چهاردهمین جلسه از دوره هشتم جلسات لژیون سردار مسافران نمایندگی شیخ بهایی، با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» با نگهبانی پهلوان مسافر محمد و دبیری پهلوان مسافر سعید و استادی پهلوان مسافر فرزاد روز یکشنبه تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
-
خداوند را سپاسگزارم و به خودم افتخار میکنم که جزئی از لژیون سردار و جزئی کوچک از شما عزیزان هستم. از آقا محمد تشکر میکنم که این فرصت ارزشمند را در اختیار من قرار دادند. خداقوت میگویم به آقا محمد و حسین عزیز و دبیر محترم، آقا سعید که واقعاً تیم قویای هستند. در ادامه برای آقای سالاری، آقا مسعود و آقا محمد هم آرزوی موفقیت میکنم.
-
در کنگره۶۰ معتقدیم تا إذن و اجازه صادر نشود، نمیتوانیم وارد کنگره۶۰ شویم؛ اما شرایط برای ورود به لژیون سردار به مراتب سختتر است و افراد برای قرار گرفتن در جایگاه سرداری، دنوری و پهلوانی انتخاب میشوند تا خدمت کنند.
-
در کتابها، دانشگاهها، سمینارها و تبلیغات تلویزیونی بسیار تلاش میشود که به من پول درآوردن آموزش داده شود و اعتقاد بر این است که پول درآوردن یک علم، دانش و فن است؛ ولی چیزی که من در لژیون سردار یاد گرفتم و آموزش دیدم، این بود که چگونه پولم را خرج کنم. کجا پولم را برای خودم، خانوادهام و همنوعانم بدون چشمداشت، خرج کنم. این دیگر علم نیست، هنر است.
-
چند وقت پیش سیدی «غیب» را گوش میدادم. استاد امین فرمودند: «انسان همیشه در جهت برنامهریزیهای خودش حرکت و تلاش میکند و وقتی هم به نتیجه نمیرسد، بسیار ناکام میشود و اصلاً توجهی به برنامهریزیهایی که خداوند برایش طراحی کرده است، نمیکند».
-
در اوج تاریکی، اعتیاد، خودزنی، خودکشی و تمام داستانهایی که تقریباً همه ما درگیر آن بودیم؛ ناگهان کنگره، ناگهان لژیون، ناگهان استاد باکیفیت، ناگهان سیدی، ویلیام، رهایی، لژیون سردار و خیلی نکات دیگر. اینها تمام برنامههایی است که خداوند برای من طراحی کرده است. در همان سیدی استاد امین میگویند: «انسانها سه دستهاند:
-
دسته اول انسانهایی هستند که دو چشمشان به زمین است». من خودم جزء دسته اول بودم و واقعاً در این زمینه هم خیلی قوی بودم. استادان قوی هم داشتم؛ استادانی داشتم که خانهشان شبیه کتابخانه بود. هر موقع تردید پیدا میکردم که نیرویی در آسمان است، سریع کتابهایی به من معرفی میکردند که مطمئن میشدم هیچ نیرویی در آسمان نیست. فکر میکردم زندگی عین یک نقطه به وجود میآید و با یک نقطه پاک میشود و هیچ چیز دیگری نیست. ساعتها میتوانم در مورد تفکر قبل خودم و در مورد رد خداوند توضیح دهم. الان به هیچکدام اعتقاد ندارم.
-
دسته دوم انسانهایی هستند که دو چشمشان به آسمان است. آنها انسانهایی هستند که تاس نریخته میخواهند جفت شش بیاورند؛ ولی باز حالشان از دسته اول خیلی بهتر است. دسته اول خودم تجربهاش کردهام و امیدوارم هر کس در آن دسته است؛ مثل من فرصت این را داشته باشد که از آن دسته بیرون بیایند.
-
دسته ایدهآل یا دسته سوم یا انسان ایدهآل، دستهای است که یک چشمش به آسمان است و یک چشمش به زمین. خودش را مأمور به تلاش میداند نه مأمور به نتیجه. هر چه خدا به او بدهد، راضی است. کارش انجام شود، میگوید خدا را شکر؛ نشد، باز میگوید حتماً حکمتی داشته. در شادیها و پیروزیهایش زیاد شادی نمیکند و در شکستهایش زیاد ناراحت نمیشود. به اینها در قرآن میگویند: «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»، یعنی انسانهایی که به صور پنهان اعتقاد دارند. شدیداً به این جمله اعتقاد دارم که ورودی لژیون سردار پول نیست؛ ورودی لژیون سردار داشتن اعتقاد به صور پنهان است، نه پول. اگر پول بود، یعنی هر جایی که ورودیاش پول است، الان صف بود. اگر پول بود، الان این صندلیها پر بود؛ مثل دانشگاه یا بیمارستان که برای مریضی است که ورودیاش پول است؛ شلوغ است، پُر است، اصلاً تخت خالی گیر نمیآید.
-
امیدوارم که بتوانم در ادامه مسیر در دسته سوم قرار بگیریم.
-
تایپ: مسافر سینا (لژیون۵)، مسافر خشایار (لژیون۲۱)
-
عکس: مسافر امیر (لژیون۱۰)
-
سیستم صوتی و دیتاشو: مسافر علی (لژیون۱۰)، مسافر محمد (لژیون۱۹)
-
مرزبان خبری: مسافر سینا
-
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
406