتی نان نداریم و نان به دستمان می‌رسد مقداری از آن را بخوریم، یعنی اسراف نکنیم؛ الان با مشکل آب و برق مواجه هستیم که در ایام کودکی به ما می‌گفتند آب را اسراف نکنید و آن زمان کمبود آب نبود و ما الان با آن مواجه شدیم در نتیجه قناعت فقط برای چهارچوب خانه و پول نیست در هرچیزی می‌تواند وجود داشته باشد. تمامی موارد گفته شده به صحبت آسان می‌باشد و باید به فعل درآید که شدنی است و زمان لازم دارد.

صبر: اگر به طبیعت نگاه کنیم گیاهان حیوانات و.. پروسه‌ای دارد. در انسان برای درمان اعتیاد و حل مسائل صبر لازم است چه صبری؟ صبری که با عشق و از دانایی باشد نه اینکه از تحمل خشم و درد باشد. اگر خواسته و هدف داشته باشیم که در کنار آن عشق و آموزش می‌خواهد این نیز شدنی است. تجسس قضاوت و غیبت: زمانی‌که وارد کنگره می‌شویم می‌گویند به میزان تحصیلات شغل، محله‌ی زندگی، درآمد و.. کاری نداریم. انسان‌ها کنجکاو هستند این طبیعی است و نمی‌توانیم کسی را زیر سوال ببریم اما در کنگره آموزش می‌گیریم که تجسس نکنیم، چرا؟ چون ما در محیط بیرون قرار است زندگی کنیم و یکی از آموزش‌های کنگره قوانین درست زندگی کردن است که این مکان به صورت تدریجی یاد می‌گیریم. در کنگره ممکن است سوال‌هایی برای پُر کردنِ برگه بپرسند اما خارج از آن جایز نیست. خارج از کنگره سوال ها و تجسس اینکه چه کسی چه کاری کرد و چه کسی چه کاری نکرد جذاب است اما روی این موضوع بایستی کار کنیم که به من چه و به من ربطی ندارد. قضاوت: من اگر قاضی خوبی هستم باید خودم را صبح تا شب که زمان زیادی دارم قضاوت بکنم تا مسائل خودم حل بشود. غیبت: زمانی می‌توانم غیبت را حل کنم که بدانم چرا نباید غیبت کنم. زمانی که وارد کنگره شدم در موضعِ توقع  قضاوت و غیبت بودم که همه‌ی اینها به یکدیگر مرتبط است چرا؟ چون وقتی قضاوت می‌کنی یعنی تهمت میزنی و چرا می‌گویند گناه است؟ چون وقتی این اعمال را من انجام می‌دهم آسیب آن به خودم وارد می‌شود و هیچ رشدی نمی‌توانم بکنم. پس انداز: در کنگره زمانی‌که مسافر و همسفر سفر درمان خود را آغاز می‌کنند و از ضد ارزش ها دور می‌شوند یک مسیر بسیار خوبی برای آنها باز می‌شود و اندک اندک که قوای فکری او کار میکند به سمت سازندگی می‌رود. توکل و رضا و تسلیم: خیلی شیرین است اما راحت نیست مانند: افرادی که با مرگ عزیزانشان به نحوی کنار می‌آیند که می‌گوییم مگر میشود این همه بیخیال است؟ خیر بیخیال نیست بلکه تسلیم است تسلیم تقدیری است که خداوند برای او رقم زده است، البته تلاش کرده است که تسلیم بشود. باید در هر مسئله‌ای به خداوند توکل کنیم و تسلیم آن تقدیر که تلاش کرده‌ایم باشیم. تقدیر این نیست که خدا رقم بزند و فقط نظاره‌گر باشی بلکه این است که در زندگی تلاش کردی و تغییر به وجود نیامده.

در ادامه رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر مبینا (لژیون سوم)

تقدیر دبیر جدید از دبیر قبلی

مرزبان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر امیرکیوان
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر ماهرخ رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر ندا دبیر سایت
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .