ششمین جلسه از چهل و یکمین دوره کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافررجب و نگهبانی مسافر سلیمان و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه: وادی پنجم و تاثیر آن روی من، در روز سهشنبه مورخ 1404/04/31 رأس ساعت 17 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رجب هستم یک مسافر. شاکر خداوند هستم که توفیق شامل حالم شد تا امروز بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم و جا دارد تقدیری داشته باشم از راهنمای خودم آقا مهدی و همچنین آقا الیاس بابت این فرصتی که در اختیار من قراردادند تشکر میکنم از ایجنت و گروه مرزبانی که زحمات زیادی کشیدند و به گروه مرزبانی منتخب تبریک میگویم امیدوارم بتوانند در راهی که قرار گرفتند پر از انرژی باشند،بتوانند این انرژی را به خانواده خود انتقال دهند
دستور جلسه در مورد وادی پنجم و تأثیر آن روی من بهعنوان شنونده و خواننده متن وادی، آیا تأثیری این وادی روی من داشته یا خیر. همه وادیهای کنگره ۶۰ مانند حلقههای یک زنجیر به هم متصل و وابسته هستند. چهار وادی اول وادیهای تفکرند و وادی پنجم وادی عملیاتی، هر چیزی که در توشه و طی کردن مسیر این چهار وادی کسب کردم باید در وادی پنجم به مرحله اجرا بگذارم در کنار وادی هشتم که وادی عملیاتی دیگری است.
عنوان وادی با این مضمون که در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بهنوعی این جمله شاهبیت این وادی است. یعنی فقط تفکر خالی مرا بهجایی نمیرساند زمانی آن تفکر مرا به هدف میرساند که توٱمان با حرکت و رسیدن باشد. برای اینکه این تفکر را در جهان ذهنم عملیاتی کنم باید برنامهریزی کنم. مثال آن همین سفر اول، یک برنامهریزی بایستی در ذهن انجام شود. شما زمانی که رهایی را در ذهن متصور میشوید، چنانچه قطعاً هدف رهایی است و درمان اعتیاد، برای رسیدن به رهایی باید برنامهریزی داشته باشید همینطوری که اللهبختکی نمیشود، هر طوری که باب میل من شود و خودم پلهها را تغییر دهم یا میزان اوتی خودم را بهدلخواه خودم بالا و پایین کنم، آیا به رهایی میرسم؟
پس اینکه آیا هدف ترسیمشده و به دنبال آن برنامهریزی که باید در ذهن صورت بدهم و حرکتی که باید انجام بدهم، این حرکت چطور است آیا نادرست نیست؟! بدون شک غلط است چون با برنامهریزی که در زمان اعتیادم داشتم پیش میروم و هی آن را تمرین میکنم. آن چیزی که شمارا به حال خوب و خوش میرساند توأم با رفتن و رسیدن است. پس فقط رفتن کافی نیست همزمان با رفتن باید به رسیدن که همان درمان و رهایی شما هست برسید.
شش یا هفت آیتم در وادی پنجم هست که باید بررسی شود.البته آن موردی که خیلی تأثیر بر روی زندگی من داشته و آن را واقعاً لمس کردم پسانداز بود. اصلانمی دانستم پسانداز چه هست. همیشه هزینه برای من بیش از درآمد بود. شاید بیش از چیزی که درآمدم بود هزینه میکردم. این پس انداز باعث شد که چهار سال متوالی عضو لژیون سردار و دنور بشوم.
آن چیزی که در پس آن از مدنظر من است هم در کنگره این موضوع برای من بهشخصه تأثیرگذار بود و خیلی از آن درس گرفتم و درسهای زیادی به من داد. در موارد متعددی به من کمک کرد و پیشران من بود. در لژیون سیگار بارها عرض کردم اصلاً مهم نیست شما چه مقدار سرمایهدار باشید. به قول مهندس پسانداز که اصلاً برای سرمایهداران نیست. کسی که میلیاردها تومان در حسابش پول دارد که نیازی به پسانداز ندارد. پسانداز برای من و شماست. حتی اگر شده روزانه ده هزار تومان، یا بهاندازه یک پاکت سیگاری که میکشیدی و آمدی به لژیون سیگار به همان مقدار را پسانداز کن، در ادامه رفتن و رسیدن محقق میشود و همین ذرهذره اینکه در انبار غله میشود. چون من در این آیتم تأکید داشتم موارد دیگری هم هست که باید در موردش صحبت کرد.

برگشت از ضد ارزشها که همان توبه است، شما وقتی وارد چاهی شدی که عمقش ده متر است یکباره که نمیتوانی خارج شوی. بیست سال است که مصرفکننده بودی، حالا میخواهی دو متر بالا آمدی یا یک ماه دو ماه آمدی انتظار داری حال تو خوب شود. مطمئن باش وقتی ده متر رفتی در عمق تاریکی، باید ده متر هم برگردی. اینکه به رهایی رسیدی تازه به لبه چاه رسیدی و باید بعد آن حرکت کنی.
مورد بعدی خودداری است، اینکه نمیدانم کاری را که به ضرر من است یا خیر را چه کنم. مخیر هستم، این درست است انجام بدهم یا نه. خب انجام ندهم به این میگویند خودداری. زمانی که تلاش کردی تحقیق کردی و به دوراهی رسیدی اینجاست که میتوانی بگویی حالا استخاره اگر خواستم بگیرم نه اینکه در ابتدای راه بدون هیچ تلاش و انتخابی و نگرفتن هیچ قدمی میخواهی استخاره کنی، این راهش نیست و کاملاً اشتباه است. شما راهت را بیا تا ببینیم چطور قدم برمیداری وچطور به رهایی میرسی.
مورد بعد قناعت است که با خسیس بودن متفاوت است، هزینهای که میکنیم در بهترین مکان یا موضع باشد. به عبارتی اولویتبندی کردن هزینهها. و در اهم موارد را انتخاب کردن . بین دغدغههایی که میخواهید برای برطرف کردن آنها هزینه کنید، آن چیزی که مهمتر است را در نظر بگیرید. مثلاً میخواهید گوشی بخرید نیازی نیست بروید گوشی صدمیلیونی بخرید و خود را در مضیقه قرار دهید درحالیکه میتوانید با خرید گوشی ده یا پانزدهمیلیونی باقی پول خود را درجایی مثل طلا دلاریابازار بورس یا اصلاجای دیگر سرمایهگذاری کنید یا یک ماشین خوب میخرید. خب وقتم تمام شد، از اینکه به صحبتهای من گوش کردیداز شما سپاسگزارم.
عکس:مسافر مجید لژیون سوم
تایپ و ویراستاری:مسافر محمد جواد لژیون هشتم
بارگذاری:مسافر مقداد لژیون پانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
237